از زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد، ورشکسته شدن کارخانجات و شرکتها و موسسات تولید آغاز شد. ابتدا دلیل آن را صرفا در واردات تولیدات و
محصولات چینی دانستند که سنگ پا و دسته بیل تا تسبیح و سجاده وارد میشد. این محصولات عمدتا بدلیل چینی بودن و یا به سفارش بازرگانان و
تجار چینی، از قیمت پائینی برخوردار بودند موجبات تعطیل شدن کارخانجات کوچک و بزرگ فراهم کرد. اما با تعطیل شدن موسسات تولیدی صاحب
نام در مناطق مختلف کشور، مساله بصورت جدی درآمد و مشکل در امور نهادی و ساختاری بروز کرد. شرکت ارج و نیشکر خوزستان که هریک قطب
صنعت کشور محسوب میشدند، اولی در کالاهای تولیدی خانوادگی و دومی در تولید شکر و سایر محصولات جنبی در خاورمیانه از شهرت برخوردار
بودند، تعطیل شدند و هزاران کارگر بیکار شدند و حقوقهای بسیاری به تعویق افتاد. هرچند تجمع کارگران در مقابل کارخانه و وزارت کار و یا مجلس، به
نتیجه ای نرسید اما باعث اتحاد و اتفاق کارگران شد.
عدم توجه خواست و نیاز کارگران، به ویژه کارگران نیشکر خوزستان، آنان مجبور شدند تا با تظاهرات و تجمعات گستردهای در خیابانهای اهواز، فریاد
خود را به گوش مسئولان برسانند. تظاهرات کارگران نیشکر خوزستان، باعث شد تا کارگران صنعت فولاد اهواز نیز به آنان بپیوندند و دست به دست هم
بدهند و تظاهرات بزرگی را در اهواز براهاندختند. بطوریکه نیروها ضدشورش فرار را برقرار ترجیح دادند.
اما در رابطه با دلایل چنین اتفاقات شگرف در کشور، یعنی از کار افتادن صنایع بزرگ و موسسات تولید مشهور در چیست؟ هرچند که مدیریت ضعیف
بوده و توان کارخانه در تولید ضعیف شده و نتوانسته با تولیدات خارجی، عمدتا چینی مقابله و رقابت نماید و همچنین تجار واردکننده ایرانی جهت
سود بیشتر، تا توانسته از کیفیت کالا کاسته و قیمت را پائین بیاورد تا سود بیشتری عایدش شود و هیچ موسسه تولیدی و کارخانهای توان رقابت
نداشته باشد. و یا کشور صادر کننده عمدا قیمت کالای خود را کاهش میدهد، تا از رقابت بالایی برخوردار شده و بازار را به خود اختصاص دهد. چنین
کاری دامپینگ اقتصادی نامیده میشود که برای کشور بسیار خطرناک محسوب میشود. اما نکته دیگر، سهولت بدست آوری سود سرسام آور از طریق
تجارت، نیاز به تولید را کاهش میدهد. از آنجا که این موسسات عمدتا در دستان آقازادههاست، تجارت را بهتر و بیشتر میپسندند. هرچند تعدادی کارگر
بیکار میشود، اما آنان سود بیشتری را بدست میاورند. نکته دیگر اینکه، برخی صنایع که سالها قبل از انقلاب در حومه تهران بناشده بودند، اکنون در
محدوده شهر قرار گرفته است. بنابراین با تعطیل ساختن و از سود انداختن آنها میتوانند، در آن به آپارتمان سازی و ساخت و ساز مبادرت کرده و
سودهای نجومی بدست آورند. و کشور هم نفت دارد، کالاهای مورد نیاز را از خارج وارد میکنیم. حالا تعدادی کارگر از دور تولید خارج و بیکارشدند،
اشکال عمدهای را ایجاد نمیکند. اصل سود است که به جیب آقازادهها سرازیر میشود. چنین بود که چنین شد!