✍️علی مجتهدزاده
تا همینجا هم در ماجرای سیلی علی اصغر عنابستانی به گوش سرباز راهور، ساحت قانون در جامعه ما به اندازه کافی صدمه دیده. حالا که ایشان گفته از سرباز پلیس راهور هم شکایت کرده. باید گفت «گل بود به سبزه نیز آراسته شد.» واقعیت این است که این ماجرا از دو زاویه صدمهای سخت به بدن نیمه جان قانون در کشور ما زده است.
شخصا معتقدم که با نهایت تاسف خطای آقای عنابستانی در برابر بسیاری از تخلفات معمول سیاسیون متنفذ ما مورد چندان بزرگی نبوده. یعنی در برابر وامهای میلیاردی که مثل آب خوردن جابجا میشوند، رانتهای گستردهای که مستعمرات توزیع میشوند و چیزهای دیگری از این دست. اوضاع چنان است که حتی عالیترین رهبران سیاسی کشور هم معارف هستند که اوضاع فساد در کشور ما اصلا اوضاع خوبی نیست. شاید در مقابل آن فسادها. تخلفات بزرگ، یک سیلی و رفتن غیرقانونی به خط ویژه چیز خاصی نباشد. اما وجه اهمیت ماجرای آقای عنابستانی جایی است که صفر تا صد آن جلوی چشم مردم رخ داده و آقای نماینده به وضوح بعد از آن روایتهایی متناقض را به دروغ برای تبرئه خود مطرح کرده است. وقتی یک فرد قدرتمند در کشور نه تنها زیر بار مسئولیت چنین مسأله سادهای نمیرود که حتی شاکی هم میشود، آیا امیدی به پذیرش مسئولیتها اقدامات خطیرترین وجود دارد؟ وقتی رسیدگی به مسألهای به این روشنی که یک ملت فیلمهای آن را هم دیدهاند چنین متوقف و غیرشفاف است، چه امیدی باید به بررسی بیپروای تخلفات و مفاسد بزرگی داشت که پشت پرده و دور از انتظار عمومی رخ میدهند؟
نکته دوم مربوط به نهادهای درگیر در این مسأله و نسبت آنها با قانون بر میگردد. ما با مثلث قانونگذار (مجلس)، مجری و ضابط قانون (ناجا) و حاکم قانون (قوه قضائیه) مواجه هستیم. این سه رکن مهم مرتبط با ساحت قانون اگر نتوانند از پس مسالهای به این سادگی که افکار عمومی را هم هفتههاسن درگیر خود کرده، بر نیایند، در نهایت چه از آبرو و شخصیت قانون در کشور باقی خواهد ماند؟ اینکه مسألهای به این سادگی بین این سه رکن مهم مرتبط با قانون، بلاتکلیف بماند و یا حتی به مسیر عکس برود و پیام بی عدالتی به جامعه ابلاغ کند، چطور ارکان کشور از «اعتماد عمومی» سخن خواهند گفت؟ کوتاه اینکه بلاتکلیفی این پرونده ساده معنایی ندارد جز قرائت یک فاتحه برای قانون و اعتماد عمومی.