پایگاه خبری / تحلیلی نگام _ ژیارگل نوشت است : کمی پس از نیمهشب و در اولین ساعات روز پنجشنبه ۱۲ تیر ماه بود که ایمیلی با عنوان اطلاعیه “یوزپلنگان وطن” درباره یک “عملیات” گرفتم.
نویسندگان ایمیل مدعی بودند که “گروهی زیرزمینی در قلب جمهوری اسلامی” هستند و پایگاهی هستهای در کاشان را هدف گرفتهاند.
به متن ایمیل که برای چند خبرنگار دیگر بی بی سی هم فرستاده شده بود، ویدئویی هم ضمیمه شده بود که دادههای فایل تاریخ ساخت آن را شش ماه قبل نشان میداد.
این واقعیت که قبل از خبری شدن حادثه نطنز ایمیلی درباره آن به ما رسیده بود باعث میشد آن را جدی بگیریم.
این چندمین حادثه در رشتهای از انفجارها و آتشسوزیها در ایران بود.
یک هفته قبل از آن انفجار مرموز دیگری در نزدیکی تاسیسات پارچین در شرق تهران رخ داده بود که از شدت بزرگی نورش را در مناطق دیگر تهران هم دیده بودند.
ایمیل یوزپلنگان وطن میگفت جایی را هدف گرفتهاند که زیرزمینی نبوده و تخریبش قابل انکار نیست. تاسیسات نطنز شامل سالنهای زیرزمینی است که سانتریفیوژهای غنیسازی اورانیوم در آن نگهداری میشوند، اما حادثه در محوطه باز تاسیسات رخ داده بود.
آیا یک نقص فنی یا امثال آن باعث حادثه شده بود؟ یا خرابکاری عامل حادثه بود؟ هک و عملیات سایبری یا بمبگذاری؟ یا شاید حتی حمله هوایی؟
شورای عالی امنیت ملی ایران گفته دلیل حادثه را میداند، اما به دلیل “ملاحظات امنیتی” آن را بیان نخواهد کرد.
تصاویر ماهوارهای نشان میدهد که حادثه نطنز حدود ۲ پس از نیمهشب به وقت ایران رخ داد. ایمیل یوزپلنگان وطن نزدیک به دو ساعت پس از حادثه به ما رسید.
به متن ایمیل ویدئویی هم ضمیمه شده بود که از عملیات در تاسیسات هستهای ایران خبر میداد. این یعنی فرستندگان ایمیل اطلاع داشتند که قرار است در نطنز اتفاقی بیفتد و از قبل هم ویدئویی، هرچند آماتوری، برایش ساخته بودند. اما چه قدر قبل؟
بررسی متادیتا یا فراداده ویدئوی یوزپلنگان وطن تاریخ ساخت آن را ۱۶ دسامبر ۲۰۱۹ نشان میداد، شش ماه قبل از خود حادثه؛ دو هفته پیش از کشته شدن قاسم سلیمانی در حمله پهپادی آمریکا.
عملیات فریب
هرچند که از نظر فنی امکان دستکاری فراداده فایلها وجود دارد، امیر رشیدی، پژوهشگر امنیت اینترنت، میگوید نشانهای نیست که فرستندگان ایمیل به پنهان کردن جزئیاتی مانند تاریخ ساخت ویدئو اهمیت داده باشند.
چه فراداده فایل دستکاری شده باشد و چه واقعا ساخت ویدئو به شش ماه قبل برگردد.
اما همین که متن ایمیل دقیق تنظیم شده بود و ویدئویی هم ضمیمه آن بود، نشان میداد آنچه ما دریافت کردیم قبل از حادثه نطنز برنامهریزی شده بود.
جف باردین، کارشناس امنیت سایبری و از افسران سابق اطلاعاتی آمریکا میگوید ممکن است سوءقصد به قاسم سلیمانی در فرودگاه بغداد باعث تاخیر در حمله برنامهریزیشده به تاسیسات هستهای ایران شده باشد.
ارزیابی آقای باردین، که جنگ سایبری اسرائیل و آمریکا با ایران را دنبال کرده، این است که حمله میتواند کار موساد یا سیا باشد و گروهی از داخل نیروهای امنیتی و نظامی ایران هم با آنها همکاری کرده باشند.
او ایمیل “یوزپلنگان وطن” را بخشی از عملیات اطلاعاتی “فریب” و گمراه کردن میداند.
جف باردین گفت: “این میتواند گروهی باشد که آمریکا، اسرائیل یا دیگران درست کردهاند و وانمود شود که آنها گروهی مثل سازمان مجاهدین خلق یا دیگر مخالفان باشند. در واقع از همان روشی استفاده شود که خود ایران همیشه به کار میبرد: از گروهی نیابتی استفاده کنند تا مسئولیتی به گردنشان نباشد.”
روزنامه نیویورک تایمز با تکیه به منابع ناشناس اطلاعاتی در آمریکا گزارش کرده که به نظر میرسد آنچه در نطنز رخ داد مشابه استاکسنت و یک عملیات سایبری اسرائیل بوده که با اطلاع مقامهای آمریکایی انجام شده است.
یارون روزن، ژنرال سابق اطلاعات سایبری ارتش اسرائیل، به جروزلم پست گفته این حملات ممکن است سایبری بوده و از پیش برنامهریزی شده باشد و کسی در زمان مناسب آن را عملی کرده است.
او گفته: “با توجه به تجربه من، اگر حملات سایبری از طرف آمریکا یا اسرائیل باشد این طوری نیست که تصمیمی ناگهانی گرفته شود و فورا کلید قرمز حمله زده شود.”
مقامهای ایرانی میگویند حادثه نطنز ممکن است به کندی برنامه غنیسازی آنها بینجامد.
آنچه که ضربه این حادثه را شدیدتر میکند این است که محل حادثه احتمالا برای تنطیم و نصب سانتریفیوژها استفاده میشده است، یعنی ایران در این حادثه تنها چند سانتریفیوژ را از دست نداده، بلکه قابلیت ساخت سانتریفیوژش آسیب دیده است.
این میتواند به رویدادی که “انفجار مخزن گاز” در پارچین اعلام شد، شبیه باشد.
در حالی که مقامهای ایرانی از انفجار در پارچین خبر دادند، تصاویر ماهوارهای نشان میداد که انفجار در خجیر رخ داده، جایی که “گروه صنعتی شهید باکری” و “گروه صنعتی شهید همت” در آن فعالند.
هر دوی این مجموعههای نظامی بخشی از برنامه موشکی ایران هستند.
برخی ارزیابیها از تصاویر ماهوارهای انفجار خجیر به این نتیجه رسیدهاند تاسیسات تولید پیشران سوخت جامد موشک محل دقیق انفجار بوده است.
جف باردین، افسر اطلاعاتی سابق آمریکا، به بیبیسی فارسی گفت هدف گرفتن گرهگاههای آغازین در چرخه تولید، استراتژی موثری برای تضعیف یا نابودی برنامه هستهای و برنامه موشکی ایران است.
او گفت با این رویکرد است که “مغز متفکر” برنامه هستهای یا موشکی، و یا کارگاه تولید سانتریفیوژ یا موشک هدف قرار میگیرد.
آقای باردین گفت: “فراموش نکنیم که اسرائیل و آمریکا گفتهاند اجازه توسعه برنامه هستهای را به ایران نمیدهند. حالا گروهی به اسم ‘یوزپلنگان وطن ‘ میآید و مسئولیت قبول میکند و بعد هم ناپدید میشود.”
حملات کمهیاهوی اسرائیل
رسانههای دولتی در ایران یادداشتهای مبهمی که منتشر کردهاند، درباره مسئولیت احتمالی در این حادثهها به اسرائیل هشدار دادهاند.
مقامهای ارشد اسرائیلی معمولا رسما انجام چنین عملیاتی را به عهده نمیگیرند.
اما روزنامه نیویورکتایمز هم در گزارشی از قول یک منبع اطلاعاتی در خاورمیانه نوشت که حادثه نطنز نتیجه بمبگذاری اسرائیل بوده است.
برخی از رسانههای اسرائیل میگویند منبع این خبر یوسی کوهن، رئیس موساد است.
آویگدور لیبرمن، وزیر پیشین دفاع در اسرائیل هم تلویحا همین را گفته و بدون نام بردن از آقای کوهن به بنیامین نتانیاهو گفت: “دهان (فرد افشاکننده) را ببندد، به ویژه کسی که کارزار تبلیغاتی برای رهبری حزب لیکود را شروع کرده است.”
منشه امیر، روزنامهنگار ایرانی-اسرائیلی، میگوید ریاست یوسی کوهن بر موساد به زودی به پایان میرسد و او از یک سال دیگر میتواند با پایان فعالیت نظامی-اطلاعاتیاش دوره تازهای از زندگی سیاسیاش را در اسرائیل آغاز کند.
آقای امیر میگوید به همین دلیل یوسی کوهن انگیزه دارد که با درز دادن اطلاعات مربوط به عملیات موساد موقعیت خودش در افکار عمومی را تحکیم کند.
واکنش ایران: انتقام، خویشتنداری یا ضعف؟
در یک دهه اخیر اسرائیل بارها به عنوان مظنون اصلی در حملاتی مرتبط با برنامههای هستهای و نظامی ایران مطرح شده است.
از سال ۱۳۸۹ چند نفر از دانشمندان و دستاندرکاران برنامه هستهای ایران مورد سوءقصد قرار گرفتند، ویروس استاکسنت به سانتریفیوژهای غنیسازی اورانیوم در نطنز ضربه زد، حملات سایبری مختلف به ایران صورت گرفت و حملات هوایی پیاپی به اهدافی در سوریه انجام شد.
در مقابل، ایران واکنش قابل ملاحظهای به این حملات نشان نداده است. کارشناسان نظامی میگویند این میتواند قدرت بازدارندگی ایران در برابر اسرائیل را پایین بیاورد.
آیا ممکن است ایمیل “یوزپلنگان وطن” به عنوان پوششی برای انحراف افکار عمومی ارسال شده باشد تا وجهه ایران در برابر اسرائیل حفظ شود و روایتی از ماجرا به دست بدهد که در آن ایران ناگزیر به واکنش به اسرائیل نباشد؟
جف باردین هم این فرضیه را مطرح میکند.
آقای باردین گفت: “اگر آمریکا، اسرائیل، سعودیها یا هر کشور غربی پشت این حمله باشد، چه کاری از رژیم ایران برمیآید؟ آنها مشکلات زیادی دارند و ضعیف شدهاند و هر عکسالعملی پاسخ شدید اسرائیل و آمریکا را خواهد داشت، که این قطعا به نفع بنیامین نتانیاهو و دونالد ترامپ است، به خصوص ترامپ در آستانه انتخابات ریاست جمهوری.”
در حالی که دونالد ترامپ، رئیس جمهور کنونی آمریکا، از توافق هستهای خارج شده و تحریمهای ایران را بازگردانده، جو بایدن، نامزد دموکراتها، خود در مقام معاون باراک اوباما جزو کابینهای بوده که به توافق با ایران رسید و خواهان لغو تحریمها شده است.
آقای ترامپ فعلا در نظرسنجیها موقعیت شکنندهای دارد، هرچند هنوز مدت زیادی به انتخابات باقی مانده است.
یک دلیل دیگر که میتواند مقامهای ایرانی را ترغیب کند تا فعلا به دنبال تشدید تنش و رویارویی نظامی نباشند این است که مطابق قطعنامه شورای امنیت در تایید برجام، در مهر ماه تحریمهای تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران رفع میشود.
آمریکا به دنبال بازگرداندن تحریم تسلیحاتی ایران بوده، اما دولت ایران روی خرید تسلیحاتی از چین و روسیه حساب باز کرده است.
چه ایمیل “یوزپلنگان وطن” از طرف گروهی مرتبط با دستگاههای اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا باشد و چه از طرف دستگاه اطلاعاتی ایران، حادثه نطنز نشان میدهد که جنگ سایبری دو طرف از سطح سرقت اطلاعات و تبلیغات سیاسی در شبکههای اجتماعی فراتر رفته است.
امیر رشیدی میگوید: حالا به مرحلهای رسیدهایم که طرفین به دنبال ضربه به زیرساختهای حیاتی کشور دیگر هستند، مانند هک سدی در آمریکا، یا حمله به نیروگاهها و امثال آن در ایران و اسرائیل.
حادثه نطنز همچنین شکنندگی برنامه هستهای ایران و قدرت پدافندی آن را نشان میدهد.
آیتالله خامنهای، رهبر ایران بارها درباره “نفوذ” هشدار داده و آن طور که نزار زکا، زندانی سابق متهم به جاسوسی در ایران میگوید در زندانهای ایران بسیاری از افراد متهم به جاسوسی از افراد نیروی قدس سپاه یا ماموران وزارت خارجه هستند.
شکنجه و اعتراف اجباری بیگناهانی چون مازیار ابراهیمی در پرونده ترور دانشمندان هستهای نیز نشان میدهد که سابقه حکومت ایران در ترمیم حفرههای امنیتی عمیقش درخشان نیست.
علی افشاری هم نوشت : تعداد بالا وبیسابقه آتشسوزیهای گسترده و کاهش مدت زمان توالی آنها در ماههای گذشته شک و تردید نسبت به غیرطبیعی بودن آنها را به میزان زیادی افزایش داده است.
در بین آنها دو آتشسوزی گسترده در نزدیکی مجتمع صنعتی-نظامی در خجیر و تأسیسات هستهای نطنز برجستگی بیشتری دارند. ارزیابی تصاویر ماهوارهای و بررسیهای کارشناسی صحت ادعای مقامات مسئول در جمهوری اسلامی ایران در تقلیل و کوچکسازی آنها به آتشسوزی را رد کرده و بر وقوع انفجارهای شدید صراحت دارد.
البته در مورد نطنز شورای امنیت ملی ایران در موضعگیری مبهم و دوپهلو به دلایل امنیتی علت وقوع حادثه را به آینده نامعلوم موکول کرد. این موضعگیری که شبیه واکنشهای انکارآمیز نظام در برابر حملات موشکی و هوایی ارتش اسرائیل به مراکز نظام در سوریه است، تردیدها نسبت به خرابکاری بودن اتفاق را بیشتر کردهاست.
پیشتر سازمان انرژی اتمی ایران با تأخیری ۱۰ ساعته حادثه را اعلام کرد و مدعی شد که یک سوله در حال احداث در مرکز غنیسازی «شهید احمدی روشن» دچار سانحه شده است.
همچنین برخی از منابع که ترافیک شبکه اینترنت در ایران را رصد میکنند، فاش ساختند که همزمان با حادثه اینترنت استانهای مرکزی و جنوبی کشور برای چند ساعت قطع شده و یا سرعت آن کاهش زیادی پیدا کردهبود. البته بعد از تأخیری چند روزه، بهروز کمالوندی سخنگوی سازمان انرژی اتمی پذیرفت که حادثه در مرکز مونتاژ سانتریفوژها رخ داده و آسیبهای جدی به تجهیزات و وسائل زدهاست.
تیتر روزنامه وطن امروز که بازتاب دهنده افراطیترین بخش نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی است که حادثه نطنز را «پاتک هستهای» نامید، همچنین نقش بستن «اسرائیل نابود میشود» بر صفحه اول روزنامه رسالت به عنوان تیتر اول و مطلب خبرگزاری ایرنا که فرض عملیات تخریبی با منشأ خارجی را برجسته کرده و ضرورت تغییر در سیاستهای راهبردی و دفاعی نظام را گوشزد ساخته بود، دیگر نکاتی هستند که امکان اقدام خرابکارانه را محتمل میسازد.
سه نفر از مقامات مطلع در مصاحبه با خبرگزاری رویترز بدون اینکه اسامی آنها منتشر شود، مدعی وجود عملیات تخریبی سایبری شدند؛ البته آنها مدرکی دال بر تأیید ادعای خود نکردند.
غلامرضا جلالی، رئیس سازمان پدافند غیرعامل، در گفتوگو با برنامه ویژه خبری صدا و سیما در این خصوص گفته اگر که ثابت شود، عملیات خرابکاری سایبری بوده واکنش نشان میدهیم. در عین حال جلالی اظهار داشته که عمده این حوادث به دلیل رعایت نکردن مسائل ایمنی است.
اگرچه دولت های اسرائیل و آمریکا نقش داشتن در این حوادث را رد کردند، اما رصد کردن شرایط و بررسی سوابق گذشته این فرضیه را قوت میبخشد که اتفاقات یادشده خرابکاری با طراحی دولتهای خارجی بویژه دولت اسرائیل بودند. در این میان بر عهده گرفتن مسئولیت «انفجار» توسط «یوزپلنگان وطن» نکته جدیدی است که در موارد گذشته مشاهده نشده بود.
انتشار مقالهای بدون نام نویسنده در وبسایت «نور نیوز» که گفته میشود نزدیک به علی شمخانی دبیر شورای امنیت ملی است و باز انتشار آن در رسانههایی چون ایرنا، ایلنا و ایسنا نیز نشان میدهد این فرضیه مورد توجه بلوک قدرت در ایران نیز است و احتمالاً آنها به مصلحت نمیبینند رسماً موضوع را اعلام کنند
در بخشهایی از این مقاله با اشاره به پخش برنامه تلویزیونی «تهران» در اسرائیل که به ماجرای جاسوسیهای متقابل دولتهای ایران و اسرائیل در شکلی تخیلی میپردازد، گفته شدهاست: « عبور از هنجارهای جهانی، مفهومسازی و تولید ادبیات در موضوع ضربهزدن به مراکز هستهای تبعات جبرانناپذیری را برای صلح و امنیت بینالمللی بدنبال دارد».
در ادامه دولت اسرائیل این چنین تهدید شدهاست:
«اگرعرصههای تقابل از خطوط قرمز عبور کرده و وارد حوزههایی شود که به صورت بالقوه امکان به خطر انداختن امنیت و سلامت منطقهای و جهانی را دارد» در آن صورت «نمیشود مدلهای تخیلی چون “سریال تهران” را به خورد جامعه جهانی داد».
بررسی فنی عکسها از محل صدمه دیده احتمال انفجار را بیش از گزینه حمله هوایی مورد ادعای ایدی کوهن خبرنگار اسرائیلی و خرابکاری دیجیتالی مورد ادعای برخی از مقامات حکومتی میکند. طبق نظر برخی از کارشناسان انتساب سانحه به «خرابکاری سایبری» برخوردی شتابزده و خام است.
رویارویی سایبری از طریق هک و خرابکاری دیجیتالی سالهاست به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم بین جمهوری اسلامی و اسرائیل و آمریکا در جریان است. برخی از آنها علنی شده و برخی نیز از سوی دو طرف مخفی نگه داشتهشدند. اخیرا روزنامه واشنگتنپست گزارشی را منتشر کرد که جمهوری اسلامی تلاش ناموفقی در ایجاد اختلال در یک تأسیسات آبی اسرائیل داشته و دولت اسرائیل نیز در واکنش سیستم کنترل بندر شهید رجایی در بندر عباس را برای ساعاتی مختل ساخت. یک مقام مسئول در بندر شهید رجایی این ادعا را رد کرد و ولی پذیرفت «اختلالهایی در سامانههای رایانهای بندر شهید رجایی به وقوع پیوست که میتواند ناشی از حمله سایبری باشد». اما شواهد موجود برای در نظرگرفتن سانحه نطنز در زنجیره عملیات متقابل خرابکاری سایبری ضعیف هستند و بیشتر به نظر میرسد شاید مکمل عملیات فیزیکی بودهاست.
نشریه نیویورک تایمز به نقل از یک مقام اطلاعاتی در خاورمیانه که نامش را بنا به درخواست وی فاش نکرده، اعلان کرده که انفجار در سایت نطنز در نتیجه قرار دادن یک دستگاه انفجاری درون تأسیسات بود. به گفته وی این انفجار، اغلب مناطق روی زمین تأسیسات هستهای نطنز را نابود کردهاست. محل انفجار محتمل مرکز مونتاژ سانتریفوژ بود که در آنجا قطعات مختلف سانتریفوژها ترکیب شده و بعد از بالانس شدن آماده قرار گرفتن در آبشارهای تولید سوخت هستهای میشدند. این مرکز دو سال پیش افتتاح شد. در این مرکز غنیسازی صورت نمیگیرد و همچنین مواد منفجره و یا دارای قابلیت اشتعال بالا در آن وجود ندارد که عملیات سایبری باعث انفجار در سطحی بشود که افراد زیادی در فاصلههای دور با مرکز غنیسازی نطنز صدای آن را شنیده بودند.
حجم تخریب امکان بمبگذاری از طریق عوامل نفوذی را تأیید میکند. اتفاق مشابهی نیز در مرکز صنایع موشکی حکومت در خجیر رخ داد که نوع شعلههای دود و حجم تخریب نشانگر انفجار شدید در داخل شبکه تونلی بود.
سازمان انرژی اتمی نیز تأیید کرده که زمان سانحه هیچیک از بازرسان پادمانی آژانس بینالمللی انرژی اتمی در محل حادثه حاضر نبودند و مکان یادشده حاوی مواد هستهای نبوده است.
این مسائل نشان میدهد که عملیات در نظنز خیلی حرفهای و دقیق؛ و به نوعی هدفگذاری شده بود که تلفات انسانی نداشته باشد، مشکلی برای نظارت آژانس انرژی اتمی بینالمللی ایجاد نکند، منجر به تشعشعات اتمی نشود و از همه مهمتر آسیب جدی به گسترش قابلیتهای برنامه غنیسازی اورانیوم بزند که جمهوریاسلامی میخواهد از آن به عنوان اهرم فشار بر اروپا جهت اجرای تعهدات برجامیاش استفاده کند.
جمهوری اسلامی بر اساس برخی از گزارشها در حال آمادهسازی برای وارد کردن سانتریفوژهای نسل پیشرفته آیآر ۸ به مدار تولید و افزودن بر شمار نسل آیآر ۶ است که زنجیره ۳۰ تایی از آنها در آبان سال ۹۸ در مرکز غنیسازی نطنز نصب و آغاز به کار کرد. این سانتریفوژها سرعت و حجم غنیسازی را چند برابر سانتریفوژهای موجود افزایش میدهد.
البته به نظر میرسد در صورت راستی این فرضیه، عملیات در سطح هشدار بوده و مقدمه حرکت بزرگتری در صورت نادیده گرفتن اخطار از سوی حکومت باشد. جمهوری اسلامی هم به دلیل حساسیت ماجرا از موضعگیری سریع اجتناب ورزیده و از ناحیه واکنش سریع احساس خطر کردهاست. برای جمهوری اسلامی اعلام مبهم حادثه هزینه کمتری از پذیرش رسمی خرابکاری دارد که ناگزیر فضا را به سمت تشدید تقابل میبرد که در مقطع فعلی احتمال تحقق خواست حکومت در تحقق تحریمهای تسلیحاتی را ضعیفتر می سازد. البته حکومت به صورت غیر مستقیم و غیررسمی هشدارهایی به دولت اسرائیل و آمریکا داده که آستانه تحملش رو به اتمام است که به نظر میرسد هدفی بازدارنده را فعلاً دنبال میکند.
متغیر مهم سانحه نطنز اعلام تشکیل گروه «یوزپلنگان وطن» است که اطلاعات دقیقی از عملیات بلافاصله بعد از وقوع انفجار ارائه داد. فقط محل عملیات را کاشان اعلام کرد که غلط بود. ولی با توجه به اینکه جمعیت کلیمیهای ایران بیشترین حضور در کاشان را دارند، میتواند این ادعا پیام خاصی داشته باشد. این گروه هیچ سابقه قبلی نداشت و به یک باره مطرح شد. ممکن است یک نام خلقالساعه و موقت باشد که برای پوشش عملیات خارجی بوده و دیگر کاربردی در ادامه ندارد.
اگرچه شباهتهایی بین مواضع این گروه با سمتگیریهای سازمان مجاهدین خلق وجود دارد، ولی سازمان فوق مشارکت در اتفاق را تکذیب کردهاست. اگرچه نمیتوان انتساب این گروه به جریانهای افراطی در اپوزیسیون را به صورت مطلق منتفی دانست، اما احتمال بیشتری وجود دارد که واقعاً گروهی از نیروهای سابق و لاحق امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی تشکیل شده باشد که در خدمت سازمانهای امنیتی اسرائیلی و یا آمریکایی است. البته با توجه به سابقه همکاری این نهادها ممکن است اسرائیلیها چنین نیرویی تشکیل داده باشند و سیا نیز در جریان گرفته باشد.
با توجه به حجم زیاد نفوذ نهادهای اطلاعاتی غربی و اسرائیلی تا جایی که دفترچه حاوی صورت جلسه محرمانه مربوط به فعالیتهای هستهای در اختیار آنها قرار گرفتهبود، ربودن بیش از ۵۵ هزار صفحه و فایل دیجیتال در قالب ۱۸۳ سیدی از «یک آرشیو اتمی» در شورآباد و خارج کردن موفقیتآمیز آنها از کشور و همچنین نفوذ در جاهای حساس امنیتی و راهبردی نظام تشکیل چنین گروهی دور از انتظار نیست.
وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه در دو دهه گذشته دفعات متعددی مدعی کشف و خنثیسازی شبکه جاسوسی شدهاند که البته در برخی موارد معلوم شده که ادعاهای آنها غلط بوده و متهمان مجبور به اعتراف اجباری شده بودند.
حال به نظر میرسد استمرار نشت اطلاعاتی از نهادهای حساس و اسناد محرمانه نظام حاکی از وجود یک حفره عمیق پرناشدنی در ساختار امنیتی نظام است که بر خلاف برخی از تحلیلها هدف اثرگذاری بر سیاستهای نظام و تشویق به تندروی را دنبال نمیکند بلکه اهداف ضداطلاعاتی و خنثیسازی و یا اخلال در فعالیتهای ستیزهجویانه و ماجراجوییهای جمهوری اسلامی را تعقیب میکند.
ادبیات بهکار رفته در موضعگیری «یوزپلنگان وطن» با موضعگیریهای جاسوس پناهندهها در دوران جنگ سرد ((defector تطبیق دارد که معمولاً اقداماتشان را در همکاری با دولتی که از سوی حکومت مستقر «متخاصم» محسوب میشود، در قالب احساسات ناسیونالیستی توجیه میکردند که شر بزرگی را از سر کشور دور کرده است.
اعلام تشکیل این گروه و بیانیه آنها احتمال تداوم فعالیت را تقویت میکند که برنامهای پشت سر این اعلام وجود دارد؛ به گونهای که برخی از سازمانهای اطلاعاتی خارجی یک نیروی عملیاتی در داخل خاک ایران شکل دادهاند که دسترسی خوبی به جاهای حساس دارد؛ به این ترتیب هشدار جدی به جمهوری اسلامی داده شده که ماجراجویی هستهای و خروج از خطوط قرمز اسرائیل و آمریکا تحمل نمیشود و نظام در درون ساختار امنیتی و نظامیاش آسیبپذیر است.
این اتفاق اگر رخ داده باشد و نیروی فوق دارای توانایی عملیاتی دامنهدار باشد نه تنها برای نظام جمهوری اسلامی ناخوشایند و مشکلساز است، بلکه پیامد منفی برای امنیت ملی ایران در درازمدت نیز دارد.