✍️سعيد برزين
حمله نظامی اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران بخشی از استراتژی “حفظ تنش” در جهت تامین منافع اسرائیل است. این استراتژی چند علت دارد.
۱- اسرائیل نگران برنامه هستهای ایران و ایدئولوژی روحانیون جمهوری اسلامی در قبال نظام یهودی/صهیونیستی است. اسرائیل نگران است که مصباحیزدی-مانندی رهبر شود و اطاعت از احمدینژاد-مانندی را اطاعت از خدا تشخیص دهد و او هم در هاله نور دستور امام زمان را دریافت کند که دکمه سلاح هستهای را بزن که مسلمین در تشنه شهادتاند. به این خاطر از میان بردن امکانات نظامی ایران یک ضرورت تلقی میشود.
۲- در عین حال، اسرائیل از وجود یک ایران تندرو ولی ضعیف و ناکارآمد سود میبرد. یک ایران تندرو موجب نگرانی جهانی است و مشکل فلسطین را به سمت فراموشی سوق میدهد. اسرائیل برای ادامه ساخت و ساز در کرانه باختری، و هضم این مناطق، احتیاج به زمان دارد. اسمترار خطر ایران فرصت کافی برای اسرائیل فراهم میاورد.
۳- یک ایران تندرو، این فرصت را بوجود میاورد که تضاد اعراب/اسرائیل به تضاد اعراب/ایران تبدیل شود. این تحول از فشار بینالمللی بر اسرائیل میکاهد. در یک سال اخیر دیدیم که برخی کشورهای عربی روابط خود را با اسرائیل بهبود بخشیده و حل مسله فلسطین را فرعیتر کردهاند.
با توجه به نفوذ اسرائیل در دستگاه امنیتی ایران میتوان حدس زد که اسرائیل نفوذ مشابهی در دستگاههای تصمیمگیری سیاست خارجی (سپاه و وزارتخارجه) دارد. قاعدتا دستور کار این افراد نفوذی تشویق سیاست تندروی در ایران است.