✍️محمدحسین غیاثی
وقتی یکی از رییسجمهورهای سابق دور سر، هالهی نور دید برخی پیشنهاد کردند از کاندیداهای ریاست جمهوری تست روانشناسی بگیرند.
اشکال این پیشنهاد به ظاهر معقول به آنجا ختم میشود که هیئت روانشناسان و روانپزشکان محترم مزبور به مرور به یک شورای نگهبان تخصصی تبدیل میشوند.
درعین حال در خیلی جاها پزشکان به کار گرفته میشوند تا نظرشان را دربارهی سلامت انسانها ارائه کنند.
مثلاً وقتی یک باشگاه میخواهد فوتبالیستی انتخاب کند آزمایشهای پزشکی مفصلی از او میگیرد. وقتی نیروی هوایی میخواهد برای جنگندههایش خلبان استخدام کند هم تستهای سخت و دقیق و مفصلی میگیرد تا کوچکترین نواقص جسمی را دربیاورند و قس علیهذا.
با همهی اینها نشنیدهام تابحال حتی در کشورهای جهان سوم کسی برای انتخابات ریاست جمهوری، چنین کاری کرده باشد اما اگر شورای محترم نگهبان چهارسال دیگر علاوه بر شرایطی که تابحال برای نامزدهای ریاست جمهوری گذاشته، شرط انجام معاینات سلامت کاندیداها را هم اضافه کند و تایید صلاحیت ایشان را منوط به تأیید پزشکان معتمد خود نماید تعجب نمیکنم چرا که رییسجمهور در ایران با بقیهی جهان فرق اساسی دارد.
در نظامات ممالک راقیه رییسجمهور در واقع وکیل ملت است و جمهور دربارهی صلاحیت او تصمیم میگیرد تا وکالت را به او بسپارد یا نه و تا جایی که میدانم اجازهی دخالت نهادهای واسط را به کسی نمیدهند ولو با توجیهاتی ظاهراً معقول مثل اهمیت سلامت یا بیماری.
در ممالک پیشرفته مردم از بین افرادی چند، کسی را انتخاب میکنند تا در مدتی محدود و معین قدرت را به او تفویض کنند و او از قدرت تفویض شده به نفع جمهور استفاده نماید اما در ایران تفاوت در این است که طبق قانون اساسی قدرت از آن خداست و تنها بخش کوچکی از این قدرت سهم رییسجمهور میشود.
به عبارت دیگر جمهور شرعاً و قانوناً حقی ندارد تا قدرتی را که از اساس حق واگذاریش را ندارد به فرد دیگری واگذار نماید. اما شورای محترم نگهبان در این دوره با صراحتی ستودنی، سوءتفاهم مزبور را برطرف کرد و نشان داد که فیالواقع حکومت در این انتخابات دنبال کارگزار مطلوب خودش میگردد لذا هر داوطلب بایستی رزومهاش را برای آن شورای محترم بفرستد. همانطور که جویندگان شغل رزومه میفرستند.
مهمترین کاری که رییسجمهور در ایران برعهده دارد مدیریت عالی بزرگترین بنگاه اقتصادی کشور است. اسم این بنگاه اقتصادی، دولت است.
80 درصد یا بیشتر اقتصاد ایران دولتی است. مهمترین قانون سالانهی ایران هم قانون بودجه است. همهی کاری که دولت میخواهد انجام دهد در داخل همین قانون وجود دارد. لذا کار و وقت دیگری برای رییسجمهور نمیماند تا انجامش دهد.
لابد میپرسید سایر وظایف و اختیارات چه میشود؟
در سیاست خارجی رییسجمهوری یکی از اعضای شورای عالی امنیت ملی است که راهبردهای سیاست خارجی را تعیین میکند و وزیرخارجه مجری آنهاست.
در سیاست فرهنگی رییسجمهور یکی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی است و چند وزیر هم مجری آنها.
و قس علیهذا
کدخدایی: «شورای نگهبان نمیتواند آینده کسی که انتخاب میشود را تضمین کند.»
این سخنان سخنگوی محترم شورای نگهبان تأیید مدعای نوشتهی من است. او در واقع میگوید ما هنوز در طول این چهل سال پروتکل دقیقی را تنظیم نکردهایم تا بتوانیم براساس آن تشخیص دهیم از بین کاندیداها کدام کارگزار بهتری خواهد شد! یعنی همانطور که هیئت پزشکی یک باشگاه فوتبال که کسی مثل کریستیانو رونالدو را میخرد یا نیروی هوایی که برای جنگندهاش خلبان میگیرد میتواند با ضریب بالای 95 درصد دربارهی معاینات خود به مدیران مافوق اطمینان دهد متأسفانه شورای محترم نگهبان نمیتواند چنین کاری را به درستی انجام دهد و طبعاً از این بابت کشور در خطر است. کما اینکه همین شورای محترم، سالها قبل کارگزاری را تأیید کرد (هالهی نور سابقالاشاره) که در عرض هشت سال هزار میلیارد دلار سرمایه ملی را بالکل غیب نمود به گونهای که تا همین الان کسی نمیداند آن سال ملت ایران رییس دولت را انتخاب کرد یا جادوگر شهر اُز را!