✍️ حبیب رمضانخانی
در روزهای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری که هیجان و شوری در جامعه نمود نمی یاید، فضای مجازی و بحث های مرتبط با آن اما در جریان است. افراد در چند جهت موضع گرفته و نظرات خود را بروز می دهند. شاید آنچه در این بین بیش از بقیه برجسته می شود، نظر و مطالب افرادی هست که اعتقاد دارند؛ چون ماهیت و کنه این نظام اصلاح پذیر نیست، پس نباید از تغییر و اصلاحات صحبت کرد و به آن دل بست! به اذعان ایشان هر تغییر و گشایشی، صرفا در جهت منافع اقلیت حاکم بوده و بایستی آن را در جهت فریب افکار عمومی قلمداد کرده و نسبت به آن موضع منفی داشت!
این موضع گیری و خط مشی که مخصوصا در سال های دهه نود و به مدد فضای مجازی نمود یافته و فربه شده، معمولا صحبت از هر اصلاح و تغییری را در قالب جریان و احزاب اصلاحات تفسیر کرده و آن را پس می زند. برای این جماعت برجام و عواقب آن همان اندازه در جهت اهداف اقلیت حاکم تعبیر می شود تا تحریم و کاسبی ناشی از برهم زدن آن! برای این ها شخصیتی چون تاجزاده و رهبران محصور جنبش سبز همان اندازه آدم حاکمیت محسوب می شوند که شریعتمداری و علم الهدی می باشد!
دنبال کنندگان این خط مشی البته در درون خود چندین دسته بوده و گاه وابستگی های مختلفی دارند، ولی آنچه در آن مشترک هستند؛ عدم امید به اصلاح و تغییر در این حاکمیت بوده و در کل به کمتر از برچیده شدن کامل آن راضی نمی شوند. طرفدارن این جریان تکلیفشان با هواخواهان سینه چاک حاکمیت مشخص است، اما تقابل اصلی آن ها با جریانی است که به دنبال تغییر و امید به گشایش در این حاکمیت است. همان هایی که امیدوارند با آگاهی بخشی و جریان دهی مردم در قالب نهادهای اجتماعی و مدنی بتوانند خارج از جریان اصلاح طلب و اصولگرا، قدرت چانه زنی داشته و با فشار و مطالبه گری حاکمیت را مجبور به قبول تغییرات کند.
جریانی که امروز فراتر از جبهه و حزب اصلاحات، خواستار تغییرات اساسی و گشایش بوده و آخرین مرحله از تلاش خود را، برخلاف جریان اول، شورش و انقلاب می بیند، از دو سو تحت فشار و هجمه است. از یک سو جماعت برانداز و آن ها که جز به نیستی حاکمیت راضی نمی شوند. سمت دیگر از جانب طرفدارن وضع موجود. اولی آن ها را با کلیشه تکراری همسانی با اصلاح طلبان، همه را به چوب استمرار طلبی می راند و آن ها را مانع سقوط و عامل امتداد رژیم می داند. دومی آن ها را عامل غرب و وادادگی دانسته که به دنبال استحاله نظام هستند.
طرفداران حاکمیت جانب و هدفشان مشخص، و طرفدار پابرجا بودن وضع موجود و در دفاع از آن هستند. ولی جریانی که در سوی مخالف، بر نیستی حاکمیت تاکید دارد، فقط به دنبال القای ناامیدی است و هیچ طرح و برنامه ای برای چگونگی مقابله و برچیدن کامل ساختار ارائه نمی کند. جریان آگاهی بخشی جامعه و تغییر تدریجی و مرحله به مرحله ناشی از مطالبه گری مردمی را مردود و طولانی مدت دانسته و ضمن سرکوفت و انگ زدن به این جریان، نه برای امروز و نه فردای خود برنامه ای داشته و نه جایگزینی برای وضعیت فعلی متصور هستند.
در مقابل این بی برنامگی و خارج از گود نشینی جریان بدبین به تغییر، اما جریان دنباله رو تغییر و گشایش، فراتر از بحث انتخابات و بودن در قدرت، از هر فرصت و روزنه ای برای تغییرات استقبال می کند. آن ها با ابزار فضای مجازی توانسته اند انحصار برساخته صداوسیما و مسیر خاص هدایت شدگی مردم را به کناری زده و با آگاهی بخشی در برهه های مختلف مسئولین را مجبور به پاسخگویی کنند. آن ها با تقویت گفتگو و اجماع سازی از افتادن مردم در بازی تکراری انتخاب بد و بدتر گذشته و جز به بودن نمایندگانی که خواست اصلی مردم را منعکس و عمل نماید، راضی نیستند. آن ها فشارها و خواست های خود را عامل برخورد هر چند اندک حاکمیت با متخلفین و غارتگران دانه درشت دانسته، خروجی انتخابات اسفند ۹۸ را حاصل کار خود قلمداد و تریبون به دست شدن و عذرخواهی و پاسخگویی مسئولین را ماحصل تلاش های خود می دانند و آین آثار و نشانه ها را غنیمت شمرده و انگیزه ای برای پاسخگو و شفاف کردن ساختار و ساخت فردای بهتر خود و کشور می دانند.
جریان پیرو تغییر به جریان بدبین به گشایش، طعنه می زند که شما شیوه مقابله خود را در جریان اعتراضات سال های ۹۶ و ۹۸ به چشم دیدید، پس اجازه دهید ما مشی خود پی بگیریم و حداقل برای فردا روز ادعایی شما، که نبود این ساختار هست! مردمی آموزش دهیم و بار بیاوریم که خروجی آن لیبی نباشد که با ابزار سلاح گرم دنبال سهم خواهی شدند و کشور را به تجزیه بردند، بلکه تونسی را جلوه دهیم که مردم به دلیل آشنایی از اصول و فعالیت های حزبی و مدنی، به سلاح رای و انتخابات سهم خود جستند و دوره گذار را به دموکراسی منجر شدند!