✍️مهدی نصیری
نهضت امام حسین ع حاوی پیام ظلم و استبداد ستیزی و مقابله با خلافت نامشروع است و از همین رو یکی از محرکهای انقلاب عليه رژیم شاه بود. شاه از این جهت که نظامی دیکتاتوری را بدون رضایت و حمایت اکثریت مردم ایران رهبری می کرد، مورد نقد و اعتراض بخشهای وسیعی از مردم ایران اعم از روحانی و دانشگاهی و مذهبی و ملی و حتی افراد سکولار و لائیک قرار گرفت و سرانجام ساقط شد.
نقطه اصلی اتصال و پیوند بین عاشورا و انقلاب اسلامی ۵۷ همین است اما ما از عاشورا، تصویر یک حرکت انقلابی انتحاری و فارغ از عقلانیت را ارائه کرده ایم تا الگو و دستاویز سیاست استکبار و آمریکا ستیز جمهوری اسلامی قرار بگیرد و ملت و کشور را با دهها مخمصه و خسارت مواجه کند.
به قول یکی از نویسندگان، ما عاشورا را از آخر به اول می خوانیم و حال آن که باید بر عکس باشد.
اگر حرکت امام حسین ع را از نقطه شروع، ملاحظه کنیم، درمی یابیم که:
اولا، آن حضرت ۲۰ سال با معاویه (۱۰ سال در دوران امام حسن ع و ۱۰ سال در دوران امامت خود) با سازش و بدون درگیری رفتار کرد و عليه طاغوت و مستکبر زمانه خود قیام نکرد تا عرصه بر خود و شیعیانش تنگ نشود.
ثانیا، پس از مرگ معاویه، این یزید بود که با تهدید امام به مرگ برای گرفتن بیعت با خلافت نامشروع خود، دشمنی را آغاز کرد و باعث شد امام از مدینه به مکه پناه ببرد تا از شرّ یزید در امان بماند. اما یزید ستمگر دست از تهدید و تعقیب برنداشت و امام مجبور به ترک مکه و حرکت به سمت کوفه و بعد کربلا شد.
ثالثا، بر اساس گزارش متون تاریخی، امام پیشنهادهای متعددی را به عمر ابن سعد برای جلوگیری از درگیری ارائه کرد از جمله این که به امام اجازه داده شود به مدینه برگردد، اما با مخالفت فرمانده سپاه یزید مواجه شد. حتی در صبح عاشورا نیز امام تلاش خود را برای عدم بروز درگیری و جنگ انجام داد که باز با مخالفت روبرو شد. امام وقتی دریافت عمر بن سعد و ابن زیاد به چیزی کمتر از اسارت و قتل او مانند مسلم بن عقیل، رضایت نمی دهند، در این جا بود که تصمیم خود را برای شهادت سرافرازانه گرفت و به اسارت و سازش تن نداد.
با این تصویر از نهضت عاشورا چگونه می توانیم سیاست استکبار ستیزِ دشمن ساز جمهوری اسلامی را که سالهاست عرصه را بر پیشرفت و زندگی عزتمندانه مردم ایران با انواع و اقسام تحریمها و فشارها تنگ کرده، حسینی و عاشورایی و دینی بدانیم؟
آیا این، آموزه حسینی است که غرب و آمریکا ستیزی را تا مرز مخالفت با خرید و واردات واکسن گسترش داده و جان هزاران هموطن مظلوم را بر باد بدهیم؟
مگر امام در شب عاشورا به همراهان خود توصیه نکرد که در تاریکی شب کربلا را ترک کنند تا مبادا کسی با حالت اکراه و رودربایستی جان خود را از دست بدهد؟
البته اکنون واضح شده است که انگیزه غرب و آمریکا ستیزی عده ای در جمهوری اسلامی، دیگر ایدئولوژیک نبوده و بلکه ابزاری برای ایجاد یک دوقطبی سیاسی و تداوم سلطه اقلیت بر اکثریت با دستاویزهایی چون دشمن ستیزی و مقابله با نفوذ و … است تا از یک سو نیروهایی را بسیج کرده و به خدمت خود بگیرند و از دیگر سو ضعفهای حکمرانی را پیوسته به دشمن و دشمنان ارجاع دهند.
این نوع سیاست ورزی اگر چه به نام حسین و دین انجام می شود اما همه دستاورد آن به کام افراد قدرت طلب و تمامیت خواه عرصه سیاست امروز ایران است و هر روز بر ابعاد دین گریزی در جامعه می افزاید.