✍️مجید بهمن زاده
اگر چه در آستانه برگزاری انتخابات اخیر و به جهت مشکلات عدیده اقتصادی، ناکارآمدی ها، سومدیریت ها و گسترش فقر و فساد درکشور ، شاهد گسترش نارضایتی ها درمیان مردم هستیم و نحوه ورود شورای نگهبان وچینش نامزدهای سیزدهمین دوره ریاست جمهوری نیز درسایه تیغ تیز نظارت استصوابی موجب تشدید اعتراضات عمومی اکثریت جامعه شد، اما واقعیت این است که در این اثنا شاهد بروز بزرگترین حرکت مدنی و ظهور پدیده جامعه شناختی مردم ایران در جهت نحوه ابراز اعتراض خود به وضع موجود بودیم .
چرا که در طول تاریخ و براساس تحلیل واکنش های اجتماعی ایرانیان، هرگونه اقدام مشترک مردمی وائتلاف گسترده جامعه برای اعلام نظرات اعتراضی و انتقادی، در سایه یک لیدر و یا قهرمانی مردمی صورت می گیرد واین فرد بعنوان محور حرکات ملی و عمومی مورد توجه و اطاعت اکثریت جامعه قرار می گیرد .
لذا بسیاری از فعالین سیاسی و تحلیلگران اجتماعی درطی سالهای اخیر، نبود یک لیدر واحد و توانمند با کاریزمای خاص قهرمان مآبانه را دلیل تشتت و چند دستگی منتقدین وضع میدانستند و براساس نگاه سنتی به ساختار جامعه ایرانی ، اجماع عمومی جامعه جهت ایجاد وحدت درکلام وهدف وهمسویی عمومی را در سایه چنین لیدر و قهرمانی ممکن می دانستند.
اما همگامی و وفاق اکثریت مردم ایران در جهت اعلام اعتراض خود به وضعیت موجود که با عدم شرکت اکثریت جامعه در انتخابات ریاست جمهوری نمود خارجی یافت، نشان داد که تاریخ مصرف آرمانگرایی قهرمانانه و لیدرهای سیاسی در جریان انتخابات ۲۸ خرداد سال ۱۴۰۰ به پایان رسیده است و اکثریت مردم ایران برای نخستین بار درطول حیات اجتماعی وسیاسی خود توانستند تا درفقدان لیدرهای سیاسی و آرمانگرایی قهرمان پروری ملی، سخنی واحد و خواسته ای مشخص را بعنوان مطالبات عمومی خود بیان کنند .
اگر چه این جهش چشمگیر سطح آگاهی عمومی و ارتقای سطح توانمندی مدنی مردم ایران زمین، در سایه اعلام اعداد و ارقام مربوط به تحلیل های آماری برگه های آرای اخذ شده و باطله مغفول ماند، اما آنچه واقعیت دارد این است که اکثریت مردم ایران برای نخستین بار در طول تاریخ حیات خود، توانستند تا بدون وجود یک لیدر و قهرمان، در زیر چتری ازخواسته های قانونی و اعتراضات مدنی خودجمع شوند وصدایی واحدوخواسته ای مشخص داشته باشند.
لذا به عقیده بنده می توان گفت که در ساختار نوین ومدنی جامعه ایرانی، لیدر گرایی و قهرمان پرستی به تاریخ پیوسته است و جامعه ایرانی به چنان سطح معقولی از آگاهی و بینش سیاسی و اجتماعی دست یافته اند که میتوانند فارغ از نگاههای خاص عقیدتی و مرام های سیاسی، اجتماعی بزرگ و مدنی با محوریت ایران بزرگ را تشکیل دهند.