✍️ محمد شبیری
? پیروزی قطر نشان داد نه ورزش بدون برنامه و لوازم و تمهیدات لازم و اجرای درست قابلیت موفقیت دارد ونه امور دیگر.
قطر در طول سالیان نشان داده است که مسیر توسعه را شناخته و در حال اجرای آن است. قطر در حال به توسعه قدم گذاشته و الزامات آنرا هم میشناسد و هم ارادهٔ استمرار را دارد.
الان شبکه الجزیره قطر یک رسانهٔ بین المللی معتبر است. زیرا که الزامات رسانهٔ بین الملل را فهمیده و اجرا کرده است. راه توسعهٔ اقتصادی را به درستی پیدا کرده و با موفقیت پیش برده است؛ طوریکه مورد حسد سران امارات متحده شده و عربستان نیز حسادت و رقابت سیاسی و اقتصادی را نیز با اختلافات پیشین ممزوج و قطر را تا محاصره اقتصادی و نظامی تهدید جدی کردند. اما قطر از این مهلکه با موفقیت خارج شد و برنامهٔ توسعهاش متوقف نگردید. ان فطر بود که در نیدان ورزش فوتبال رقابتهای آسیایی هر دو مشور را با تحقیر پشت سر نهاد، این در حالی بود که امارات میزبان بوده و از مزیت آن بهره میبرد.
اما همینکه میزبانی جام جهانی فوتبال را نیز بدست آورده است نشانهای از تأییدات ورزشی از جهات مختلف در توانایی برگزاری این رخداد مهم بین المللی ورزشی، از جانب مراجع ذیربط بوه است، که موجب خشم کشورهای رقیباش عربستان و امارات شد و تا حد ممکن در راه کسب میزبانی قطر (و بعد از آن ) به کارشکنی اشتغال داشتند ولی نتوانستند کاری را از پیش ببرند.
این موضوع نمیتوانست با مراودات و سیاست خارجی که قطر در پیش داشته است بدون ارتباط باشد. اگر قطر کشوری بود که ارتباطات اقتصادی و تجاری بین المللی با سیاست خارجی فعال و موفق را نداشت امکان نداشت که با هجمهٔ کشورهای رقیباش توانایی مقامت و مقابله داشته باشد و کار قطر اکنون تمام شده بود؛ اما قطر برنامهٔ توسعهای داشت که سیاست خارجی و داخلی آن در راستای هم و مکمل هم بوده است. علیرغم ایدههای دینی اخوانی و گرایشات عقیدتی و درگیریهای سیاسی در منطقه تا کنون نیز در توفیقات خود به (دلیل انسجام داخلی ) به موانع برخورد نکرده است.
در مورد کشورهایی مانند عربستان و امارات نیز قابل ذکر است که علیرغم گرایشات حمایت از القاعده و طالبان نگرش ایدئولوژیک که با وضعیت سیاسی ارتباطات بین المللی آنها تناقض داشت، ولی توانستهاند از این تناقض گریخته و به شکل حرفهای خود را از مظان اتهام گرایشات ایدئولوژیک خارج کنند، ولی در عمل سیاسی خود به شکل خاصی از تندروهای دینی، استفادهٔ ابزاری در جهت منویات خود کرده و به بازیگری سیاسی بپردازند، اما همزمان در عرصهٔ بین الملل با آمریکا و سایر کشورها روابط حسنه داشتهاند در صورتیکه سیاست خارجی آمریکا مقابله با تند روهای اسلامی بوده است که همین کشورها مرکز و منشأ و خاستگاه آن بوده است!
ورزش فوتبال را قطر با یک برنامهٔ بیش از دهساله از یک ورزش معمولی به یک مفهوم فوق مدرن تا حد برگزاری جام جهانی پیش برده است. جام جهانی فوتبالی که خود علاوه بر رویداد ورزشی ، برای هر کشوری فرصت عالی و استثنایی تجاری و فرهنگی و اقتصادی نیز محسوب میگردد.
اکنون نیز در مسیر برنامهٔ خود به قهرمانی آسیا رسیده است.
قطر هیچ چیز اتفاقی و موفقیت بدون برنامه و اجرای درست بدست نیاورده است!
در دنیایی که تعهدات ایدئولوژیک در هیچ کشوری حتی چین و روسیه دیگر نه تنها رسمیت ندارد بلکه از وجاهت نیز برخودار نبوده و از طرف دیگر سرمایه گذاری برای مفاهیمیمانند صدور انقلاب و سایر موضوعات ایدئولوژیک نمیشود، هر کشوری در چنین دامی گرفتار شود، نه تنها از توسعه باز خواهد ماند بلکه از وضعیت رفاه و سامان داخلی نیز محروم میگردد.
الان هیچ کجای عالم نگرهٔ ایدئولوژیک وجود ندارد و کاریردی نیست. این نگره تا حدی که کشور را به فلاکت بکشد پیش میرود. تنها راه رهایی از نگرش ایدئولوژیک در یک کشور، آموزش و راهکار واقعبینی و ارتباط با علوم و منابع و معارف بشریست.
فوتبال الان فقط یک بازی نیست، یک صنعت است که به توسعه و راه توسعه مرتبط است.
ایدئولوژی گرایان هیچگاه توسعه گرا نخواهند شد. راه ایدئولوژیک با راه توسعه دو راه متفاوت و متضاد است. فوتبال در کشور ما از چنین ویژگی برخوردار نیست، چرا که در سایر امور نیز برنامهٔ توسعه را پیگیری نمیکنیم. اساساً توسعه مفهومی بی معنا تلقی شده و در مقابل آن به پیشرفت عنایت میشود. زیرا که تصور میشود پیشرفت تهدیدی برای ایدئولوژی نیست؛ اما توسعه ضد ایدئولوژی گراییاست .
قطر کشوریست که فوتبالش با توسعهاش پیش میرود. رسانه اش، اقتصادش، روابط خارجیاش، ورزشاش، همه و همه در یک برنامهٔ جامع توسعه میگنجد.
ما نیز فرض ایدئولوژیک داریم که مهمترین مؤلفهاش تخالف با تجدد و تمدن غرب است. اما در عین حال از مواهب و ثمرات غرب بینیاز نبوده و وابسته نیز هستیم. چون ایدئولوژی گرایان در حاکمیت به اثر توسعه آگاه هستند که با پیمودن راه توسعه از راه ایدئولوژیک باز خواهند ماند. برای همین است که فعلاً توسعه در كشور ما در محاق ايدئولوژی خواهد ماند؛ ولیکن پایدار نخواهد بود، چرا که از ابتدای انقلاب تا کنون نگرش ایدئولوژیک رو به تحلیل است ؛ توسط روشنفکران ( که شاید خود ایدئولوژی گرا بودند) سالیانیست که آنرا نقد کردهاند؛ اکنون در شرایط مقبولیت عمومی نیست، برای این است که توسعه کشور اجتناب ناپذیر خواهد بود، همچنانکه فوتبال اجتناب ناپذیر شده است!