✍️ محمد شبیری
افراد فرهیخته و خوب و درستکار و درستکردار مانند زندهیاد محمد علی فروغی، ملک الشعرای بهار، مصدق، تقی زاده و افراد دیگری در مناصب مختلف قبل از انقلاب و بعد از انقلاب هم نمیتوانند در یک نظام با سختاری معین (سلطنتی یا غیر آن) کاری را از پیش ببرند؛ چرا که منظومهٔ متعیّن در یک حاکمیت، ساختار و عملکرد عمومیاش غیر از نتایجی که از نظام تعریف شده منتج میگردد بازخور ديگري متصور نيست و تحولی که قابلیت دمکراتیک را افزایش دهد ممکن نخواهد بود. بعد از چندی اشخاصی که بطور فردی خوب و اخلاقی هستند ، بطور معمول یکی مانند دیگران در سیستم مبدل و در نظام مزبور به عوامل و عناصر شبکهٔ همان سیستم تبدیل میشوند.
موضوع بر سر نفی انسانهای خوب و کار آمد نیست بلکه بر سر پرداختن به اصل موضوع است؛ که همانا تلاش و جهد برای استقرار دمکراسیست. اینکه راههای استقرار یا تمهیدات آن چگونه است بحثی جداست اما اینکه اصالت را به این نباید بدهیم که در یک منظومهٔ حکومتی دارای هویت ایدئولوژیک، اشخاص خوب را در آن نفوذ دهیم، بلکه باید تلاش سازمان یافته انجام گیرد تا منظومهٔ فکری و شبکهٔ دمکراتیک را در آن جای دهیم تا به روند دمکراسی سرعت بخشد. چگونه؟ همه سعی کنیم قدری در موردش فکر کنیم!
سؤال اين است كه آیا باید اصلاح درنظام شود تا امثال ظریف تولید شود یا اصلاح اشخاص (يا مسئوليت گرفتن افراد صالح) را پي گيری کنیم تا نظام اصلاح شود ؟
حتی در افق بالاتر ، آیا باید به فکر تسخیر دولت باشیم و دولت اصلاح طلب داشته باشیم یا به فکر اصلاح ساختار نظام باشیم و دست از قدرت دولت بکشیم؟
چرا که اصلاح طلبان و تحولخواهان با ساختار فعلی و نهادهای مستقر اصلاح نشدهٔ فعلی نمی توانند در قدرت باشند مگر با کشف نیروهای تحولخواه شناخته نشده که بتواند از نظارت و ساختار انحصاری عبور کند و در دولت باشد یا اصلا دولت تشکیل دهد! ولی عملا در سیستم حاضر نتواند چیزی را تغییر دهد! و یا اگر تغییری نیز صورت گیرد با مقابله و ممانعت قانونی ونهادهای ساختاری نظام مواجه شود!
فعالیت سیاسی مسالمت جویانه در ساختار دمکراتیک با ساختار غیر دمکراتیک سازوکار و استراتژی متفاوتی خواهد داشت .
در کشوری که نهادهای دمکراتیک مستفر است به نوعی برای حفظ و ارتقاء دمکراسی فعالیت و اقدام میشود و در کشورهایی که نهادهای دمکراتیک بشکل واقعی مستقر نیست اقدام برای دمکراسی به نوع و روشی دیگر باید پیگیری شود.
اگر ده بار دیگر دولت اصلاح طلب سرکار بیاید ولی سازوکار و نهادهای مستقر مانع عمل و اجرای موافق با دمکراسی شود کاری از پیش نمیرود! ولی اگر در تعیین استراتژی اصلاح در نظام بطوری روشمند و با راهنمای عمل خاص اصلاح بکار رود که منجر به اصلاح نهادی و ایجاد نهاد محافظت کننده از دمکراسی شود، آنگاه میتوان به روند پیشرفت دمکراسی امیدوار شد و در چنین روندی و فرایندی امکان تولید دمکراسی ارتقاء یافته نیز افزایش مییابد.
بیایید تصور کنیم که همهٔ وزارت خانهها شخصی مانند ظریف داشته باشد! آیا مسائل و مشکلاتی که فرا راه است حل میگردد یا باید با نهادهایی که وظیفهٔ محافظهکاری دارند درگیر و مدت خدمت را به چالش و تنش با آنان سپری کنند؟
دولت خاتمی بیش از دولت روحانی اشخاص اصلاح طلب داشت، اما حتی بیش از دولت روحانی با چالش و تنش مواجه بود! پس مشکل تسخیر دولت نیست، بلکه تمامی تحولخواهان باید به فکر اصلاح ساختارها و نهادهایی باشند که بتواند مشی اصلاح و تحول به دمکراسی افزونتر و ارتقا یافته را تضمین کند!
گاهی با ایجاد نهادهای مدنی با تفکر اصلاح و تاثیر گذاری در بطن جامعه بیش از حضور در دولت مؤثر می گردد، انا با کارآیی نه فقط یک اسم و خراب کردن موضوع!.
احزاب برای تقویت و ارتقاء جامعهٔ مدنی باید اقدام مدنی و اجتماعی سامان یافته داشته باشند.