✍️امید فراغت
جنگ و ترورهای موساد و کنش و واکنشها به درون شهرها و پایتختها رسیده است و پیامِ تلخ ترور در قلب پایتخت این است که جنگ و جدلهای سخت و کُشنده از مرزها به داخل رسیده است هر چقدر تلاش شود رنگ و لعاب احساسی و آسمانی به چنین رویدادهایی پاشیده شود اما از قد، قواره و مختصات زمینی چنین جنگ و جدلهایی کاسته نمیشود تبلیغات و پروپاگاندا شاید بتواند برخی هواداران، مداحان، سخنرانان و …تحتتاثیر قرار دهد و با کلمات و جملات به دنبال نقاشیهای به اصطلاح آسمانی باشند اما چیزی از واقعیتهای زمینی و روزمره و زد و خوردهای اطلاعاتی، امنیتی و …کم نمیکند کارشناسان بارها به مسئولان مملکت گوشزد کردهاند که پروژه نفوذ را جدی بگیرند اما احساس میشود وضعیت موجود مصداق ضربالمثل آشپز که دوتا شد غذا شور یا بینمک میشود، شده است.
بنابراین پیامِ مهم ترورهای اینچنینی نشاندهنده نفوذ و رخنه موساد و عواملشان در بطن پایتخت دارد. بنابراین موضوع نفوذ فقط یک گزاره سیاسی برای دعواهای سیاسی نیست که با آن بتوانند به اصطلاح رئیسجمهور غیر خودی، وزیر، نماینده و …غیرخودی و به اصطلاح غیر انقلابی را از میدان بیرون کنند. متاسفانه یکی از مشکلات اساسی این سالهای مملکت این شده است که دستگاه تبلیغات و پروپاگاندا شکستهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حتی امنیتی و نظامی را تبدیل به خوراک پیروزی کرده و آن را به ملت تحویل میدهند اما مسئولان هنوز متوجه نیستند تنها چیزی که با ملت حرف میزند واقعیتهای جامعه است.
برای مثال وقتی اکثریت ملت با انواع و اقسام گرانیها مواجه است، وقتی ملت عدم تناسب درآمد و هزینهها را سهلالوصول درک میکند، وقتی ملت افزایش وحشتناک قیمت اجاره مسکن و … را میبیند، آیا میتواند تحت تاثیر پروپاگاندا و تبلیغات واقعیتهای اینچنینی را نادیده بگیرد و تبلیغاتشان را باور کند؟ آیا اکثریت ملت میتوانند با سرود و ترانه سلام فرمانده که گزاره ایرانیت به عنوان عامل تعیین کننده وحدت و یکپارچگی در آن معنی و مفهوم پیدا نکرده است، ارتباط شکلی و ماهوی پیدا کنند؟ متاسفانه تا زمانی که مسئولان مملکت روش و منش و قاعده عقلی و عرفی مملکتداری را مثل جوامع توسعه یافته نپذیرند و به تعبیری در فضای ملتزدایی و امتزایی اقدام و عمل کنند ناخودآگاه به جنگ واقعیتهای موجود میروند و گزارههای ذهنی و آسمانی را به عنوان راهبرد همگانی به حساب آورده و همه چیز را به عالم غیب حواله میدهند. مسئولان مملکت متوجه باشند اکثریت ملت آگاه شدهاند و نسبت به هر گونه اصرار و جا انداختنهای زورکی فرهنگی، اقتصادی و سیاسی واکنش منفی نشان میدهند.
در فضایی که سرباز مملکت توسط سرویسهای موساد در داخل پایتخت از دنیا میرود و این واقعیت دردناک و غمانگیز است اما ناخودآگاه جامعه محاسبهگر شده و چنین واقعیتهای تلخی را جزء حساب و کتاب جنگ و جدلهای آشکار و پنهان ایران و اسرائیل میداند و بدون واکنش همگانی از کنار آن عبور میکنند چرا که مشکلات زمینیشان مهمتر از چنین زد و خوردهاییست در چنین فضایی معنی و مفهوم گزاره فقر از یک در بیاید ایمان از درِ دیگر خارج میشود، آشکار میشود!
به همین دلیل و دلایل است که پندارههای ذهنی و تاریخی مسئولان مملکت برای اکثریت ملت تُهی از معنی و مفهوم شده است و به تعبیری بر آنچه مسئولان گریه میکنند اکثریت جامعه میخندند و بر آنچه مسئولان میخندند، اکثریت ملت گریه میکنند و این دوری و جدایی بین مردم و مسئولان نتیجه بذرهاییست که کاشتهاند! بنابراین لازم است مسئولان مملکت دست از لجاجت و اصرار بردارند و به ذائقه و سلیقه ملت احترام بگذارند و اجازه بدهند مردم از قدرت اختیار و انتخابشان استفاده کنند جامعه آگاه امروز ایران نمیپذیرد هر که با شما همدم است او آدم است و به تعبیری او بهشتی و آسمانی و …است جامعه آگاه امروز به این نتیجه رسیده است خداوند از انسانهایی که از اختیار و انتخابشان استفاده میکنند، راضیتر است!