نگام ، بین الملل _ سواحل کیزکوکوی مارماریس ترکیه که به گردشگران حس راه رفتن بر روی آب می دهد امسال نیز مانند هر سال مورد توجه شمار زیادی از گردشگران داخلی و خارجی قرار گرفته است.
به گزارش تی آر تی فارسی ، روستای اورهانیه در سی کیلومتری شهر مارماریس ترکیه که با جنگل های انبوهی که اطرافش را فرا گرفته است، مورد توجه گردشگران بوده و به واسطه شهرت ساحل کیزکومو در این منطقه سالانه میزبان هزاران گردشگر است.
اغلب بازدید کنندگان از این پلاژ، گردشگرانی از خاورمیانه هستند. همچنین سریال ها و فیلم هایی که در این منطقه تهیه می شود، به جذب بیشتر گردشگران می انجامد.
گردشگران داخلی و خارجی از مناطق شنی که چمن زارهای خدای دریا ( Poseidon) نیز در آن جا قرار دارد، مسیری به طول تقریبا 2 متر به سوی دریا را طی می کنند. گردشگران در این مسیر 600 متری احساس می کنند بر روی آب راه می روند.
جم دینچ، کدخدای منطقه اورهانیه در گفتگو با خبرنگار آناتولی از تاسیس انجمنی به منظور حفاظت و معرفی ساحل کیزکومو و تلاش برای ارائه خدمات بهتر به گردشگران خبر داد.
وی با اشاره به سفر هزاران گردشگر برای تجربه حس راه رفتن بر روی آب به این منطقه، این پلاژ را بزرگترین ثروت منطقه، مارماریس و ترکیه دانست.
– افسانه های مرتبط با سواحل کیزکومو
در ارتباط با سواحل کیزکومو دو افسانه وجود دارد. بر اساس افسانه ای که ساکنان روستا تعریف می کنند سه هزار سال پیش، پادشاه شهر بایباسوس در جنگ با دشمنان خود شکست می خورد. دشمنان که شهر را به تصرف گرفته اند، پادشاه و مردم این شهر را به قتل می رسانند. پرنسس زیبا تلاش می کند فرار کند. وی که به ساحل دریا می آید و شنا نمی داند، در اثر معجزه ای با رها کردن شن های دامن خود بر روی دریا، مسیری تشکیل می شود.
به دلیل تاریکی هوا پرنسس که راه خود را گم می کند، با اتمام شن های دامن خود غرق شده و جان خود را از دست می دهد. پس از آن روز این روستا به نام کیزکومو به معنای دختر شنی نامگذاری می شود.
در افسانه دیگری، دختر پادشاه عاشق یک ماهیگیر فقیر می شود. اما پدر دختر مانع ازدواج آن ها می شود. دو جوان عاشق بدون اطلاع پادشاه با یکدیگر دیدار می کنند. ماهیگیر جوان که از دریا با قایق می آید با آتشی که پرنسس برمی افروزد، محل وی را پیدا می کند. پادشاه که مشکوک می شود به سربازان خود دستور می دهد دخترش را تعقیب کنند. پادشاه از دیدارهای مخفیانه دو جوان مطلع می شود.
شبی پادشاه از سربازان خود می خواهد که با آتش به ماهیگیر علامت بدهند. ماهیگیر با دیدن آتش به سوی سربازان می آید. پرنسس از دست سربازان فرار می کند و برای نجات ماهیگیر به داخل دریا می پرد. در این میان، معجزه ای رخ می دهد و هر مکانی که پرنسس قدم می گذارد با شن پر می شود. سربازانی که به دنبال پرنسس به داخل آب می آیند غرق می شوند.
یکی از نیزه هایی که یکی از سربازان می اندازد به پرنسس اصابت می کند. خون پرنسس، آب دریا را به رنگ سرخ درمی آورد. ماهیگیر نیز پرنسس را می گیرد و دور می شود و سپس کسی آن ها را نمی بیند. پس از آن روز، نام روستا کیزکومو می شود.