اینها القابی ست که از طریق خبرگزاری سراسر کذب فارس در فضای مجازی میچرخد.القابی که تنها ریشه در عقده های فردی تعداد انگشت شماری ست که فضای مجازی را محل عقده گشایی های خود نموده اند.تنها بدلیل اینکه احمد شمس، واقعیت ها را بیان می کند.حرف حق را می زند.و باج نمی دهد .فردی که به اصل انقلاب پایبند است اما با یکه تازی های آقای خامنه ای اختلاف نظر دارد و سر تعظیم همچون دیگر سوگلی های نظام فرود نیاورده است.
گاهی باید دید که هدف از این همه شایعه پراکنی چیست.آیا واقعا هدف تنها انعکاس واقعیات است یا اینکه صرفا در نظر گرفتن منافع گروهی و سیاسی یک خبرگزاری.
من بعنوان یک عضو کوچک رسانه خارج از کشور.تنها نقطه ای که نظرم را بر این همه هجمه بر شخصی چون سید احمد شمس با القاب کذبی چون عامل میت ترکیه،جاسوس وزارت اطلاعات،جاسوس اسرائیل و آمریکا و بسیار القابی دیگر که تنها با کمی دقت از پراکندگی این القاب و اتهامات میتوان فهمید که هدف فراتر از بیان واقعیات است و گاها شبیه به یک کینه توزی شخصی میماند.تبر به ریشه ی تمام این تهمت ها از سوی آقای پیمان عارف زده شد.تبری که ابتدا قرار بود ریشه ی سید احمد شمس را قطع کند ، اما از آنجایی که مکر آدمی به خودش باز میگردد ، نتیجه چیزی دیگر شد.نتیجه ای که تنها به خواست خدا رقم خورد .افراد نا اهلی چون پیمان عارف برای همیشه ذات کریه خود را نمایان ساختند و از این وادی امن به گمراهی رسیدند.
بنابراین خبرگزاری های شایعه پراکنی چون خبرگزاری فارس شروع به حمله مجدد به سید احمد شمس نمودند، اینبار از طریق رفیق قدیمی او روح الله زم.
آنچه که بسیار واضح و مبرهن است این میباشد که شاید آقایان شمس و زم با یکدیگر اختلاف عقیده، سلیقه و نظر کاری دارند و گاها اختلافات نظری در زمینه کار را هم رسانه ای کرده باشند.اما آن دو تنها یک دوست قدیمی بودند که این امر باعث شد پس از شکست پیمان عارف برای تخریب سید احمد شمس ، اینبار خبرگزاری های سپاه از طریق یکی دو عکس صمیمی و خانوادگی سو استفاده کنند و انواع و اقسام اتهامات واهی را بر او وارد آورند.
حال از سر شکست و ناچاری این عکس ها را دست به دست در فضای مجازی با تایتل های مختلف و عجیب و خنده آور می چرخانند تا شاید بتوانند به هدف خود برسند.اما دریغ و صد افسوس که چنین بیچارگانی در عرصه رسانه جولان می دهند و مردم با هوش ایران به اهداف آنها پی برده اند.پس قطع به یقین مکرتان بر خودتان باز خواهد گشت.
من در پایان باید اعلام کنم که این یک دفاعیه نیست زیرا قطعا انسان زنده وکیل و وصی نیازی ندارد.لیکن هدف من از این یادداشت تنها بعنوان عضو کوچکی از خانواده «نگام»بیان بخشی از واقعیات بود برای کسانی که از دور به قضایا می نگرند.
باشد که همه ی ما رستگار شویم.
این قصه ادامه دارد….