به جرأت میتوان گفت تنها تعداد انگشت شماری بر مملکت ما حاکمیت میکنند.دولت را تنها بازیچه دست خود کرده اند تا بی کفایتی خود را دلیل بر عدم کفایت دولت بدانند.
این روزها شاهد بودیم که دولتی ها را به استیضاح کشاندند.حرف ها زدند، فریاد زدند ، حق گفتند و ناحق.حق شنیدند و ناحق.هدف یکی بود .رفع مشکلات مدیریتی و رفاه حال مردم.لیک در جایی دیگر عاملان فقر و فلاکت مردم استیضاح نمی شوند ، رأی هم می آورند.امثال جنتی ها همچنان بر کرسی قدرت چنباتمه زده اند و تصور می کنند به رأی مردم بر این کرسی نشسته اند.لیک نقد هم می کنند.
باید بیان داشت نقد لازمه ی احقاق حق است اما به شرطی و شروطه ها.به شرطی که جهت رفع نیاز های مردم باشد نه ارعاب.به شرطی که هدف سربلندی ملت و کشور باشد نه تنها ارضای قلب سنگیه افرادی که گام به گام به سوی دیکتاتور بودن حرکت می کنند.به والله این همه خشم و غضب نسبت به مردم تنها نتیجه اش انقلابی دیگر و ریخته شدن خون های دیگر و به کرسی رسیدن دیکتاتوری دیگر می شود.
ملت مظلوم ایران به نقطه ای از انزجار رسیده اند که تنها راه آزادی و نجات را نشانه ی وسط یک پرچم می پندارند.کاش و ای کاش حاکمیت قبل از آنکه دیر شود به خود آید و دست به اصلاحات بزند.مردم فقط میخواهند دردشان شنیده شود نه اینکه حاکمیت را در مقابل خود ببینند.به والله غیر از کلیشه ی دیکتاتوری کلمه دیگر به ذهن هیچ انسان آزاده ای خطور نخواهد کرد.
کاش امثال جنتی و خامنه ای و علم الهدی و شریعتمداری و لاریجانی و احمد خاتمی ها که بعنوان مثال حجاب را تنها تهدید علیه امنیت ملی و عامل فروپاشی نظام میدانند ، بیایند و درد این ملت را و حرف این مردم را بشنوند.
ملتی قدر شناس تر از مردم ایران در هیچ کجای دنیا نخواهید یافت.پس به خود آیید.به فکر اصلاحات.به فکر تغییر.شما یک قدم بردارید تا مردم ما صد قدم برای شما بردارند.شما به مردم اعتماد کنید تا مردم باز هم همچون سالهای ابتدای انقلاب متحد شوند و باز به شما اعتماد کنند .کاش نگاه سرانگشتی حاکمان به سوی افق بازگردد.اگر عراق و لبنان و سوریه و متحدان خود را میخواهید ابتدا باید مردم خود را بخواهید.