محمد شبيری
⚽️ فوتبال بسان دمکراسیست، اگر فوتبال را یک محصول تلقی کنیم، لازمهٔ تولید محصول داشتن ساختار مناسب و زمینه و تحهیزات بهروز و تسلط به علوم و فناوری مربوط در یک ساختار صنعتیست؛ فوتبال هم باید ساختار تولید یک محصول را داشته باشد.
? دمکراسی نیز یک محصول است و دارای زمینه و شرایط و علوم و فنون و ساختار خاص خود است. دمکراسی بسان یک محصول است که خود آن نیز محصول روش و ساختار ویژهٔ خود است.
نمیشود محصول را بخواهیم ولی ساختار و زمینه تولید آنرا نداشته باشیم. اگر محصول را میخواهیم تولید کنیم باید به الزامات مربوط اعم از فنی، علمی، اجتماعی آن نیز باید متعهد بوده، وجههٔ همت خود قرار داده و برای تحقق آن سرمایه و جدیت بخرج دهیم. ولی اگر محصول را فقط میخواهیم استفاده کنیم میشود فوتبال خوب دنیا را تماشا کرد! تولید فوتبال الزامات خود را دارد که بدون آن امکان پذیر نیست. دمکراسی اگر میخواهیم، میتوانیم روش و الزامات آنرا نیز اجرا کنیم تا محصولات دمکراتیک از آن استخراج کنیم. امکان ندارد بدون آن الزامات دمکراسی را صاحب شد. میشود هم پارلمان داشت و مطبوعات و هم تجهیزات و سایر نمادهای دمکراسی را یدک کشید، اما دمکراسی محقق نشده باشد.
⚽️ فوتبال هم اینگونه است، میشود بازیکن خرید ، مربی خوب با پول خوب خرید و تجهیزات مناسب را داشت اما فوتبال خوب نداشت!
آنچه که دمکراسی را دمکراسی میکند، فقط نماینده و مجلس و مطبوعات نیست. بلکه درک دمکراسی و تعهد به روح دمکراسی در بنا و ساختار و الزامات ویژهٔ آن است. اگر فوتبال هم الزامات ساختاری و ویژهاش زمینه سازی و ریل بندی شود جواب مثبت آن را در مدت برنامهای که طراحی شده است دریافت میکند.
⚽️فوتبال فقط یک «پروژه» نیست، بلکه ابتدا یک «پروسه» است. فرایندی که همهٔ زیر ساختها و ساختار و لوازم آنرا باید یکجا برنامه ریزی و طراحی کرد تا تبدیل به جریانی ساری و جاری در جامعه گردد.
? دمکراسی نیز باید پروسه باشد؛ در طول زمان مانند درختی که در زمین و هوا و تغذیه و الزمات مناسب دیگر را داراست هر روز رشد کند و میوه دهد.
هر گاه ما زمینه و ساختار و روشمندی خاص فوتبال را اجرا کردیم در این«پروسه» (در طی فرایند مربوط) بعد از سالها محصول خواهد داد، تازه این محصول باید بتواند با سایر رقبا رقابت کند. یعنی پروسهٔ فوتبالی ما در یک پروژهٔ فوتبالی از رقیبان گوی توفیق را برباید!
در حقیقت اشخاص کارآمد در فوتبال دریک پروسه است که کارآمد میشوند.
? دسترسی به محصولات مدرن، نیازمند اجرای الزامات مدرن است. نمیشود هم نظارت استصوابی داشت وهم دمکراسی! اگر دمکراسی میخواهیم باید موانع آن برداشته شود؛ تا زمینهٔ رشد دمکراسی فراهم شود. فوتبال نیز مانند دمکراسی به برداشتن موانع و ایجاد زمینه خط تولید فوتبال نیازمند است. تا در ایجاد خط تولید (با تمام الزامات خط تولید) کوتاهی شود با خرید مربی خوب جبران آن موانع نخواهد بود! همه چیز فوتبال مانند همه چیز خط تولید یک محصول بهم مرتبط است.
? دموکراسی هم از چنین سازوکاری برخوردار است. دموکراسی با نظام دموکراتیک امکان استقرار دارد، نه فقط با اشخاص خوب و درستکار و مثبت اندیش!
تا سازوارهٔ دموکراسی یکبهیک اجرا نشود و گامبهگام زمینه های آن چیده نشود و سالیان متمادی در این مسیر راه طی نشود محصولی بنام دموکراسی نیز تولید نمیشود.
نه فوتبال را میشود خرید و نه دموکراسی را! هر دو را باید با صبر و تحمل و طی کردن مسیر درست و سازمان یافتهٔ آن، باید بدست آورد.
ولی ما کشوری هستیم که از همین الان بجای تمرکز به الزامات خط تولید فوتبال، به کیروش و بازیکنان متمرکز خواهیم شد. در این میان ، کیروش زبان بدون مداهنه و ترس هم داشت، عدهای بهانهٔ خوبی پیدا کردهاند که انتقام زبان حقگوی او را نیز بگیرند و سرجایش بنشانند! و همچنین اجرای برخی کارهای همیشگی دیگر را باید منتظر بود!