محمد شبیری
در سنن ایرانیان انواع جشنها و برگزاری مراسم شادی در طول سال وجود داشته است.
جشنهای ایرانیان بسیار بوده است.
برای هر بهانهای جشنی داشتند و برای هر آیینی نیز با جشن، آنرا گرامی میداشتند برای روزها و ماههای سال جشنهای متعدی را بر میافراختند که از سه جریان زندگی ریشه میگرفت:
الف)#جشنهای_اسطورهای
ب) جشنهایی #آیینی ودینی
ج) جشنهای #گاهشمارانه و تقویمی
نوروز ترکیبی از هر سه جشن ایرانیان باستان بوده است.
آنان معتقد بودند روح مردگان در پنج روز آخر سال و پنج روز اول سال به نزد نزدیکان خود بر میگردد؛ برای چنین پیشآمدی زندگی خود را سروسامان داده و نظافت و پاکیزگی در خانه و لباس و بدن را بر خود لازم دانسته، خانه را آماده و لباس تمیز پوشیده ، حتی شهر را آذین میبسنند تا برای چنین اتفاقی در این مدت آماده باشند تا روح درگذشتگانشان با شادی و شادابی آنان مواجه شود .
نکته مهم این است که مراسم دینی و آیینی هم با جشن و سرور برگزار میشده است.
تعداد زیادی جشن در زندگی ایرانیان بوده است که با نوروز به پایان میرسیده است.
در مجموع ایرانیان مردمانی شادخوار و شادیزی و شادی دوست بودهاند. این را از بسیاری جشنها و مراسمی که برگزار مینمودهاند میتوان یافت.
جای این شادیها و جشنها و گردهمآییهای سرور آمیز را چیزی نگرفت. حتی بعد از پذیرش اسلام نیز ایرانیان بر همان آیین شادی و جشن خود پا بر جا بودند و دین اسلام را نیز در چنین منش و روشی با آن مخالف نیافتند؛ همچنان سالیان درازی بر مراسم جشن و سرور و پایکوبی خود بودهاند.
ممنوعیتهایی در سالیانی چند در روزگار انی چند (که بر آمده از ناهمخوانی و نادانستگی زمینهها وزمانهٔ ایرانیان همراه بوده است)افاقه نکرده و با مقاومت ایرانیان مواجه گشته است ؛ ایرانیان در برابر آن به اطوار مختلف مقابله کرده و میکنند.
نمونه آن چهار شنبه سوری است که در شرایط معمول از جشن و مراسم پاکیزهٔ خاصی برخوردار است که با پریدن از روی کمی آنش و رقص پایکوبی مردم، چهار شنبهٔ آخر سال به شادی گذرانده میگردید و با آن به استقبال جشن نوروز میرفتهاند.
اما تا چندی قبل که ممنوعیت این مراسمات شدید بود با مقابله به مثل مردم مواجه شده بود. البته این نوع مقاومت بسیار زیان آور برای خود مردم بود، چنانکه در مراسم چهار شنبه سوری ها، شادی پاکیزه و متین مردم ، به انفجار نارنجکهای دستی و انواع آتشبازیهای خطرناک و نا امن و ایجاد صداهای مهیب انفجار، مبدل شده بود!
مخالفت با جشن و سرور باستانی مردم ایران موجب چنین مصاف خطرناکی شده است که بیشترین ضرر جانی و مالی آن به خود مردم مترتب میگردد. افراط و تشدید استفاده از مواد انفجاری در چهارشنبه سوریها چنان بوده است که خطرات جبران ناپذیری برای مردم، به ویژه جوانان ایجاد شده است و هنوز همبا آن مواجه هستند.
راه حل این است که از ممنوعیتهایی که برای جشن و سرور مردم و مراسم و آیینهای ایرانی و باستانی مردم ، صورت رسمی و غیر رسمی بخود گرفته است، کاسته شود و از مقابله و اظهارات مبتنی بر آتشپرستی و مقابلهٔ غیر ضروری آن با دینورزی اجتناب شود.
هر آیین شادی مردم را با انتشار و کثرت عزاداریهایی که در خود اسلام هم مذموم انگاشته شده، مخدوش و تصویر اسلام مخالف شادی باستانی در ذهن مردم ایجاد نکنند .
این همه مقابله با مراسم و جشنها و شادیهای باستانی مردم ایران صورت گرفته شد، حاصل آن چه بود؟! ضروریست از مخالفت و تخاصم با آیین سرور و شادی مردم دست برداشته و با خرد و تدبیر به آیین همبستگی و این جشنها را تبدیل به فرصتی برای حفاظت از فرهنگ و مرز و بوم ایرانیت خود نماییم و به عنوان امکان ویژه برای گسترش صلح و دوستی در بین ملل فارسی زبان و تحکیم دوستیها و پیوند فرهنگی با ایشان مبدل شود.
هیچ خرد سالمی داشتهها و انباشتههای فرهنگی خود را به این صورت که در کشور ما رواج دارد نفی و انکار نمیکند!
جشنها و مراسم شادیهای مردم را از گردونهٔ نفی و انکار و مقابله خارج و در زندگی مردمان ایرانزمین به رسمیت بشناسید! این هم به نفع اسلام است و هم به نفع شما و هم به نفع مردم؛ چرا که با چنین رسمیت شناسی، هم مقابله به مثل مردم فرو کش میکند و به طرز درست رفتار شادمانه روانه میشود (نه رفتار های خطرناک چها رشنبه سوری) از طرفی نیز ذهنیت مردم و جوانان به طرف وجه مسالمت جویانه اسلام با فرهنگ مردم سوق پیدا کرده و تصور مخالفت اسلام با شادیهای آنان از بین میرود؛ همچنانکه موجب تقویت پیوندهای اجتماعی مردم و همبستگی آنان شده، از افزایش تضاد مردم و حاکمیت نیز میکاهد.
ممکن است گفته شود تا کنون ممانعتی نبوده است. اما فتواها و اظهارات برخی از عالمان دینی که دارای تربیون رسمی و غبر رسمی هستند مبنی بر در عدم لزوم نوروز و جشن نوروز و مراسمات دیگر ایرانی غیر قابل کتمان است.