شعر سیاسی : شيخ را نان شب از كيسه ی مذهب بخشيد ؛ وعده روز قيامت به منِ بی دين داد / رحیم رسولی
تاوان❗️ آنكه از روز ازل شيطان را نفرين داد شاعران را لعنت كرد و سپس آمين داد كرد اول ...
تاوان❗️ آنكه از روز ازل شيطان را نفرين داد شاعران را لعنت كرد و سپس آمين داد كرد اول ...
شاهد قدسی "گل در بر و می در کف و معشوق به کام است" یک لحظه کسی سر نرسد ...
حدّ و حدود بعد فکر می کنم بشر چقدر خسته است بعد فکر می کنم خدا چقدر ...
بنای یادبود روزگاری بود و روزی ، زیر این سقف کبود هرچه می گشتی کسی غیر از ...
برای مدافعان آزادی بیان و ستیزندگان با سانسور وقتی یه آدم صداشو می خوره کی میدونه چی کجاشو می ...
گفت یکی پیر به فرزند خویش پند شنو تا که بیابی فراغ این همه خوردم به جهان ای ...
زیر شلواری یادش بخیر آن روزها با زیرشلواری می رفت آدم هر کجا با زیرشلواری از بوق سگ تا ...
...و با خود اندیشید گرسنگان دیگر به خانه برگشتند دریچه ها بسته چراغ ها خاموش و در خیابان ها پرنده ...
گفتم اسرار شب و شبنم بگویم ؟ گفت نه ارتباط این دو را با هم بگویم ؟ گفت نه گفتم ...
دور هم بودیم جایی خواستم تا شاد باشیم اندکی خوشحال آن هم در شب میلاد باشیم در شبِ میلادِ مولانا ...