خروشی دوباره باید… / علی گزرسز ( رها )
می زند فریاد ، مرد بر سر کودک کودک اش غمگین اشک می ریزد زمستان است و سرما کفش هایش ...
می زند فریاد ، مرد بر سر کودک کودک اش غمگین اشک می ریزد زمستان است و سرما کفش هایش ...
احساس پوچی ی بی پایانی وجودم را فرا گرقته است ، چون ماشینی هستم که توسط دیگران تنظیم شده ...