شعر سیاسی : زمین سگش به بهشت خدا، شرف دارد / سید مهدی موسوی
تمام شعرم تقدیم آنکه باران شد کسی که فاتح تنهاترین خیابان شد زمین سگش به بهشت خدا، شرف دارد! اگر ...
تمام شعرم تقدیم آنکه باران شد کسی که فاتح تنهاترین خیابان شد زمین سگش به بهشت خدا، شرف دارد! اگر ...
دیگر نترس بچّه که لولو فرار کرد! از دشت چشمهای تو آهو فرار کرد از دست زن که دست ...
خواستم داد شوم... گرچه لبم دوخته است خودم و جدّم و جدّ پدرم سوخته است خواستم جیغ شوم، گریه ...
از چشم هام، آدم دلتنگ می بَرَند با جرثقیل از دل من سنگ می برند فحشی ست در دلم ...
هی جیغ، جیغ... گریه ی بی تاب بچّه ها لولو دوباره آمده در خواب بچّه ها لولو هزار سال ...
قصه ام از کجا شروع شده؟ اوّل و آخرش مشخص نیست... نیست یعنی که کاشکی بودم! هست یعنی که هست ...
قصه ام از کجا شروع شده؟ اوّل و آخرش مشخص نیست... نیست یعنی که کاشکی بودم! هست یعنی که هست ...
سگ بزن روی مستی اعصاب شب ِ این جمع را خراب بکن جبر با احتمال ِ صد در صد روی ...
این روزهــا کـــــه آینه هم فکــر ظاهر است هرکس که گفته است خدا نیست کافر است با دیدن قیافه این ...
عقاب عاشق خانه! بدون پر برگشت غریب رفت، غریبانه تر پدر برگشت رسید و دستش را، رو ی زنگ ...