پایگاه خبری / تحلیلی نگام _ بنیامین پورحسن متولد 24 دی1358 هست . او در رشته مهندسی مکانیک درس خوانده و به واسطه ی علاقه ای که به ادبیات داشته از دوران قبل از دبیرستان با شعر و ادبیات محشور و مانوس بوده است.او در این باره میگوید: “حاصل این الفت مجموعه ی شعر “مرا به جای یکی دیگراشتباه بگیر” است که در سال 95 توسط نشر “مهرآفرید” روانه بازار کتاب شد ده ها شعر منتشر نشده ی دیگر که مجال انتشار نیافت و البته خودم هم دیگر چندان مایل به این کار نبودم.”
با بنیامین پورحسن به گفتوگو نشستم تا پاسخ برخی سوالات در رابطه با فضای سیاسی و هنری ایران را از جهان او بسنجم؛
گفتوگوی میثم شریف با بنیامین پورحسن را بخوانید:
– میثم شریف: آیا حاکمیت در برابر کارهای هنریتان برخوردهای امنیتی با شما داشته است؟ رفتار امنیتی را چگونه تعریف میکنید؟ گمان میکنید این برخوردهای امنیتی موفقیتآمیز بوده است؟
بنیامین پورحسن: خیر تاکنون تجربه برخورد امنیتی نداشتم.رفتار امنیتی به گمان من رفتاری عمدتا پیشدستانه است که حاکمیت در برابر هر عملی که به زعم خود تهدید کننده امنیت سیستم می شمارد انجام می دهد.این که آیا این رفتارها موفقیت آمیز بوده یا نه باید دید منظور و مقصود از رفتارهای امنیتی چیست!اگر مقصود فراری دادن عده ای از دوستان ما بوده بله می توان گفت موفقیت آمیز بوده.اگر مقصود خودسانسوری و بستن دهان عده ای بوده می توان گفت نسبتا شاید موفق بوده.اگر مقصود این بوده که کسی جز در مجرای نرم های مقبول آنان فکر نکند باید گفت اصلا موفقیت آمیز نبوده…..از زوایای مختلف این پرسش قابل بررسی است.
– میثم شریف: با التفات به وضعیت فعلی و مشکلات اقتصادی مردم، هنر و به طور مشخص ادبیات چه راهبردی می تواند در این راستا داشته باشد؟ جایگاه هنر در مبارزات سیاسی چیست و تا کجا؟ ایا هنر می تواند نقشی در پیشبرد اهداف سیاسی داشته باشد؟
بنیامین پورحسن: از آخر شروع می کنم بله قطعا هنر می تواند در پیشبرد اهداف سیاسی موثر باشد.. اما پرسش اصلی.در پاسخ به این تیپ پرسش ها ناگزیر به مفهومی تحت نام “ادبیات متعهد” می رسیم. ادبیات متهد مفهومی بسیار کلی و فراگیر است و انواع دیگر ادبی از قبیل ادبیات حماسی یا اجتماعی یا سیاسی یا….را می تواند زیر چتر خود فرابگیرد.به عقیده ی من ادبیات متعهد ادبیاتی است که به انسان وفادار باشد و لاغیر. ادبیاتی که برای بهبود حال انسان بکوشد و واجد ایده ای رهایی بخش باشد.مع الاسف درتاریخ شاهدیم که این نوع ادبیات همواره مهجور مانده و در کنش های مردمی برای آزادی و برابری طیف وسیعی از بدنه ادبی سرگرم کار خویش بودند و چرت می زدند و می زنند.هر چند در مقاطعی در قبل از انقلاب به خاطر حضور و وفور نویسندگان و شعرای چپگرا, حضور و حمایت ادبیات متعهد را بیشتر و ملموس تر شاهدبودیم اما قبل و بعد از آن مقطع دیگر چنین حضور و حمایتی را شاهد نیستیم.متاسفانه عافیت طلبی بخش قابل توجهی از هنرمندان مانع از حضور آنان در کنار مردم می شود واین واقعیت قابل انکار نیست.
– میثم شریف: اگر چاپ و انتشار مطلب غیر قانونی را یک نوع فعالیت زیر زمینی خطاب کنیم؛ نظرتان در مورد ادبیات «زیر زمینی» چیست؟ تصور میکنید مخاطب جدی ادبیات تا چه اندازه میتواند با ادبیات زیر زمینی حال حاضر ارتباط برقرار کند؟
بنیامین پورحسن: ادبیات زیرزمینی بخش مهمی از ادبیات معاصر ماست که اصلا قابل انکار و تخفیف نیست.به عقیده ی من شانه به شانه ادبیات رسمی و ساختارگرا(ازمنظر سیاسی و نه زبان شناسی) و حتی بیشتر از آن مورد توجه و اقبال است.باالطبع مخاطب جدی ادبیات به این دسته از ادبیات هم به چشم یک گزینه ی جدی نگاه می کند و به عقیده ی من توانسته جایگاه درخوری در ادبیات امروز داشته باشد.
– میثم شریف: هنرمند مستقل کیست؟ اهداف هنرمند مستقل چیست؟ آیا به هنر دولتی اعتقادی دارید؟
بنیامین پورحسن: هنر مستقل هنری ست که عاری از تعلق به مراکز قدرت و ثروت باشد. هر هنری که رنگ و بوی گرایش به این دو قطب را داشته باشد نمی تواند مستقل باشد. هنرمند مستقل کسی ست که به جز”انسان” وامدار کسی نباشد. هر چه جز این قطعا مستقل نیست یا کاملا مستقل نیست. اهداف هنرمند مستقل در درجه اول تشریح و تبیین موقعیت”خویش به مثابه احدی از آحاد” است در جغرافیای زمانی و مکانی موجود فعلی.توضیح اینکه چه بر او رفته بی آنکه ترس یا طمع یا تحقیر یا…..اندیشه ی او را تحت تاثیر قرار دهد.ساخت گفتمان های نو بر پایه ی برابری و آزادی.کوشش برای ایجاد مرزبندی شفاف بین هنر مستقل و هنر وابسته……سوال آخرتان برای من شفاف نیست.
آیا به وجود هنر دولتی اعتقاد دارم؟یا به ضرورتش اعتقاد دارم؟ یا به کارکرد و موفقیتش……اما خلاصه عرض کنم نفس وجود هنر دولتی که قابل انکار نیست. در هر نظام توتالیتری قطعا بخش معتنابهی از بودجه و لجستیک و سرمایه انسانی صرف هنر وابسته ی دولتی می شود.اما به ضرورتش قطعا اعتقادی ندارم
– میثم شریف: اگر سانسور را یک تیغ دو لبه بدانیم، چه راهکارهایی را برای مبارزه با سانسور پیشنهاد میکنید؟ آیا سانسور و فشار از سمت حاکمیت بر هنرمندان در این سالها موفقیت آمیز بوده است؟
بنیامین پورحسن: قطعا موفق نبوده.کدام موردی می توان یافت که مثلا فلان نویسنده به خاطر سانسور دولتی فکرش را عوض کرده باشد. شاید نحوه ی برونریزی فکرش را عوض بکند اما قطعا عقیده و آرمان و فکرش مورد خدشه قرار نمی گیرد.برای مبارزه با سانسور به گمان من تقویت ادبیات غیررسمی یا به قول شما ادبیات زیرزمینی یکی از کارهای موثر می تواند باشد. با بازی نکردن در زمین بازی آنان با قواعد خودشان می توان اثرات سانسور را کاهش داد.مانند تن ندادن به ممیزی کتاب تحت هر شرایطی یا شرکت نکردن در مسابقات و جشنواره های فرمایشی یا…..
– میثم شریف: نظرتان در مورد انتشاراتیهای داخل ایران چیست؟ آیا اعتقادی به مافیای نشر دارید؟ این مافیا دست چه کسانیست؟
بنیامین پورحسن: به دلیل این که من جز یک مورد تجربه ی برخورد و شناخت خاصی از انتشاراتی ها را نداشتم خودم را برای پاسخ به این پرسش ذیصلاح نمی دانم.
– میثم شریف: در طول سال ها هنرمندان بسیاری به دلایل مختلف به خارج از کشور کوچ کردند، و بنا به دلایلی اجازه ی بازگشت به کشور ندارند. شما چه احساسی نسبت به این ماجرا دارید؟
بنیامین پورحسن: دلتنگی…..این اولین احساسی ست که به من دست می دهد.حتی اگر یک بار هم آن عزیز سفرکرده را از نزدیک ندیده باشم.حس می کنم بخشی از وجود من کم شده و احساس می کنم چیزی سر جایش نیست