نگام ، حوادث _ قاتل، ۲۲ سال بعد از جنایت، در خانه همسر دومش دستگیر شد ، وقتی پدرم به زندان افتاد، دوست 40 ساله اش مرا به خانه مجردی اش برد / دختر 13 ساله به دادگاه تهران شکایت کرد و چند خبر دیگر ، از مهم ترین اخبار روز حوادث بوده اند که همراه با لینک و خلاصه ای از خبر در ذیل می آید :
سرنوشت مرد افغانی که بعد از تعرض به زن ایرانی، او را کشت!
مأموران جسد زن میانسال را به پزشکیقانونی انتقال داده و تحقیقات خود را برای مشخص شدن موضوع آغاز کردند؛ هرچند در ابتدا تصور میشد این زن قربانی یک سرقت شده است و بههم ریختگی خانه این را نشان میداد؛ اما با بررسی بیشتر مشخص شد این فرضیه درست نیست؛ چراکه هیچ قفلی شکسته نشده و عامل قتل به زور وارد خانه نشده بود.
قاتل، ۲۲ سال بعد از جنایت، در خانه همسر دومش دستگیر شد
22 سال قبل جنایتی در یکی از روستاهای اطراف خرم آباد رخ داد و مرد 32 سالهای با شلیک گلوله به قتل رسید.از آنجایی که مرد جوان در یک نزاع به قتل رسیده بود تحقیقات از سوی کارآگاهان جنایی استان لرستان آغاز شد. در بررسیهای میدانی و تحقیقات از شاهدان مشخص شد که عامل این قتل مردی به نام فریبرز است، اما فریبرز از زمان قتل ناپدید شده بود و هیچ رد و سرنخی از او در دست نبود.
وقتی پدرم به زندان افتاد، دوست 40 ساله اش مرا به خانه مجردی اش برد / دختر 13 ساله به دادگاه تهران شکایت کرد
کشف ۴۱۵ کیلوگرم مواد مخدر جاسازشده در کامیون
سرهنگ محمد بخشنده اظهار داشت: در پی دریافت خبری مبنی بر اینکه یکی از قاچاقچیان مواد افیونی قصد انتقال یک محموله مواد مخدر از جنوب کشور به تهران را دارد، بررسی موضوع در دستور کار قرار گرفت.وی افزود: ماموران، کامیون مورد نظر را در اتوبان آزادگان شناسایی و پس از مدتی مراقبت ویژه، آن را متوقف کردند.این مقام انتظامی با اشاره به دستگیری متهم، گفت: در بازرسی از این خودرو، 221 کیلو گرم حشیش و 195 کیلو و 500گرم تریاک که به طرز ماهرانه ای جا سازی شده بود، کشف شد.
مرگ دلخراش آتشنشان فداکار در حوضچه آب جوش
به گفته سخنگوی آتشنشانی بر اثر سوراخ شدن دیگ ذوب کارخانه، مواد مذاب به حوضچه آب مجاور آن ریزش کرده و آب به نقطه جوش میرسد.رئیس آتشنشانی شهرک صنعتی طوس گفت: حسن پوراکبر یکی از آتشنشانان بود که با از خودگذشتگی، پا به حاشیه این حوضچه گذاشت و در حال رفتن بهسمت کانون حریق بود که ناگهان بهعلت خیس بودن زمین و سر خوردن پایش، درون حوضچه آب جوش سقوط کرد.
یک رخداد عجیب: فرزندم را فروختم و به شوهرم نگفتم/ بعد ۸ سال او سرطان گرفت و همه چیز لو رفت
«رویا» سن و سالی نداشت اما سختیهای زندگی چهرهاش را در هم شکسته بود. مدام گریه میکرد و میگفت اشتباه کردم. روی صندلی نشست و جرعهای آب نوشید. بدون مقدمه لب به سخن گشود: درست هشت سال پیش بود. شوهرم برای امرار معاش از این شهر به آن شهر میرفت. پسر اولم پنج سالش بود. در نبود «سعید» تنهاییام را پر میکرد و سنگ صبورم بود. در آن شرایط که برای تأمین هزینههای ضروری زندگی و خورد و خوراک پسرمان هم مانده بودیم من دوباره باردار شدم. شوهرم وقتی موضوع را فهمید لبخندی زد و گفت: «نگران نباش. بیشتر کار میکنم. خدا روزی رسان است.»