میثم بازیاری
نگام ، سیاسی _ مسعود پزشکیان، نایب رییس مجلس شورای اسلامی که به مناسبت روز دانشجو در تالار وحدت دانشگاه تبریز حاضر شده بود، در اعتراض به رفتار توهین آمیز عده معدودی، سخنرانی خود را نیمه تمام گذاشت.
به گزارش اعتماد مسعود پزشکیان که به دعوت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تبریز در تالار وحدت این مرکز دانشگاهی حاضر شده بود، در حین سخنرانی با اعتراض تعدادی از دانشجویان که در وسط سالن تجمع کرده بودند، روبرو شد.
نایب رییس مجلس شورای اسلامی پس از واگذاری تریبون سخنرانی به دانشجویان معترض و کوتاه نیامدن آنان از اقدامات جنجالی شان، سخنرانی خود را ناتمام رها کرد و با بیان اینکه «من بیکار نیستم»، از تالار وحدت خارج شد.
وی در واکنش به اقدامات غیرمنطقی دانشجویان معترض که تعدادشان به کمتر از 50 نفر می رسید، تریبون را به نماینده آنان واگذار کرد، اما این عده از شیوه رفتار خود کوتاه نیامدند.
نائب رییس اول مجلس شورای اسلامی در واکنش به دانشجویان معترض، با بیان اینکه همه پیامبران برای عدالت آمده اند، گفت: ما هنوز نتوانسته ایم عدالت را پیاده کنیم و خیلی جاها برخلاف عدالت رفتار کرده ایم.
وی اظهار داشت: ما اگر عدالت را اجرا می کردیم، نمی شد شهری و منطقه ای توسعه پیدا کند و قسمت دیگر شهر و همان منطقه عقب بماند.
وی با بیان اینکه وقتی به قدرت می رسیم به جای اینکه بر اساس عدالت رفتار کنیم، جناح خودمان را بالا می کشیم، افزود: حتی قومیت ها و مذاهب دیگر نیز جز عدالت حرفی ندارند و باید عدالت را پیاده کنیم که هنوز اجرا نکرده ایم.
پزشکیان خطاب به دانشجویان معترض گفت: من نگاه خودم را گفتم و شما هم اعتراضی دارید بیایید نقد کنید؛ متاسفانه جوی در دانشگاه ایجاد کرده اید که نمی شود حرف از کرسی آزاداندیشی زد.
وی با بیان اینکه با فحش دادن و فریاد کشیدن به جایی نمی رسیم، افزود: منطقی که فریاد می زند منطق نیست، من آماده شنیدن نقدها هستم، بگویید تا بشنوم.
نایب رییس مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: اگر کسی ادعای مردمی بودن دارد، بنده هستم؛ همه دوستانم آمریکا هستند و من اینجا مانده ام.
پزشکیان ادامه داد: بعد از چهل سال طبابت نه سهامی دارم و نه پولی از کسی گرفته ام، بنده متهم ام که با پزشکان مشکل دارم جون هنوز هم معتقدم نباید این همه پول به آنها داد.
وی خطاب به دانشجویان معترض گفت: اگر مرد هستید وقتی در جای من قرار گرفتید، جوری زندگی کنید که من زندگی کرده ام.
پزشکیان ادامه داد: من به عنوان نایب رییس مجلس از پاویون فرودگاه رفت و آمد نمی کنم و از همان جایی می روم که مردم عادی عبور می کنند.
وی خطاب به دانشجویانی که فریاد کشیده و نظم جلسه را بر هم می زدند، گفت: بنده به عنوان نماینده، مدعی ام که اگر از دستم بربیاید مشکلات شما را پیگیری می کنم، با داد کشیدن نه شما به جایی می رسید و نه ما می توانیم کمک کنیم.
پزشکیان با انتقاد از تهمت زنندگان، اظهار داشت: اگر منطق دارید، با منطق صحبت کنید؛ درحالی تهمت و افترا می زنید که زندگی من شفاف است و برخلاف مدعیان حامی شما، از هیچ امتیازی استفاده نکرده ام.
ماجرای حمله به علی مطهری در شیراز با قلم خودش
مقامات دولتی و انتظامی همه تلاش میکردند که سخنرانی انجام نشود و از آن سو غبار ناراحتی و کدورتی بر دل مهاجمانی که برخی از آنها در اطراف کلانتری بودند ننشیند
آقای دکتر علی مطهری، نماینده ی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در خصوص حمله ی دیروز جمعی موتورسوار به ایشان در بدو ورود به فرودگاه شیراز مطلبی را در اختیار سایت الف قرار داده اند که طبق درخواست ایشان بی هیچ تغییری منتشر می شود.
**************
حدود بیست روز بود که انجمن فرهنگ و سیاست دانشگاه شیراز با ارسال دعوتنامه اصرار بر ایراد سخنرانی بنده در آن دانشگاه داشت. با وجود مشغله زیاد و کارهای عقبمانده سرانجام دعوت آنها را برای هفتهای که مجلس جلسه علنی نداشت پذیرفتم. آنها مجوز این سخنرانی را هم برای من فکس کردند. موضوع سخنرانی «اسلام و آزادی» بود و بنا داشتم وضعیت افتخارآمیز آزادی تفکر و آزادی بیان در طول تاریخ اسلام و نیز تفاوت نگاه اسلامی و نگاه غربی به مسئله آزادی را تشریح کنم.
ساعت ۵/۴ بعدازظهر روز دوشنبه ۱۸ اسفند وارد فرودگاه شیراز شدم. طبق معمول چند تن از دانشجویان دعوتکننده به استقبال آمدند و از سالن فرودگاه خارج شدیم. دیدم آنها اصرار دارند که با یک تاکسی زردرنگ برویم. ظاهراً متوجه شده بودند که عدهای میخواهند آسیب برسانند، میخواستند خودروی ما شناسایی نشود. من متوجه ماجرا نبودم و در فکر مطالب سخنرانی بودم. حدود صد متر که جلو آمدیم دیدم عدهای بین سی تا چهل نفر روبروی ما هستند و یک نفر خود را روی کاپوت خودرو انداخت. راننده به هر زحمتی بود او را رد کرد ولی کمی جلوتر سنگ و آجر و گوجهفرنگی بود که به سمت ما میآمد. شیشه عقب و شیشههای دو طرف خودرو کاملا خرد و پودر شد و ذرات آن به سر و صورت و دست ما پاشید و برخی فرو رفت. گاز فلفل هم سلاح دیگر آنها بود که از نزدیک استفاده کردند و حدود یک دقیقه نفسم بند آمده بود.
اگر یکی از آن ضربات آجر و سنگ به من اصابت کرده بود معلوم نبود که اکنون زنده بودم. ظاهرا به قصد کشتن یا ناقص کردن آمده بودند. راننده به هر ترتیب بود از میان آنها گریخت اما آنها با موتورهای سنگین و یک وانت ما را تعقیب میکردند و باز سنگ و اشیاء دیگر و دشنامهای ناموسی و کلماتی مانند «حرامزاده» بود که به سمت ما میآمد. راننده ناچار وارد کلانتری ۲۰ گلسرخ شیراز شد. ما خیال میکردیم الان نیروهای کلانتری این افراد را بازداشت میکنند ولی دیدیم هیچ عکسالعملی نشان ندادند و فقط از ورود آنها به کلانتری جلوگیری کردند. ظاهراً یک اصل پذیرفته شده بود که این افراد که از تجهیزاتشان مانند موتورهای سنگین و گاز فلفل معلوم بود از چه نهادی دستور گرفتهاند در این گونه کارها آزادند و کسی حق مزاحمت برای آنها ندارد مگر این که فرد مورد تهاجم از شدت ضربات از دنیا برود. جالب است که یکی از مقامات ارشد آن کلانتری میگفت با وجود فناوری جدید که از داخل خانه هم میشود به صورت ویدئو کنفرانس برای دانشجویان صحبت کرد چه اصراری به برگزاری این گونه جلسات است. گفتم من که عشق سخنرانی ندارم، آنها به اصرار دعوت کردند من هم پذیرفتم و اکنون باید به وعده خود وفا کنم.
به رئیس کلانتری گفتم شما به جای تلاش برای لغو سخنرانی، الان که اینها در دسترس شما هستند بازداشتشان کنید تا مجازات شوند. اگر یک بار این کار را بکنید دیگر این رذالت ها تکرار نمیشود. گفت ما اطلاعات و عکس همه آنها را داریم، بعدا همهشان را بازداشت میکنیم؛ و من منتظر بازداشت آنها هستم!
این در حالی بود که میگفتند حدود هزار دانشجوی انجمن فرهنگ و سیاست و بسیج دانشجویی و غیره در سالن سخنرانی منتظر ورود من هستند. یکی از مسئولان امنیتی گفت ما احتمال این وضع را میدادیم. گفتم پس چرا تمهیدات لازم را برای حفظ امنیت فراهم نکردید یا لااقل زمانی که در تهران بودم به من اطلاع ندادید. امیدم از نیروی انتظامی ناامید شد.
به امید مسئولان اجرایی استان بودم که آنها با دستور مناسب، آن اراذل را بازداشت و راه برگزاری مراسم را هموار و اینجانب را تحتالحفظ به دانشگاه ببرند. اما از تماس هایی که گرفته میشد فهمیدم که آنها درست برعکس عمل میکنند یعنی اولا همت و تصمیم اصلی آنها این است که به هر ترتیب شده آن جلسه سخنرانی دارای مجوز برگزار نشود و ثانیا هیچ کاری به کار مهاجمان نداشتند و آنها برای هر اقدامی آزاد بودند. اینجا بود که شمهای از تدبیر دولت یازدهم را درک کردم.
خلاصه مقامات دولتی و انتظامی همه تلاش میکردند که سخنرانی انجام نشود و از آن سو غبار ناراحتی و کدورتی بر دل مهاجمانی که برخی از آنها در اطراف کلانتری بودند ننشیند. سرانجام از طرف استانداری در سالن سخنرانی به دروغ اعلام شد که آقای مطهری به تهران بازگشتند تا جمعیت متفرق شود.
به هرحال بعد از حدود ۳ ساعت چون لباسم پر از خاک و گل و غیره شده بود یک دست کت و شلوار آوردند تا لباسم را عوض کنم – و البته آن کت و شلوار را پس خواهم فرستاد – و آنگاه راهی فرودگاه برای بازگشت به تهران شدیم.
در راه بازگشت بیاختیار به یاد سخن امام(ره) بودم که فرمود در جمهوری اسلامی حتی کمونیستها آزادند که حرف خود را بزنند، و سخن شهید مطهری که فرمود در جمهوری اسلامی حتی احزاب غیراسلامی میتوانند فعالیت داشته باشند مشروط به این که با تابلوی خودشان فعالیت کنند، و یاد تأکید دلسوزانه رهبر انقلاب بر کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها افتادم و از جهالت آن افراد و منافقان زیرکی که این جاهلان را ابزار نیل به اهداف خود قرار میدهند تأسف خوردم.
به مسئولان استانی و انتظامی شیراز گفتم اگر قرار بر زورآزمایی اجتماعی است بفرمایید تا من هم هوادارانم را به خیابان ها فرا بخوانم، در آن صورت این اراذل یک لقمه آنها خواهند بود. به رئیس جمهور محترم عرض میکنم فکری به حال استان فارس بکنند و البته نتیجه بده و بستان در معرفی وزیر کشور به مجلس بهتر از این نمیشود و این حوادث نتیجه آن تصمیم غلط است.
از دانشجویان محترم دانشگاه شیراز نیز به جای استانداری و نیروی انتظامی فارس عذرخواهی میکنم و بدانند که آفتاب پشت ابر نخواهد ماند.