متاسفانه مساله حقوق بشر تبدیل به ابزاری برای تسویه حساب های سیاسی چه در فضای داخلی کشورها و چه در سطح بین المللی شده است ، و کمتر شاهد آن هستیم که مدعیان حقوق بشر بدون در نظر گرفتن برخی ملاحظات و بی هیچ چون چرایی مطابق با عدالت و انصاف در این زمینه اهتمام ورزند.
برخوردهای دوگانه با این مقوله نیاز به ذکر شاهد مثال ندارد ، چرا که حتی در شدیدترین وجه نقض حقوق بشر یعنی از دست رفتن جان انسان ها هم این نوع برخوردهای دوگانه بیداد می کند ، در جایی که با یک اقدام تروریستی در فرانسه و بلژیک و انگلستان و … ، روشنفکران مدعی حقوق بشر و از جمله برخی از هموطنان عزیزمان ضمن محکوم کردن آن ، بعضا پروفایل های خود در فضای مجازی را به رنگ پرچم آن کشور اروپایی مزین می کنند اما در قبال کشتار وسیع در یمن و افغانستان یا نسل کشی در میانمار سکوت قابل تاملی پیشه می کنند و حتی کوچکترین عکس العمل یا ابراز تاسف کوچکی هم از آنان شاهد نیستیم.
این روزها ماجرای قتل جمال خاشقچی ، وجدان های بیدار بشری را در معرض داوری سختی قرار داده تا مدعیان حقوق بشر را در بوته آزمایشی دشوار قرار دهند و میزان صداقت آنان را در پایبندی به ادعاهای خود بسنجند .
مهم نیست خاشقچی که بود و آیا با مردم ایران دل مهربانی داشت یا هرگز روی خوشی در این مقوله از خود نشان نمی داد ، مهم این است که خاشقچی یک انسان بود و یک خبرنگار منتقد که تنها به جرم انتقاد از دولت متبوعش به شدیدترین وجه ممکن مجازات شد.
اگر در قبال بازداشت خبرنگاران و فعالان سیاسی مدنی در برخی کشورها حساسیت به خرج داده و نگران وضعیت آزادی بیان و حقوق مشروع مردم آن ها هستیم و همه روزه با ذکر نمونه های بیشمار ، نام آن کشورها را در لیست ناقضان حقوق بشر و مخالفان آزادی قرار می دهیم ، ای کاش این حساسیت در قبال نقض حقوق بشر در تمامی کشورها باشد و اگر نگران تبعیض در کشورهای یاد شده هستیم ، خود در مبارزه با نقض حقوق بشر دچار تبعیض نشویم.
این روزها جدا از سکوت برخی مدعیان حقوق بشر که شامل برخی از هموطنان عزیز ما نیز می شود ، در ماجرای نسل کشی و کشتار در برخی از کشورهای فرودست ، که در صورت اشاره به آن ها پرستیژ لازم روشنفکری و مدعی حقوق بشری به زعم این عزیزان به همراه ندارد ، سکوت جالب توجه در قبال ماجرای قتل جمال خاشقچی نیز قابل تامل است.
قیمت گذاشتن رسواگونه امثال ترامپ بر خون خاشقچی به واسطه از دست نرفتن میلیاردها دلار سود تجاری در بازار اسلحه ، و بی ارزش تر دانستن جان انسان ها در قبال منافع اقتصادی که نتیجه آن نادیده گرفتن جنایت به این روشنی می شود ، هر گونه حسن نیت این گونه مدعیان حقوق بشر را زیر سوال برده و عدم صداقت آنان را آشکار می سازد.
در چنین روزگاری بدون شک باید به این حقیقت تلخ اعتراف نمود که حقوق بشر تنها ابزاری برای دستیابی به امیال سیاسی و نه کشف حقایق و مبارزه با ناقضان حقوق انسان ها می باشد ، در چنین دنیایی انسان هایی که دچار نقض حقوق بشر شده اند باید به انتظار بنشینند که آیا احیای حقوق از دست رفته آنان با منافع دولت ها و مدعیان حقوق بشر همسو می باشد و یا در برخی زد وبندها قربانی مصالح آنان شده و به بوته فراموشی سپرده خواهد شد.
ماجرای جمال خاشقچی یکی از این امتحان های سخت است که بسیاری از دولت ها و مدعیان حقوق بشر را در معرض آزمایشی دشوار قرار داده و باید دید که انتهای این ماجرا چگونه رقم خواهد خورد ؟ آیا عدالت پیروز می شود و یا هم چون بسیاری از موارد ، حقوق بشر دست خوش زد و بندهای پشت پرده شده و خونی به ناحق ریخته شده به دلیل تضاد با منافع برخی ، پایمال خواهد شد؟!