جنگ نعمت نیست بلکه نقمت است بشر با نرم خویی موفق شده است که حیوانات وحشی را رام کند ولی در رام نمودن نفس سرکش خود نا موفق بوده است ونتوانسته خوی ددمنشانه خود را مهار نماید و با هم نوع خود به جنگ وستیز واعمال خشونت پرداخته و کار را به جایی رسانده که از هر حیوان درنده خوی بدتر و برای از پای درآوردن هم نوعان خود از هیچ جنایتی اباء نکرده و با توپ وخمپاره و هواپیما به قتل و غارت دست زده که نمونه بارزآن رژیم جنایت گر بعثی سوریه است.
اگر انسان تخم لطف و محبت برای دیگران و هم نوعان را در دل می پروراند و یا زیبایی را دوست و هنر دوستی و دوست داشتن را پرورش داده بود به قلب حقیقت دست می یافت و می توانست شگرف ترین تغییرات را در دنیای بشریت پدید آورد بیرق های دوستی و صمیمیت بر افراشته می گشت و لوله های توپ به تیر آهن سقف خانه ها و ایجاد کارگاه تبدیل می شد.
و میلیون ها انسان گرسنه سیر و صاحب کار و سرپناه می شدند و از ستمگر متجاوز خبری نبود و لشکریان و سپاهیان به کاروانی از صلح مبدل می گردید. ولی متاسفانه بجای کاشتن بذر محبت و دوستی بشر تخم کینه و عداوت و دشمنی با هم نوع خود را در دل پرورش داده و بر همین اساس است که بیش از نیمی از درآمد سرانه ملی خود را صرف ساختن سلاح های مخرب و ایجاد پایگاه های نظامی قرار داده است .
اگر این هزینه سرسام آور که برای نابودی هم نوعان هزینه می شود نیمی از آن درخدمت هم نوعان خود قرار می گرفت امروز کسی از گرسنگی و بیکاری رنج نمی برد .
ما در شرایطی وارد هزاره سوم می شویم که بشر بیش از 18 قرن را در جنگ و ستیز با هم نوع خود گذرانده و هم اکنون انبارهای سلاح های مخرب به مراتب انباشته تر و پر تر از انبار های مواد غذایی است .
اگر بشر به گذشته ی تلخ خود نظری می افکند که تمامی وقت خود را درجنگ و جنایت گذرانده و چه به دست آورده است از این جنایات دست می کشید و به جای فریاد جنگ ، فریاد صلح سرمی داد .
قتل ، جنایت و ترور و خشونت از جوامع بشری برچیده می شد و انسان ها بسان پیکره ی واحد درمی آمد چرا که همه آدمیان اجزای حیاتی یک وجود هستند.
چه زیبا گفته سعدی علیه الرحمه :
بنی آدم اعضای یک پیکرند / که درآفرینش زیک گوهرند
چوعضوی بدرد آورد روزگار / د گر عضوها را نماند قرار