در افق جاده آنجا که غروب رنگ خون بخود میگیرد
صبحگاه دشتهای پرملال پرغبار
در کمرکش جاده ابریشم که سنگفرشهای کهن شکستگی را به سخره میگیرند
از میان جنگلهای سوخته کهور
نخلستانهایی که استوار مرده اند
رودخانه هایی که از سفر سرخورده شد ه اند وبه سرچشمه برگشته اند
از همه اینها یاد گذشته ای سبز
در کوههایی که رسوب باران نقش قدمت افکنده
یا صخره هایی که دست انسان نقش قدرت انداخته
روزگاری، از شکوه وعظمت …
از برابری وآزادی میبینی ….
روزگاری که بزرگی وبرتری تنها به “پندار وکردار وگفتار نیکو” بود .
مکروه ومستحب و واجب یکی بودند
نافله های سحر تا شام، تلاش ونیکی وپاسداشت خلقت بود.
از روزگاری که نقشه این سرزمین “شیری مغرور” بود …
نه” گربه ای مغموم “….
روزگاری که عظمتش، به تمام تاریخ بشریت لگام میزند .
از ستونهای بجا مانده تخت جمشید هنوز نغمه سرود “یکتاپرستان” بگوش میرسد که به ستایش اهورا ی
” جهان آفرین” مشغولند
هنوز از دیوارهای پاسارگاد تا قبرهای شهر سوخته آواز رشادت مردمی که نگران سرزمین ملکوتی واهورایی ایران هستند بگوش میرسد
از سمرقند تا سیستان از بنادر خلیج فارس تا ارمنستان و..
روح سلحشوران وطن دوست دامن این خاک را رها نمیکند تا به آسمان برسد
ملکوت وکبریای ایرانیان اینجاست
این خاک گهربار مقدس تر از آنست که بتوان دل از آن برکند وبه آسمان ها رفت
آسمان باید ملجا ملتی باشد که آسمانی نیستند و خداوند از غربال خاک بهشت سرزمینی برایشان خلق نکرده باشد
فرزندان آریایی
وارثانِ هنر، زیبایی ،پاکی ورستگاری اند
وارثان حقیقی زمین وسرزمینشان
شاید گاهی ابلیس واهریمن به یاری سیه نهاد ترین فرزندانِ قابیل توانسته اند این قوم را به زنجیر کشند ،،
اما به” بردگی” هرگز …
مردمی که سلحشوری ،آزادگی
ونیک نهادی را همیشه پاس داشته اند
روزی هر زنجیری را خواهند گسست
۷آبان زادروز کوروش بزرگ
وسرآغاز برابری وآزادی در جهان مبارکباد