به قول دوست و برادر شاعرم
ما سوژه های خنده دنیاییم
جایی که یک فقیر گنابادی
با یک دوپاره ذکر و سه تا حق حق
اقدام میکند به براندازی
حال و روز عجیبی ست ،صدور حکم حبس برای یک پیرمرد ۹۰ ساله ،پیری که اگر چه از نزدیک نمیشناسمش اما آنقدرها از مهر و مرام و مسلکش شنیده ام و آنقدر شاگردان و یاران نجیب و ساده و صمیمی از ایشان سراغ دارم که وقتی در خبرها میخوانم و میبینم که نیروهای امنیتی حکومت چگونه گرداگرد خانه این پیر روشن دل و ساده و صمیمی را محاصره کرده اند ،نمیدانم به حال کشورم و مردم وطنم بگریم یا بخندم…
دکتر شیخ علی تابنده معروف به مجذوب علی شاه و قطب دراویش گنابادی که از سال ۱۳۷۵ به عنوان قطب دراویش گنابادی انتخاب شد و در این ۲۱ سال نه سرمایه های کشور در دستش بوده و نه فرماندهی کل قوا را به عهده داشته،نه نایب امام زمان بوده و نه ولی امر مسلمین جهان،هیچ سمتی نداشته و هیچ قدرتی که بخواهد حکم صادر کند و امر و نهی کند هم نداشته و نه یک سوم پول فروش نفت به حسابش واریز میشود ،اما به لطف صفا و صمیمیت و مهربانیش صدهاهزار نفر از زنان و مردان کشورم ایران از پیر و جوان مرید راهش هستند و آماده نثار جان در پیش پاهایش،خبر محاصره منزلش که به گوش یارانش میرسد همه از همه جای ایران با تمام وجود می آیند که جان نثار کنند در پای این پیر آگاه…پیری که حکومت او را دشمن شماره یک خود میداند و به جرم گفتن چند تا ذکر و چند تا یا حق متهمش میکند به براندازی..
روزگارعجیبی ست…
اما….
روی سخن من با شماست آغای خامنه ای…
شما که ۳۰ سال است صاحب جان و مال و ناموس این مردم هستید و به لطف رهبری سراسر نیرنگ و فریب و خیانت و خونخواری شما کشور هر لحظه بیشتر دارد در سراشیبی سقوط پیش میرود…
شما چه کرده اید در این ۳۰ سال که اطراف شما را جز مزدوران و مواجب بگیران کسی دیگر پر نکرده است؟
چه کرده اید با خودتان و این مردم و این کشور که حتی یاران به ظاهر نزدیکتان هم انتظار مرگ شما را میکشند…
کاش تا دیر نشده به خودتان بیایید و از دیکتاتوری و خونریزی دست بردارید و از مقامی که غصبش کرده اید و به ناحق در این جایگاه و مرتبه قرار گرفته اید کناره گیری کنید…
کاش کمی مروت و فتوت به خرج دهید تا حداقل تاریخ در برهه ای از زمان از شما به نیکی یاد کند…
کاش کشور را که سیاست ها و جاه طلبی های شما در سراشیبی سقوط و فروپاشی قرار داده با تصمیمی درست و خردمندانه از این گرداب هولناک نجات دهید ….
هر چند که مرا به خیر شما امیدی نیست….