طمع بریده ام از مهتران و مسئولان
ملول گشته ام از خیل طبق معمولان
خوشا به شر عوام و بدا به خیر خواص
فدای معرفت بی کسان و بی پولان
چگونه صاحب دیوان شدند، این دیوان؟
چگونه تکیه به مصدر زدند، این غولان؟
چو شرط کسب مناصب، ریا و حیله گری است
خوشا جماعت مغضوب و خیل معزولان
ببین چقدر به مشی و سخن شبیه همند
گروه تشنه ی قدرت، جماعت گولان
ز درد، شکوه به اینان مبر که بی خبرند
ز رنج های خلایق، به خویش مشغولان
تفاوتی نکند راست یا که چپ، همگی
به فکر منصب خویشند خیل مسئولان