مدتی است که صدا و سیمای جمهوری اسلامی بعد از حدود چهل سال به یک منتقد نظام، البته بهتره بگویم دولت روحانی تبدیل شده است.
مجری خوش صدا و خوش سیما، که شهرتی بهم زده، با دعوت برخی از دولتمردان و یا هنرمندان و فرهیختگان به پیرامون مسائل و گرفتاری های
مردم می پردازند و با اصطلاح پاسخ قانع کننده مردم گرفتن از فرد دعوت شده، قضیه را تقریبا فیصله می دهد.
این برنامه ها شاید برای برخی نشان دهنده پیوستن صدا و سیما به مردم باشد.
اما در اصل با برنامه ها و با پرسشها و دریافت پاسخها، نشان میدهد که قصد آنان لوث کردن خواسته ها و نیازهای مردم از یکسو، و از سوی دیگر
متقاعد ساختن مردم که نظام جمهوری اسلامی همین هست که خودتان خواستید و خودتان به رئیس جمهور رای دادید، پس موظف هستید تا شرایط
را بپذیرید.
شاید هم ندانند که مجری از اسم و لقایش پیداست که مجری، اجرا کننده فرامین بالا دستهاست که مطالب را نوشته و دراختیار وی قرار می دهند و از
وی میخواهند تا نقشش را به خوبی بازی کند.
زمانی وزیر امور خارجه را دعوت میکند و از وی سئوال بسیار مهمی را میکند که مردم تعجب میکنند.
سئوال به این مضمون که چرا اکثر کشورها با ما رابطه خوبی ندارند؟
وزیر پاسخ میدهد که ما خودم زندگی و رفتار خاصی را انتخاب کردیم و به همین منظور آنها خوششان نمی آید.
یعنی اینکه ما شعارهای مرگ بر این و مرگ بر آن و یا مساله نابودی یک کشوری را که با ما کاری ندارد را انتخاب کردیم تا با مخالف و دشمن شوند و به
ملت بگوییم که ما چقدر دشمن داریم و اینها هستند که نمیگذارند ما پیشرفت کنیم.
خودشان و عواملشان بازار ارز و سکه خراب میکنند و برخی نیز با اختلاسهای هزار میلیاردی به کشورمان ضربه میزنند.
یکی میاد و بیان میدارد که آقا مردم یمن با لنگ و قدیفه و یک تکه نان جنگ و زندگی میکنند.
و دیگری میاد شعار میده که مردم ایران این قدر چلوکباب و شیش لبک نخورید! کمی خواسته های خودتان را کمتر کنید.
بهر حال هرکس را دعوت میکنند تا با حرفی و سحنی و شعاری مردم ایران مقصر و ناشکر قلمداد کنند و دولت را قشنگ و تر و تمیز جلوه دهند که
مسئولین نظام و دولتمردان نه دروغ میگویند و تا بحال نه دزدی و اختلاس کرده اند و نه فساد! خوب نیرنگ و خدعه، چپاول و غارت و تهدید و
ارعاب در تمام سیاستهای کشورهای مشابه ما وجود دارد.
مثلا ونزوئلا و عراق شبیه ما هستند، البته عراق کشور برادر تنی ماست و ملت ایران بردار ناتنی دولت و نظام، باید برای اونا و جنوب لبنان مدرسه و
درمانگاه ساخت، ملت ایران می تواند توی مخروبه درس بخواند.
گیریم یک دختر بچه هم با ریختن دیوار مدرسه بمیرد، جان مردم فدای لبنان و و و.
اما لب سخن اینکه درد و مسائل و مشکلات چنان بالا رفته و زیاد شده که موجب شده تا عوامل دولت نیز به منتقدان خودش تبدیل بشود.
امری که دیگر کار ساز نیست. این نوع رفتار باید حداقل از ابتدای دهه 70 شروع میشد.
دیگر اینکه اصلاح طلب و اصول گرا همگی دانه های یک رشته هستند که به دور کشور ایران و ملت ایران اندخته شده و هر روز برفشار آن افزوده
میشود، حال کدام روز این رشته از هم پاره خواهد شد و یا چه روز مردم و کشور به فنا خواهد رفت