نگام ، اجتماعی _ ایران در بحث طلاق مقام چهارم را به خود اختصاص داده است و تقریبا یک چهارم ازدواجها در ایران به طلاق ختم میشود.
میثم بازیاری
ایران در بحث طلاق مقام چهارم را به خود اختصاص داده است و تقریبا یک چهارم ازدواجها در ایران به طلاق ختم میشود رسیدن ایران به مقام چهارم جهانی طلاق خبری بود که بعد از ظهر سه شنبه در سمینار تحکیم خانواده اعلام شد. رتبهای که تا حدی غیرمنتظره بود و البته با اعلام آمارهای دیگری در خصوص وضعیت خانواده ایرانی تکمیل شد.
ناهید دامن پاک مقدمدر همایش تحکیم خانواده که در سالن کوثر سازمان تبلیغات اسلامی قم برگزار شد، اظهار داشت: بیشترین آمار طلاق مربوط به زنان خانهدار با ۶۸ درصد است و بیشترین میزان تقاضای طلاق در زنان خانهدار (بیش از ۷۲ درصد) در مقایسه با زنان شاغل مشاهده میشود که این امر شاید موید نظر جامعهشناسان باشد که احساس استقلال در خانمها سبب افزایش رضایتمندی زناشویی میشود.
وی با بیان اینکه حدود ۵۰ درصد از طلاقها در سه سال اول ازدواج رخ میدهد، اظهار داشت: هر چه سطح تحصیلات زوجین بالاتر باشد واکنش آنها به موقعیتهای زندگی با احساسات مناسبتری همراه است و از توانایی حل مشکلات خانوادگی به میزان بالاتری برخوردارند.
وی تصریح کرد: تحصیلات نقش بیشتری در بقا و حفظ خانواده دارد و به نظر میرسد سواد همانند یک عامل آگاهی بخش عمل میکند و بیسوادی و مرزهای نزدیک به آن بالاترین نسبت طلاق را فراهم میکند.
این پژوهشگر ادامه داد: شغل زنان در افزایش یا کاهش طلاق بسیار موثر است، به طوری که کمترین آمار طلاق در میان معلمان با چهار الی پنج درصد است و بعد از آنان زنان کارمند با ۱۰ درصد در جایگاه بعدی قرار دارند.
بیشتر درخواستهای طلاق از سوی زنان مطرح میشود
دامنپاک خاطرنشان کرد: بیشترین طبقه مراجعه کننده به دادگاه خانواده طبقه اجتماعی و اقتصادی متوسط با حدود ۵۰ درصد مراجعه بوده است، به خاطر اینکه در این طبقه زن هیچگونه احساس ضعف و کمبودی در برابر مرد احساس نکرده و به اصطلاح عامیانه در طبقه متوسط «من و تویی» بسیار زیاد وجود دارد. وی با بیان اینکه بیشتر درخواستهای طلاق در پروندهها از سوی زنان علیه شوهران مطرح است، اضافه کرد: میزان تقاضای طلاق در خانوادههای با فرزند بیشتر، کمتر است در صورتی که تفاوت چندانی در میزان درخواست طلاق در خانوادههای بدون فرزند و فرزند کمتر مشاهده نشد.
رشد نگرانکننده طلاق در بین جوامع انسانی
وی با بیان اینکه پدیده تلخ طلاق در جوامع انسانی در حال افزایش است، اظهار داشت: بر اساس پژوهشهای تطبیقی بیشترین آمار طلاق در کشور آمریکا اتفاق میافتد و در آن کشور نیمی از ازدواجها به طلاق ختم میشود.
دامن پاک گفت: جای تاسف است که کشور ایران در این رابطه مقام چهارم را به خود اختصاص داده است و تقریبا یک چهارم ازدواجها در ایران به طلاق ختم میشود.
وی عدم تفاهم، عدم بلوغ اجتماعی، ازدواج اجباری، توقعات بیجا، چشم و هم چشمی، اختلالات عاطفی و روانی، اعتیاد، بداخلاقی، خشونت، تفاوتهای فرهنگی، اختلاف سن، ازدواج دوم، سوءظن، دخالت دیگران در زندگی، عدم علاقه و… را از جمله دلایل بروز طلاق عنوان کرد. این پژوهشگر پنج عامل جنسی، اقتصادی، شخصیتی، ارتباطی و اجتماعی را مهمترین عوامل تاثیرگذار بر طلاق دانست و در تعریف این عوامل اظهار داشت: تحقیقات نشان داده که دست کم۶۰ درصد طلاقهایی که در دادگاههای خانواده صورت میگیرد، ریشه در مسائل جنسی دارد.
مشکلات اقتصادی عامل بروز طلاق
وی ادامه داد: مشکلات اقتصادی و عدم تامین معیشت و فقر، پایین بودن سطح درآمد خانوار، بیکاری، مسکن نامناسب و بالا بودن نرخ خرید و اجاره، ضعف یا فقدان ثبات شغلی هر یک میتواند به نحوی در بروز طلاق سهم داشته باشد.
دامن پاک با بیان اینکه بالابودن سطح توقع زوجین در ابتدای زندگی و بسنده نکردن به حداقلها فشار مضاعفی را به خانوادهها تحمیل میکند، خاطرنشان کرد: فقدان مهارت کافی برای شروع زندگی، فقدان آگاهی از اصول و بنیانهای حل مساله بین زوجین، فقدان اعتماد به نفس و خودباوری در زوجین یا یکی از آنها، فقدان پایبندی فرد به اصول اخلاقی و خیانت هر یک از زوجین به یکدیگر، فقدان قدرت ارتباطی و تفاهم بین دو طرف و تزلزل شخصیتی، تغییر در شیوه زندگی، افسردگی، فقدان صداقت هنگام شکلگیری روابط زناشویی و آشکارشدن صورتهای پنهان زندگی زوجین، اختلاف سنی اساسی و… نیز از جمله مسائل شخصیتی است که بر طلاق تاثیر میگذارد.
وی در مورد مشکلات ارتباطی گفت: سوءظن و بدبینیهای کاذب، عدم انطباق بین انتظارات و مسوولیتهای متقابل، بیتوجهی به تامین نیازها و انتظارات متقابل، درک نامتوازن از نقش زن و مرد در زندگی مشترک، خودمحوری، فقدان گذشت، غرورهای کاذب، لجاجتهای کودکانه، پرده دری متقابل و عدم تامین احترام متقابل، میل به انتقامجویی، حساسیتهای بیش از حد، افزایش فاصله کلامی بین زوجین، پرخاشگری و مجادله دائمی بین زوجین، دخالتهای اطرافیان، بیعلاقگی به همسر و تمایل به دور بودن از وی برای مدت طولانی و… نیز از جمله این مشکلات هستند.
وی ادامه داد: در مساله اجتماعی نیز مواردی همچون اختلاف فرهنگی و سطح طبقاتی بین خانوادههای زوجین، مهاجرتهای بیرویه از روستاها به شهرها و از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ، رشد فزاینده کلانشهرها و کاهش سیستمهای کنترل اجتماعی غیررسمی در جامعه، اعتیاد به مواد مخدر و الکل از جمله متغیرهای موثر بر طلاق هستند.
دوساختی شدن جامعه منجر به طلاق میشود
وی گفت: در دو دهه اخیر و با گسترش زندگی شهرنشینی، افزایش ظواهر مدرنیته و تغییر شیوه زندگی از سنتی به مدرن، نظام خانواده در ایران دستخوش تغییراتی شده است، به گونهای که این مساله سبب شده که آمار طلاق به میزان قابل توجه و نگرانکنندهای افزایش یابد.
دامن پاک ادامه داد: با توجه به تجدد امروزی و تغییر ارزشها و هنجارها، تبعیت از ساختار کهن و سنتی در نزد دختران و زنان از بین رفته و آنان در همه موارد خود را با مرد یکسان میدانند که این دو ساختی شدن جامعه سبب بروز طلاق میان زوجها میشود.
وی یادآور شد: کوچک شدن حجم خانواده، دگرگون شدن برداشتهای افراد از طلاق و تغییراتی در نقشهای مردان و زنان باعث شده است که امروزه مردم با غم و تشویش کمتری در مقایسه با گذشته به ازدواج روی میآورند، چراکه طلاق برای آنان در حکم بیمهای تلقی میشود و در صورتی که ازدواج ایجاد مشکل کرد یا حالت موفقیتآمیز و خشنودکنندهای برای آنها نداشت میتوانند آن را رها کنند.
طلاق عامل بروز ۷۰ درصد آسیبهای اجتماعی
این پژوهشگر به پیامدها و آثار زیانبار طلاق اشاره کرد و گفت: طلاق، یک مساله فردی نیست که عواقب و عوارض آن تنها دامن افراد درگیر با آن را بگیرد بلکه به عنوان یک معضل اجتماعی، جامعه را هم به بندگی و بردگی میکشاند.
وی گفت: طلاق ضمن از هم گسیختگی و از هم پاشیدگی کانون خانواده، عواقب بسیاری را برای افراد جامعه داشته و میتواند منشا بسیاری از آسیبهای اجتماعی مانند انحرافات جنسی، خودکشی، فرار از منزل، سرقت، اعتیاد، تکدیگری، ولگردی و… شود. دامنپاک با بیان اینکه تلاش برای پیشگیری از طلاق در کاهش آسیبهای اجتماعی موثر است، تصریح کرد: طلاق پدیدهای است که بر تمامی جوانب جمعیت یک جامعه اثر میگذارد و از طرفی بر کمیت جمعیت اثر مینهد، یعنی واحد مشروع و اساسی تولید مثل خانواده را از هم میپاشد. وی با اشاره به تاثیر منفی طلاق بر کیفیت جمعیت گفت: طلاق موجب میشود فرزندانی محروم از نعمتهای خانواده تحویل جامعه شوند که احتمالا فاقد سلامت کافی روانی در احراز مقام شهروندی یک جامعهاند، بنابراین آسیب اجتماعی ناشی از این اقدام نه تنها متوجه اعضای خانواده، بلکه متوجه کل جامعه و نسل آینده است.
وی ادامه داد: طلاق به عنوان یک پدیده که به گسست خانواده میانجامد، بر جنبههای مختلف شخصیت کودکان و نوجوانان تاثیر میگذارد.
يک مشاور حقوقی زنان در ايران می گوید که در پنج سال گذشته شمار زنانی که به جای مهريه به دنبال گرفتن حق طلاق هستند، به ميزان قابل توجهی افزايش يافته است.
الهام فهيمی ضمن اعلام اين مطلب افزود که تعداد زنانی که برای داشتن وکالت در طلاق يا برخورداری از حق طلاق در ازای صرفنظر کردن از مهريه خود به مشاوران حقوقی مراجعه می کنند، روز به روز بيشتر میشود.
وی با اشاره به اين که همواره بر شمار زنانی که دارای شغل و درآمد هستند، افزوده میشود، گفت: «مهريه به عنوان يک مساله مالی برای اين گروه از زنان در درجه دوم اهميت قرار میگيرد.»
خانم فهيمی که وکيل پايه يک دادگستری نيز هست، بر اين باور است که داشتن وکالت در طلاق به زنان حس استقلال میدهد که اين امر موجب احساس امنيت و همين طور احساس برابری بيشتر در ميان زنان میشود.
وی داشتن وکالت در طلاق را برای مقابله با معضل طلاق موثر میداند و به زنان ايرانی توصيه میکند، به جای مهريه به دنبال داشتن حق وکالت در طلاق باشند، چرا که برخورداری از اين حق برای زنان به مراتب بهتر و مفيدتر از داشتن مهريه بالا است.
به گفته الهام فهيمی بيش از ۹۰ درصد زنانی که به مشاوران حقوقی مراجعه میکنند، در زندگی زناشويی خود مشکل دارند. وی همچنين با اشاره به اين که در پنج سال گذشته تمايل به داشتن حق وکالت برای طلاق در ميان بخشی از زنان بيشتر شده است، افزود، اين گروه از زنان کمتر به درخواست طلاق متوسل میشوند.
در همين حال نتايج يک تحقيق که با عنوان «بررسی مسايل و مشکلات زنان و دختران بدون همسر» در ميان گروهی از دختران و زنان ۲۸ تا ۵۵ ساله مجرد و بدون همسر در تهران انجام شده، نشان میدهد، حدود نيمی از زنان مطلقه درآمد شخصی دارند در حالی که تنها حدود ۲۷ درصد زنان بيوه از استقلال مالی برخوردار هستند.
اين تحقيق نشان میدهد، زنان شاغل و دارای استقلال مالی آمادگی بيشتری برای رهايی از زندگی مشقتبار و غيرقابل تحمل دارند.
از سوی ديگر آخرين آمار منتشر شده از سوی مرکز آمار ايران نشان می دهد، شمار زنان بيوه در کشور شش برابر بيشتر از مردان بدون همسر است.
دکتر شهلا کاظمی پور معاون پژوهشی مرکز مطالعات جمعيتی آسيا و اقيانوسيه در اين باره به خبرگزاری مهر گفته است، تنها يک درصد مردانی که زنان خود را بر اثر فوت از دست میدهند، بدون ازدواج دوباره به زندگی خود ادامه میدهند. در حالی که اين ميزان در ميان زنان شش درصد است.
تهران رکورددار طلاق در ايران
معاون پژوهشی مرکز مطالعات جمیعتی آسيا و اقيانوسيه همچنين اعلام کرد، بيست درصد طلاقهای صورت گرفته در ايران مربوط به شهروندان تهرانی است.
به گفته دکتر شهلا کاظمی پور در حالی که ميانگين طلاق در ايران در سال ۸۵ بيش از سيزده درصد بوده است، اين ميزان در تهران بيش از بيست و دو درصد گزارش شده است. به عبارت ديگر بيش از بيست و دو درصد ازدواجها در تهران به جدايی منتهی میشود.
بر اساس آخرين آمار سازمان ثبت احوال کل کشور ۳۰ درصد طلاق ها در ايران در دو سال اول زندگی مشترک روی میدهد و ۱۵ درصد موارد طلاق در سال نخست زندگی مشترک اتفاق میافتد.
هر چند در سالهای اخير ميزان طلاق در ميان زوجهای جوان در ايران افزايش قابل توجهی يافته است اما به گفته خانم کاظمی پور چهارده درصد طلاقها در ايران به ازدواجهايی با قدمت بيش از پانزده سال مربوط میشود که اين مساله از افزايش ميزان طلاق در ميان افراد مسن حکايت میکند.
به گفته دکتر مصطفی اقليما رييس انجمن مددکاری کشور، يکی از اصلیترين دلايل افزايش ميزان طلاق در ميان جوانان اجرای سياستهای نادرستی نظير پرداخت حساب نشده وام ازدواج بدون فراهم آوردن زيرساختها و درآمد پايدار برای جوانان است.
کنار آمدن با طلاق برای هر دو طرف در زندگی مشترک دشوار است .
زنان مطلقه نسبت به مردان شرایط سخت تری دارند
از طرفی بسیاری از طلاقها به گفته مسئولان به دلایل جزئی و سطحی روی میدهد در حالی که مسائل و مشکلات زوجین پس از طلاق به مراتب بیشتر است. همین موضوع به اعتقاد کارشناسان دلیل محکمی بر این است که زنان مطلقه با قرار گرفتن در شرایط سخت پس از طلاق، دوران قبل از آن را با همهٔ مشکلاتی که داشتهاند ترجیح میدهد و یا برخی هم به این نتیجه میرسند گرفتاریهایی که پس از طلاق دارند به مراتب بیشتر از مشکلاتی است که قبلا داشتهاند.
این روانشناس و استاد دانشگاه میگوید: «دو نوع طلاق داریم یکی طلاق رجعی و دیگری طلاق دائم. در طلاق رجعی مرد حق دارد دوباره برگردد و به زندگی با زنش ادامه دهد. البته مدت زمانی که برای عده در نظر گرفته شده و قوانین شرعی و مدنی نیز این حق را به مرد دادهاند تا بر این اساس بنیان خانواده محفوظ بماند. چرا که در دین اسلام هیچ چیز به اندازهٔ حفظ بنیان خانواده که محل آرامش فرد و شکل گیری بنای اخلاقی فکری و فرهنگی اوست، نیست. یک سوی دیگر قانون مدنی نیز به این پرداخته که اگر زن و مردی بخواهند از هم طلاق بگیرند و جدا شوند، خانوادهها واسطه شده و بین آنها را به سازش ختم کنند اما طلاقهای ما این مرحلهٔ سازش را طی نمیکند و در حالی که اجازه و امضای دادگاه لازم است، زن و مرد به دلیل عدم حل مشکلات به دادگاه رجوع کرده و برای جدایی توافق میکنند.»
وی با تاکید بر اینکه دولت باید بخشی از درآمد سرانهٔ خود را صرف آموزش به زوجهای جوان کند، میگوید: «بنیان خانواده از نظر دین اسلام و به لحاظ اجتماعی بسیار مهم است به همین دلیل لازم است هزینههایی نیز صرف آن شود. برای مثال دولت باید به صورت سرانه هزینههایی برای آموزشهای زوجین قبل از ازدواج تدارک ببیند و به آنها مسائلی چون کنترل خشم، مقابله با سختیها، سازگاری و مسئولیت پذیری را آموزش دهد. زیرا که هیچ چیز مهمتر از خانواده که در اسلام هم به آن تاکید شده، نیست.
محمدمهدی تندگویان (معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان) درباره میانگین سن ازدواج در میان دختران و پسران توضیح داد: امسال سن ازدواج پسران به طور میانگین به ۳۱ سال و در دختران نیز به ۲۸ سال رسیده است. در مجموع میانگین سن ازدواج در کشور افزایش پیدا کرده است که البته دلایل مختلفی دارد.
وی با اشاره به تفاوت سنی بالا در میان برخی زوجین خاطرنشان کرد: در مراکز مشاوره ما آماری در خصوص زوجینی که به خاطر اختلاف سنی زیاد با یکدیگر به مشکل برخوردهاند، ارائه نشده است.
تندگویان اضافه کرد: من فکر میکنم در اینجا اگر کمی دقت کنیم متوجه میشویم که واقعا همه مشکلات ازدواج مربوط به مسائل اقتصادی نمیشود، زیرا فرهنگ، اعتقادات و باورها بسیار تغییر کرده و همین امر موجب اختلاف شده است.
او ادامه داد: پیش از این جوانان با یک عقیده خاص به سمت ازدواج میرفتند، خیلی از جوانانی که هم نسل من بودند با امکانات حداقلی ازدواج کردند طوری که وقتی به جوانان امروز میگوییم باور نمیکنند. همچنین ما عقیده داشتیم که ازدواج یک کار شرعی است و با این کار به خودمان کمک میکنیم، اما امروزه ازواج تبدیل به یک چارچوب قراردادی شده است، قراردادی که باید همه بندهایش لحاظ شود تا ازدواج صورت بگیرد و این به خاطر فرهنگی است که دیگر تغییر کردهاست.
معاون امور جوانان درباره توقع بالای جوانان برای ازدواج گفت: برخی فکر میکنند که برای ازدواج باید خانه و درآمد مشخصی داشته باشند و همین باعث سخت شدن ازدواج شدهاست. امروزه مدل ازدواج به طول کل تغییر کرده و این یک آسیب محسوب میشود.
وی در پاسخ به این سوال که آمار طلاق در کدام استانها بیشتر است، گفت: کماکان آمار طلاق در استانهای تهران و البرز بالاتر از سایر استانهاست.
تندگویان تصریح کرد: حدود ۱۰ درصد طلاقها مربوط به ازدواجهای زیر یکسال است که این نشان میدهد؛ مشکل زوجین صددرصد مربوط به عدم شناخت است و البته در کنار آن بحثهای اقتصادی و دیگر مشکلات نیز مطرح هست. همچنین طبق تازهترین آمار حدود ۶۰ درصد از زوجینی که طلاق گرفته اند، پس از حداقل ۵ سال زندگی از هم جدا شدهاند. این آمارها نشان میدهد، در فرهنگ ازدواج دچار دگرگونی بدی شدهایم که عدم شناخت و توقعات بیجا در آن بیتاثیر نیست. همانطور که گفتم ازدواج تبدیل به یک قرارداد شده که درآن فرهنگها، باورها واعتقادات زیاد تاثیری ندارد به همین دلیل هم خیلی شکنندهاست.
تندگویان در خصوص اینکه طلاق امری عادی شده است، گفت: تقریبا قبح موضوع طلاق شکسته است و کمکم به یک اتفاق ارزشی تبدیل میشود. به نظرم در امر ازدواج باید به دو موضوع مهم از جمله بنیان خانواده و اعتقادات توجه داشته باشیم.
معاون امور جوانان در پایان درباره عدم تمایل برخی افراد به ازدواج گفت: آمار دقیقی از عدم تمایل دختران و پسران به ازدواج نداریم، ولی نرح بیکاری در بانوان بالا رفته که همین امر در ازدواج تاثیرگذار است و عملا وقتی نرخ بیکاری در بانوان افزایش داشه باشد، تمایل دختران به ازدواج هم کمتر میشود، چون فرهنگ ما تغییر کرده و بانوان احساس میکنند، خودشان باید درآمد داشته باشند تا وارد زندگی مشترک شوند، در مجموع نرخ بیکاری در خانمها طی یک و دو سال گذشته خیلی کاهش داشته است.