– الان دو، سه روز است که ملت حمید هیراد را دست گرفتهاند که چرا زبانبسته در کنسرت جای آوازخواندن، لب زده است؟
ما میگوییم الان دوران زبانبستهها و لبزنهاست.
مثلا سالهاست که توی سیاست همه لب میزنند؛ یعنی یکی دیگر، یک جای دیگر، یک چیزی را دیکته میکند، اینها روی صدای او لب میزنند؛ مثل وزرای احمدینژاد.
توی اقتصاد هم اکثرا زبانبسته هستند؛ یعنی یک چیزی را میبینند یا میدانند، اما به زبان نمیآورند؛ مثل وزرای روحانی.
درواقع ما الان در همهچیز، مخاطب جنس یکبارمصرف هستیم. کنسرتهامان از شجریان رسیده به بهنام بانی و حمید هیراد.
از حبیبی رسیدیم به بقایی و مشایی و… .
از شایگان رسیدیم به پورازغیره.
از سینمای مستقل رسیدیم به سینماگران مستتر در بودجه و اسپانسر.
از هنر ترانه اجتماعی رسیدیم به دکان ترانه عشقی- اشتباهی.
از روشنفکر رسیدیم به «کارشناس».
از اکتیویست رسیدیم به پروپوزالیست.
از مناظره در دانشگاه و خیابان رسیدیم به کامنت در توییتر.
از آزادی اجتماعی رسیدیم به آزادی یواشکی.
از روزنامهنگاری رسیدیم به روابطعمومی.
از نویسنده آزاداندیش رسیدیم به نویسنده کانتنتپرووایدر.
از فعالیت سیاسی رسیدیم به فعالیت اقتصادی.
از عشقوعاشقی رسیدیم به دایرکت و لایک طرف.