الیوم گذرمان افتاد تیمچه، کسبه حیران و رعیت مبهوت، میگفتند تخم “وازلین” را ملخ خورده!
مخبرالدوله را استنتاق کردیم که چه حکایت است؟ مُقُر آمد؛ جماعتی که تا دیروز شعار «فینگیلی آی جینگیلی» روی قوطی مینوشتند تا هوایش کنند به دوهزار فرسخ آنطرفتر، به دریوزهی وازلین، بازار را خالی کردهاند تا قوطی های شعارنوشته را چرب کنند !
.
القصه که عجب بیهودةالایامی میگذرد و عجبا از این قومِ عجیب. بیخود و بی جهت و محضِ ابتهاجِ همایونی، بادمجان دور قاپچینهای پامنقلی، شده بودند محللِ اوضاع و احوال عالم! این ساقی های پدرسوخته هم آنقدر تازگیها صنعتی را با سنتی مخلوط میکنند که فقط اوهام بزاید و مستعملین با راهبردهای «اشتراتژیک» بابای مارا دربیاورند!
به جقهی همایونی که اگر تلخکهای درباری دامن بالا میزدند و ماتحتِ عنابی برهنه میکردند و قِر میدادند، آنقدر که تحلیلهای ابوالمنقلیونِ درباری و فضانوردان کیهانی مضحک است، مضحک نبود!
.
قمپوز در کرده بودند که “اون” را ببینید و عبرت و الگو کنید که کلاهکِ هستهای روی میز میگذارد و واشنگتن را نشانه میرود، آنهم با آرزوی مرگ و فحاشی به خار و مادر ترامپ! آنوقت شمای بی وجود از استدعای نابودی بر روی قوطی هم برای فینگیلیها هراس ناکید!
قبله عالم هم مدام بر سرمان میکوفت که ای مستشارالدولهی بی مقدار، از این تپلیِ چشم تنگِ مو قشنگ هم کمتری که دنیا را عنتر و منتر خود کرده!
.
اما فی الحال که “اون” مشعوفانه پریده به آغوش “این مردک جینگیلی” و از ذوق مرگی دارد والدهی ماجدهاش را به نکاح دائمش در می آورد، جماعت قل قل میرزا و قلقلک السلطنه افتادهاند به تکاپوی احتکار وازلین! بعضیشان هم که از قافله عقب ماندند به زورِ تُف دارند جا میدهند!
.
راستی آب و صابون بیاوریم خدمتتان؟ رخساره بشوئید حضرات که به مثال “ماتحتِ تلخک” عنابی شده!
.
باری، کاش ما مستشار نبودیم و از جعبهی آرا همان تک رأی ِ موردِ نظرِ همایونی در میآمد و طوق مستشاری به گردنش میشد تا به تبعیت از کُرهخرهای کرهی شمالی، زرادخانه میترکاندند و طومار فدایت شوم میفرستادند و ترامپ پارتی میگرفتند. نه چون حالا که به رودربایستی از رعیت نه نرمششان نه گردن کشیشان، قهرمانانه نشود که هیچ، آنقدر کشش بدهند که گوه خوردنشان هم بلااثر بماند!!!!
.
سایه قبله عالم مستدام
.
.
مستشارالدولهی نخودی