توانستیم در مراسمات مختلف چهره ی واقعی بسیاری از مدعیان تغییر را بدون هیچ نقابی ببینیم.
مراسم ختم پدر وحید حقانیان کاملا نمایان ساخت که هر کس به فکر خود است و منافع شخصی خود و همه میدانند که اگر این نظام نباشد اصولگرا و اصلاح طلب دیگر معنایی ندارد .
وقتی میبینیم حمید استیلی چنین گرم و صمیمانه به آغوش وحید حقانیان می خزد آدمی تصور میکند که آمده است خطای سرزده اش و مصاحبه با گزارشگران شبکه من و تو را توجیه کند و تجدید میثاقی دوباره نماید با بیت رهبری و یاران با وفایش.
وقتی کواکبیانِ به ظاهر دلسوز را در جایی دیگر میبینیم که چنان متواضعانه و مأیوس کننده به حضور حجت الاعدام رئیسی میشتابد و نود درجه در پیشگاه او خود را خم می نماید و دست او را به گرمی می فشارد لرزه بر اندام آدمی میافتد .شور و شعف در چشمانش نمایان است گویا که حجت الاعدام رئیسی تکیه گاه تمام و کمال برای قدرت اوست.
در گوشه ی دیگری میبینیم مرد سلفی بگیر اینروزهای سیاست در هنگام ورود ، در حالی که مورد استقبال سلفی اندازان معلوم الحال میباشد به ناگاه فردی به استقبالش می آید که تصورش هم برای هر موجودی دور از ذهن است.محسن هاشمی چنان محمود را در آغوش میفشارد و سرشار از بوسه میکند که گویی او خانواده ی احمدی نژاد را مورد حمله بدترین تهمت ها و توهین نموده است و اکنون آمده است جهت طلب مغفرت از فرستاده امام زمان
مثالی داریم که وقتی دورویی و ریا و تزویر از کسی میبینیم میگوییم«اینها همه دستشان در یک کاسه است» یا «همه از یک آخور آب میخورند» یا «آب ندیده اند وگرنه شناگر ماهری هستند».گویی این ضرب المثل ها را سفارشی برای این عکس ها نوشته اند.
در نهایت حضور آقای دوربینی را هم شادباش میگوییم…