غیبت در لغت به معنی حضور نداشت یک فرد در یک مکان خاص است.
همچنین غیبت کردن به معنی نقل بدیهای یک فرد در جمعی که او در آن حضور ندارد به کار میرود. اصطلاح دیگری که معادل این معنای غیبت است، پشت سر کسی بدگویی کردن یا پشت سر کسی حرف زدن است. زمانی آن چه که پشت سر کسی گفته میشود غیبت نام میگیرد که اولاً آن فرد از شنیدنش ناراحت شود، و دوم آن که آن حرف راست باشد. اگر آن چه که پشت سر فردی گفته شده، راست نباشد، تهمت نام میگیرد. غیبت آن است که عیب پنهانی کسی را پشت سر او بگویند. اگر صفت ناروا در شخصی باشد یا کاری انجام داده باشد که گناه است و دیگران از آن بی اطلاع اند و دوست ندارد کسی آن را برای دیگران بازگو کند، بازگو کردن آن پشت سر او برای دیگران غیبت است.
اما چرا غیبت میکنیم؟
باید با خودمان خلوت کنیم و رفتارهایمان را مرور کنیم و ببینیم با چه انگیزهای یا انگیزههایی سراغ غیبت میرویم و بعد سعی کنیم آن انگیزهها را ضعیف کرده یا از بین ببریم، هر کس خودش بهتر میداند با چه انگیزهای غیبت میکند.به نظر من یکی از دلایل غیبت کردن حسادت آدم ها نسبت به موقعیت دیگران هست. وقتی خودش به اون موقعیت نمی رسه سعی میکنه اون کسی که توی اون موقعیت قرار داره رو هم بیاره پایین و از چشم بقیه بنداز!
یکی دیگه از دلایل غیبت کردن می تونه تجسس بی جا در زندگی شخصی دیگران باشه.یعنی بعضی از افراد خیلی دوست دارن که از زندگی خصوصی دیگران آگاه بشن، یعنی این طوری هستن که مثلا تا از همه مسایل زندگی اون فرد سر در نیارن، نمی توننن شب راحت بخوابن! (واقعا عجیبه؟؟ ولی متاسفانه چنین افرادی توی جامعه و در محیط پیرامونمون کم نیستن … )
اما از غیبت کردن چه چیزی نصیبون میشود؟ فقط می توان گفت به جز از دست دادن آرامش روحی و روانی و از بین رفتن اون زندگی راحت و سالم این دنیا و درست کردن کلی فکرهای عجیب و غریب توی ذهنمون از کسی که مورد غیبت واقع شده است .
غیبت نه تنها موجب فساد در اخلاق شخص و رسوایی او در دنیا می گردد، بلکه مفاسد اجتماعی و بشری را هم به دنبال دارد. این مهم زمانی به وجود می آید که مردم با یکدیگر محبت داشته باشند، به طوری که افراد همگی به منزله یک شخص باشند. طبعاً آنچه این دوستی را می افزاید مطلوب و پسندیده است و هر چه از این دوستی کم کنند، ناپسند است و واضح است که غیبت کردن موجب کینه و دشمنی و بغض میشود و از این روی اجتماع از بین می رود، و این از آسیبهای اجتماعی غیبت است و لازم است برای پرهیز از این ضرر بزرگ از این عمل زشت دور شوند.
برای درمان این بیماری از دو راه علم و عمل باید استفاده نمود. درمان علمی این کار آن است که شخص در پیامدهای این گناه بیندیشد و این پیامدها را با آنچه از این گناه عایدش می شود، مقایسه کند، از این مقایسه وی تشویق میشود که این عمل را ترک کند؛ زیرا او با این گناه از چشم مردم می افتد، رسوای دو عالم می گردد، بغض و کینه و دشمنی ایجاد می کند.هرگاه این پیامدها را با چند لحظه یاوه سرایی و بذله گویی مقایسه کند، پی خواهد برد که با غیبت کردن چه خطای بزرگی مرتکب شده است.
درمان اصلی هر بیماری، جز با یافتن عوامل بیماری زا و اصلاح آنها امکان پذیر نیست. درباره غیبت نیز باید سراغ ریشه های آن در خود برویم که مهم ترین آنها انحصارطلبی، خودبینی، حسد، انتقام جویی، کینه توزی و شوخی و سرگرمی است. پس برای رها شدن از غیبت، ابتدا باید این ریشه ها را از میان برد.راه مهم دیگر برای رهایی از این خصلت ناپسند اخلاقی، توجه به پی آمدهای ناخوشایند فردی و اجتماعی، مادی و معنوی آن است. هرگاه انسان به درستی دریابد که با غیبت، شخصیت خود و دیگران را از بین می برد، به یقین چنین عملی را انجام نخواهد داد. نابودی سریع همه نیکی ها و کشیدن جور گناهانی که آنها را مرتکب نشده، ولی به سبب غیبت، از شخص غیبت شونده به پرونده او منتقل شده است، از نتایج ناگوار غیبت است.
ممکن است با کسی که از او غیبت میکنیم دشمنی داریم و همین دشمنی سبب میشود علیه او اقدامی کنیم و از او غیبت کنیم و او را در نزد دیگران کوچک و خوار کنیم. اگر این چنین است باید اولا دشمنی را از بین برده و با خود بگوییم که با هم برادرند نباید دشمن باشند نباید بد هم را بخواهند و…..
بنا را بگذاریم بر فرض که ما با او دشمن هستیم آیا با غیبت کردن داریم به او بدی میکنیم یا خوبی. ممکن است از روی حسادت ، غیبت کنیم در این صورت باید حسادتی که در ما هست درمان شود باید با خودمان بیندیشیم که چرا ما باید از بین رفتن نعمتی را که خدا به او داده طلب و آرزو کنیم. ممکن است از روی دلسوزی باشد یعنی ما گاهی مشکل و گرفتاری یک فرد را که به نوعی عیب حساب میشود از روی دلسوزی در میان جمع مطرح میکنیم در حالی که او اگر بشنود ناراحت میشود و دوست ندارد که دیگران از مشکل و عیب او باخبر شوند. در این جا باید بیندیشیم که این راه دلسوزی نیست اگر مشکل او قابل حل است و خودمان میتوانیم حل کنیم باید در رفع آن بکوشیم نه آن که آن را هر جا میرویم بیان کنیم یا اگر خودمان نمیتوانیم فقط به کسی که میتواند آن هم به شکل خصوصی در میان بگذاریم، اگر میخواهیم خدمتی بکنیم نباید آبروی او را بریزیم.
بیاییم برای یک بار هم که شده ساختار رفتار خود را برای همیشه عوض کنیم. در هر سن و سالی که هستیم اصلا مهم نیست برای رسیدن به ایده آل شدن هر لحظه میتواند مفید باشد. در مورد غیبت که شاید به جرات میتوان گفت از بارزه های خاص ایرانیان هم به شمار می رود همین بس که بارها موجب جدایی در زندگی ها، از دست رفتن موقعیت های اجتماعی و… شده است، پس چرا برای بهبود این رفتار خود کاری نکنیم. با هر دین و آیینی که یه این آفت بزرگ اجتماعی نگاه کنیم هیچ چیزی جز تباه کردن وفت برای گوینده و بالاخص شنونده ندارد. پس ابتدا نه از این پس گوش کنیم و وقت ارزشمند خود را صرف این تباهی ها کنیم نه خود را آلوده به یان رفتار ناپسند اجتماعی کنیم. ابتدا از هیمن الان از خودمان شروع کنیم.