نگام ، اجتماعی _ دو فاجعه خانوادگي آخر هفته تهران و شيراز كه در مجموع هفت كشته برجاي گذاشتند و پس از ان گفتگو با دو کارشناس و راهکارها و چرایی های این دو ماجرا
به گزارش نیک رو ، قبلتر از اينها وقتي اسم پدر را ميشنيديم ياد مهرباني و تكيه گاه بودن او ميافتاديم اما اين روزها مثل اينكه ماجرا كمي متفاوت و پيچيدهتر شده است. حالا وقتي اسم پدر ميآيد، ياد اين ميافتيم كه اگر حتي فرزندش را هم بكشد نميشود از او به جايي شكايت كرد چون خودش صاحب خون است و اولياي دم اصلي فرزندش! حدودا دو ماه پيش بود كه در همين تهران خودمان، پدري داشتيم كه نميتوانست براي دخترش لپتاپ بخرد و به همين دليل دست به قتل وحشتناك او، با ضربات مشت و لگد و خفه كردن زد. حالا اما دو پدر داريم كه يكي در شيراز و ديگري در تهران به قتلهايي فجيع دست زدهاند و تنها تفاوت پدر شيرازي با پدر تهراني اين بوده كه پدر شيرازي آنقدرها شجاعت نداشته است كه بتواند خودش را تحويل بدهد و دو روز بعد از آفريدن فاجعه، خودش را هم ميكشد. كسي چه ميداند، شايد پدرهاي امروزي همان نامادريهاي قديمي بيرحميهستند كه هر لحظه امكان دارد كاري وحشتناك و غير قابل باور از آنها سر بزند.
قتل عام چهار نفر در تهران
پدر 47 ساله كه دختران و پدر و مادر همسرش را كشته بود ظهر روز چهارشنبه هفته گذشته خودش را تحويل كلانتري 132 نبرد داد. او در تشريح جزئيات ماجرا به ماموران گفت: از مدت چهارسال پيش با همسرم به اختلاف خورده بوديم. باعث و باني اين اختلافات نيز بيشتر از همه مادرش بود. به خاطر همين تصميم به اجراي اين سناريو گرفتم. ميخواستم هم پدر و مادر همسرم را بكشم و هم دخترانم را. قتل پدر و مادرش كه به خاطر همان اختلافاتي بود كه باعث و بانياش در زندگي بودند و قتل دخترانم نيز به اين دليل بود كه آنها در آينده مرد ديگري را بدبخت نكنند. سه شنبه شب حوالي ساعت 10 بود كه وارد خانه شدم و مقداري شير و موز نيز خريده بودم. وارد خانه شدم و وقتي ديدم دخترانم به همراه پدر و مادرزنم داخل خانه نشستهاند شروع به اجراي نقشهام كردم. ابتداي امر شيرموز درست كردم و بعد از آن شيرموزها را با قرصهاي خواب آور مسموم كردم. حدودا يك هفتهاي ميشد كه همسرم قهر كرده و به خانه برادرش در كرج رفته بود و پدر و مادرش نيز معمولا براي ديدن نوههايشان به خانه ما ميآمدند. با توجه به اينكه هر چهارنفر از شيرموز خورده بودند همگي خوابشان گرفته بود. من نيز پاي تلويزيون نشسته بودم. دخترانم كه در حال درس خواندن بودند بعد از خواب آلودگي به رختخواب رفتند و پدر و مادر همسرم نيز در همان پذيرايي رختخوابشان را پهن كردند. وقتي مطمئن شدم همگي به خواب رفتهاند به آشپزخانه رفتم و چاقوي 40 سانتي را برداشتم و به اتاق خواب دخترانم رفتم. آنها در يك اتاق ميخوابيدند و تختهايشان نيز كنار هم بود. ابتدا به سراغ دختر بزرگترم كه 19 ساله و دانشجو بود رفتم و او را خفه كردم اما وقتي او متوجه شد و شروع به مقاومت كرد مجبور شدم با كشيدن چاقو به گردنش به صورت افقي او را خفه كنم. در ادامه به سراغ دختر كوچكترم رفتم كه از سر و صداي ايجاد شده در اتاق بيدار شده بود. وقتي ديدم ميخواهد مقاومت كند دستم را به روي صورتش گذاشتم و شروع كردم با مشت به صورتش كوبيدن و در انتها او را نيز با همان چاقوي 40 سانتي زدم. وقتي از كشته شدن دخترانم خيالم راحت شد به سراغ پدر و مادر همسرم رفتم كه در پذيرايي كاملا خواب بودند. ابتداي امر پدر همسرم كه 79 سال سن دارد را با همان چاقويي كه در دستم بود به صورت مستقيم و با زدن ضرباتي به گردنش كشتم و بعد از آن به سراغ مادر همسرم كه 70 ساله است رفتم. او از ديدن صحنه قتل شوهرش بيدار شده بود و ميخواست مقاومت كند كه من به سراغش رفتم و با زدن ضربات چاقو به سينه و گردنش او را نيز از پاي
درآوردم.
براساس گفتههاي سرهنگ كيوان ظهيري، رئيس پليس پيگيري پايتخت، تمامياين سناريو تا ساعت يك نيمه شب طول ميكشد و بعد از آن متهم كه به شدت تشنه شده بود به سراغ دو بطري يك و نيم ليتري آب رفته و بعد از نوشيدن تماميآبهاي اين دو بطري به سراغ ميوههاي يخچال رفته و بعد از ميل كردن سه عدد سيب و تعداد ديگري ميوه، بالاي سر دخترانش رفته و در آنجا شروع به گريه ميكند. براساس تصويري كه از قاتل به رسانهها راه پيدا كرده است ميتوان گفت قاتل حتي دست به خودزني هم زده اما موفق نشده تا اينكه صبح چهارشنبه با برادرش تماس گرفته و ماجرا را براي او تعريف ميكند و بعد از آن به همراه برادرش به كلانتري ميرود و خودش را تحويل ماموران كلانتري ميدهد.
بررسي ماموران كلانتري 132 نبرد در خانهاي كه قاتل خودش آدرس آنجا را داده بود نشان دهنده صحت و سقم گفتههاي قاتل را داشت كه با دستور بازپرس جنايي متهم دستگير و در اختيار ماموران اداره دهم آگاهي تهران بزرگ قرار ميگيرد. متهم همچنين در كلانتري مدعي ميشود كه 25 سال به ورزش بوكس به صورت حرفه اي مبادرت داشته و انگيزه خود را نيز از اين قتلها، اختلاف با همسرش اعلام كرده است. براساس اين گزارش قتل در محله شاهد در خيابان نبرد جنوبي تهران رخ داده است. تحقيقات در اين پرونده جريان دارد و اجساد براي تعيين علت اصلي مرگ به پزشكي قانوني منتقل شدهاند.
قتل سه عضو يك خانواده
فيروزآباد شيراز ديروز روز فاجعه بود. همه اهالي سرميدان سه جنازه را تشييع كردند كه به دست يك مرد فقير معتاد كشته شده بودند و به طور دقيقتر اين را هم بايد اضافه كنيم كه قاتل خودش نيز جزو مقتولين بود. متهم به قتل كه دختر 10 ساله و همسر جوانش را كشته بود بعد از دو روز زندگي بدون آنان متوجه ميشود دنيا جاي خوبي براي زندگي نيست و خودش را نيز ميكشد.
براساس اين گزارش، معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان فارس گفت: پدر خانواده پس از قتل همسر و دختر 10سالهاش با شلیک اسلحه سوزنی، به زندگی خود نیز پایان داد.
سرهنگ کاووس محمدی در تشريح خبر افزود: ساعت 11 و 12 دقیقه تاریخ 25 مهرماه، طی تماس با مرکز فوریتهای پلیسی 110 مبنی بر وقوع قتل در محله سر میدان شهرستان فیروزآباد، بلافاصله ماموران برای بررسی موضوع به محل حادثه اعزام شدند. رسیدگی به موضوع در دستور کار ماموران شهرستان فیروزآباد قرار گرفت و پس از اطمینان از صحت خبر به محل حادثه، اعزام و با ورود به منزل با اجساد غرق در خون یک مرد، یک زن و یک دختر 10ساله مواجه شدند. بلافاصله پس از هماهنگی قضایی اجساد به پزشکي قانونی انتقال داده شدند و در تحقیقات فنی و تخصصی پلیس مشخص شد که پدر خانواده به علت اعتیاد و فقر مالی با شلیک اسلحه سوزنی پس از به قتل رساندن همسر و دختر 10 سالهاش، به زندگی خود نیز پایان داده است. همچنين در کنار اجساد یک قبضه اسلحه
نیز کشف شد
تحقيقات محلي خبرنگار ما نيز در محله سرميدان فيروزآباد نشان از اين داشت كه قاتل هم اعتياد داشته و هم اينكه مدتي نيز بيكار بوده است.
يكي از اهالي سرميدان ميگويد: خانواده خوبي بودند و از آنها شناخت داشتم. پدر خانواده قبل از بيكاري در زمينه نصب سقف سبك كار ميكرد و مثل اينكه مدتي هم با وانت كار ميكرد اما اين اواخر بيكار شده بود. تا جاييكه ميدانم اسلحهاي هم نداشته و با توجه به وضع مالياش عجيب است كه اسلحه خريده اما به هرحال بايد اين را هم در نظر بگيريم اسلحه قاچاق آنچنان قيمتي هم ندارد.
يكي ديگر از اهالي سرميدان از خبردار شدن پليس از ماجرا اينگونه توضيح ميدهد: مدتي بود كه دختر خانواده مدرسه نميرفت و همين باعث شده بود مسئولان مدرسه با همسايگان اين بندگان خدا تماس بگيرند كه آنها نيز ابراز بياطلاعي ميكنند و وقتي به در خانهشان ميروند متوجه ميشوند كسي در را باز نميكند. به اين ترتيب برادر مادر خانواده را در جريان موضوع قرار ميدهند كه او هم وقتي به محل ميآيد از بالاي ديوار داخل خانه ميرود و با بوي تعفن و اجساد هر سه متوفي روبهرو ميشود.
براساس گفتههاي افراد محلي، مادر خانواده با شليك تير به سر و دختر خانواده با شليك تير به كمر كشته شده بودند و قاتل نيز كه پس از حدودا دو روز وقتي ميبيند چه فاجعهاي آفريده است، خودش را با شليك يك گلوله به زير چانه خلاص ميكند.
نـــــــــگاه کارشناس
ناهنجاریهای پنهان: در بررسی و ریشهیابی علت چنین فجایعی دلایل مختلفی مطرح است. نخستین مورد آستانه ادراکی افراد است که به تجزیه و تحلیل افراد از مسائل برمیگردد. با توجه به حد شناخت، تجربه و یادگیریها، این آستانه ادراکی باهم متفاوت است.مسلماً افرادی که دریافت پایین تری داشته باشند تجزیه و تحلیل بدتری دارند. مثل کسانی که به مسائل سطحی نگاه میکنند و بالطبع نتیجه گیریها نیز سطحی خواهد بود. نکته دوم در رابطه با تعاملی است که بین استرس و آسیبپذیری وجود دارد. ما میدانیم که هر یک از افراد سطح معینی از آسیبپذیری دارند، در بعضیها این سطح خیلی بالاتر و در بعضیها خیلی پایینتر است. طبیعی است کسانی که از سطح آسیبپذیری بالاتری برخوردارند با استرس معمولی هم دچار به هم ریختگی میشوند. در مورد پیش آمده به نظر میرسد هم سطح آسیبپذیری فرد خیلی پایین بوده و هم قدرت تجزیه و تحلیل و استنباطش از موضوع منجر به این شده که به جای حل مسأله اقدام به قتل کند. از طرف دیگر خیلی از مواقع ما شاهد افرادی هستیم که از سطح هوشی پایین تری برخوردارند و بدون تجزیه و تحلیل شناختی فقط از الگوهایی مثل داستانها، نمایشها یا فیلمها کپیبرداری کرده و در زندگی خودشان پیاده میکنند. علت بعدی کمرنگ شدن یا از بین رفتن عذاب وجدان شخص و وجدان اخلاقی است که البته در این مورد خاص خوشبختانه ته ماندههایی از وجدان وجود داشته که منجر به این شده فرد خودش را معرفی کند. همچنین احتمال دارد که این فرد دچار جنون آنی شده باشد که نیاز به بررسی کامل این موضوع دارد. در خیلی از مواقع این افراد از قبلتر هم رفتارهایی داشتهاند رفتارهایی مانند کابوسهای شبانه، اختلال جنسی، مسائل خانوادگی، دعواها و کشمکشها و مواردی از این دست که نشان داده میشود اما به جای برطرف کردن این مشکلات افراد دست به فرار میزنند. همانطور که همسر این متهم به جای مراجعه به روانشناس برای حل مشکلات خانوادگی راه فرار را پیش گرفته است که منجر به مشکلاتی شده که جامعه را در برگرفته است.| حسین ابراهیمی مقدم
هیجاناتی که به جنایت ختم می شوند
رفتارهای هیجانی نشان از ضعف درونی دارد و اینگونه نیست که به خودی خود فرد دست به اقدامی بزند که خطرساز باشد.
افراد با مشکلات مختلفی به فراخور زمان مواجه بودهاند بنابراین وقتی افراد دست به یک جنایت میزنند بهطور حتم دچار یک اتفاق یا یک اختلال میشوند که میتوان آن را از سه دیدگاه مورد بررسی قرار داد. دیدگاه نخست در خصوص اختلالات روانپزشکی است که اختیار بهطور کامل از دست فرد خارج شده و دست به جنایت میزند. دومین نگاه بحث اعتیادهاست و وابستگی به مواد مخدر که باعث توهم و هذیان شدید افراد میشود و همین مسأله باعث بروز اختلالهای انتقادی میشود و هیجان به بار میآورد. دیدگاه سوم هم فقدان حل مسأله در نزد فرد جانی است بهطوریکه فرد در نقطهای قرار میگیرد که هیچ راه حل مناسبی غیر از دگرکشی و خودکشی نمییابد و به هیجاناتی میرسد که تنها چاره کار را قتل میداند. برای مثال شما وقتی بادکنکی را از سمت چپ فشار دهید باد آن به سمت راست هدایت میشود و بالعکس اما وقتی هر دوطرف را باهم فشار دهید و بادکنک انعطاف کافی را نداشته باشد منفجر میشود. این مثال بارز افرادی است که وقتی درگیر فشارها و مشکلات پیش رو میشوند و انعطاف و ظرفیت لازم را ندارند دست به اقدامات جنونآمیزی میزنند. اما در این میان باید به این مسأله هم توجه داشت که افراد اینچنینی به باور ناکامی مطلق و ناامیدی حداکثری میرسند و این حالت میتواند انسانهای کم ظرفیت را به اقداماتی توام با خشونت و جنایت بکشاند.
اما راهکار چیست؟
یکی از بهترین راهکارها برای ارزیابی افراد، پالایش و رصد روحی روانی آنهاست. متأسفانه در کشور ما این مقوله خیلی جدی گرفته نمیشود و در راستای آن هم هزینه لازم صورت نمیگیرد بنابراین میبینیم که بیشترین هزینه صرف مسائل فیزیکی و بدنی افراد میشود و توجهی به روح و روان نمیشود. در حالی که درگاههایی مثل ازدواج، استخدام، مدارس میتوانند بهترین زمان برای رصد روانی افراد قرار گیرند که ما در این زمینه غافل ماندهایم. دومین راهکار توجه به رفتارهای اعضای خانواده و رصد یکدیگر است. ما نباید از هر اشکال و ایرادی که نشانه مشکلات روانی و روحی در یکی از اعضای خانواده مان است، به سادگی گذر کنیم. و سومین راهکار هم جدی گرفتن اختلالات رفتارهای خودمان است. وقتی تلویزیون ما در گرفتن تصاویر دچار علامتی اضافی میشود بلافاصله به دنبال شفافیت و اصلاح آن میرویم بنابراین باید در مقابل علایم روانی خودمان هم جدیتر عمل کنیم و به دنبال راهکار مناسب برای رفع آن باشیم.| دکتر مصطفی فروتن