نگام ؛ سیاسی _ چند روز پیش بود مجتبی ذوالنوری نماینده تندروی مجلس در مصاحبهای با «روزنامه اعتماد» عنوان کرده بود که: «وقتی آقای اوباما در جریان بحث برجام تصمیم گرفت به آقایان حال بدهد، به 2500 نفر از ایرانیان تابعیت اعطا کرد و برخی آقایان و مسوولان با یکدیگر مسابقه گذاشتند که فرزندانش جزو این 2500 نفر باشند. امروز اگر این افراد از امریکا اخراج شوند، مشخص میشود که چه کسانی زد و بند دارند و منافع ملی را به آبنبات امریکا میفروشند.»
حسن مقیمی
این همان ادعایی است که روز گذشته دونالد ترامپ همبه آن اشاره کرد؛ رئیسجمهور آمریکا در توییت جدیدی باراک اوباما رئیسجمهور سابق آمریکا را متهم کرد که در دوره مذاکرات برای رسیدن به توافق هستهای به 2500 ایرانی از جمله چند مسئول دولتی تابعیت آمریکایی داده است.
این اظهارات در حالی از سوی ذوالنوری و ترامپ مطرح شده که واکنشهایی را به دنبال خود داشته است.
حالا همه نگاهها به مجتبی ذوالنور است. روحانی نظامی! همه آنچه اصولگرایان دوست دارند و اگر در انتخابات برنده میشدند چه بسا ریاست کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی یا یکی دیگر از مراکز قدرت اصولگرایان را به دست او میسپردند.
ماجرای صادقی و یک ادعای عجیب
این موضوع البته اتفاق جدیدی نیست و نمونهاش را در ادعاهای محمود صادقی، عضو فراکسیون امید مجلس درباره قوه قضائیه هم میتوان ملاحظه کرد. صادقی، دو سال پیش با استناد به شایعاتی که در رسانههای معارض منتشر میشد، از رئیس قوه قضائیه ایران خواسته بود برای پاسخگویی به مطالبی که در مورد حسابهای بانکی شخصی او منتشر شده، گزارشی از عملکرد حسابهایش را طی پنج سال گذشته اعلام کند. عضو فراکسیون امید در صحن علنی مجلس در تذکری شفاهی به وزیر اقتصاد ایران گفت شایعاتی که درباره افتتاح حسابهای متعدد رئیس قوه قضائیه و واریز میلیاردها تومان از وجوه این قوه به حسابهای شخصی وی در فضای مجازی منتشر شده، باعث سوءاستفاده رسانههای خارجی شده است.
این ادعا هرچند به سرعت از سوی رئیس دستگاه قضا تکذیب شد و با توضیحات او کاشف به عمل آمد که از بیش از دو دهه قبل، اموال مربوط به قوه قضائیه با اجازه رهبر انقلاب به حسابی به نام این قوه واریز میشده و با این وصف ادعای حساب شخصی، کاملا کذب بوده و بیاساس است؛ اما صرف بیان این اتهامات آن هم از سوی یک نماینده مجلس کافی بود که تا مدتها، هیزم آتش اتهامپراکنی رسانههای معارض فراهم شود و نظام اسلامی در افکار عمومی در معرض اتهام قرار گیرد. استدلال صادقی اگرچه این بود که او فقط سوال کرده و سوال نمیتواند واجد خبر باشد و قصد او صرفا شفافسازی و پیشگیری از جوسازی رسانههای بیگانه بوده، اما احتمالا خود او بهتر از هرکسی میدانست طرح این موضوع از تریبون مجلس، بیشترین نقش را در غبارآلود کردن فضا داشته و در این شرایط نیز آب رفته را نمیشود به جوی بازگرداند. در این میان چیزی که انگار جایش لابهلای اولویتها در ردیف آخر قرار داشت و اساسا به چشم جناب صادقی نیامد، مصالح ملی و آبروی نظام بود؛ آبرویی که عذرخواهی این نماینده مجلس از آملیلاریجانی هم مانع ریخته شدنش نشد.
تاریخ تکرار می شود
این رشته البته سر دراز دارد و حکایت اظهارنظرهای شاذ، حکایت امروز و دیروز نیست. نطق معروف احمد شیرزاد، عضو فراکسیون مشارکت مجلس ششم در آذرماه 82 را هم باید از همین منظر نگریست.
شیرزاد با اشاره به فضاسازیهای رسانههای غربی درباره برنامه هستهای ایران، مدعی شد که لابد دم خروس بیرون زده و آنها سرنخها و مدارک و مستنداتی از ما دارند که ادعاهایشان را علیه ما محق جلوه میدهد.
این نماینده مجلس ادامه داد: «آن زمانی که سادهلوحانه سر خود را به زیر برف کردند، پروژههای بلندپروازانه بیهدف طراحی کردند، نامعقولترین و نامتعارفترین شیوهها را برای دستیابی به فناوری هستهای برگزیدند و فکر نکردند که آنچه میکنند روزی در معرض دید و بررسی متخصصان جهان قرار میگیرد، آن روز که سایت عظیم هزار متری طراحی کردند تا در چند مترمربع از یک گوشه آن چند دستگاه کوچک نصب کنند، فکر نکردند که اگر از این چاه، آب فناوری استراتژیک درنیاید، نان تبلیغات استکباری درخواهد آمد. آری، در آن روز باید روزی را میدیدند که علیه ما تیتر شود: «جمهوری اسلامی 19 سال دروغ گفت.» آیا با فرض هر موفقیتی این ضربه معنوی و تبلیغاتی قابلتوجیه است؟»
اظهارات شیرزاد آنقدر بهتبرانگیز بود که مهدی کروبی، رئیس وقت مجلس بلافاصله بعد از اظهارات او واکنش نشان داد و گفت اگر رادیو اسرائیل میخواست چیزی در اینباره بگوید، تندتر از این میگفت؟ و آیا ما 19 سال است که به مردم و دنیا دروغ گفتهایم؟
شیرزاد اما پس از نطق خود نیز ماجرا را رها نکرد و در گفتوگو با نشریه ایتالیایی «لارپوبلیکا» گفت:« ما احتیاج به نیروگاه اتمی نداریم و رژیم برای قدرتنمایی سعی در پیشبرد برنامههای هستهای دارد و کسانی که صحبت از منافع ملی میکنند، به هیچ وجه با فناوریهای اتمی آشنایی ندارند و برای عوامفریبی دهان گشودهاند.»
درنهایت پاس گل استثنایی این نماینده، زمینه ایجاد موجی از فشارها را علیه جمهوری اسلامی ایران به همراه آورد و نتیجه شد اعتمادسازیهای بیانتها و عقبنشینیهای پیدرپی در برنامه هستهای و نهایتا آنچه نباید میشد.
ترامپ در مجلس شورای اسلامی سرباز دارد!
حسن بیگی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی یکی از نمایندگانی بود که نسبت به این موضوع واکنش نشان داد و خواستار اخراج این نماینده از مجلس شد. او در نطق میان دستور خود بدون نام بردن از اسم این نماینده گفت:«برادرانی که به قرآن سوگند خوردهاید کسی حق ندارد از پشت این تریبون علیه نظام جمهوری اسلامی و علیه مقدسات ما سخن بگوید. ما شاهدیم در مجلس سوم و چهارم و ششم عدهای از پشت همین تریبون مقدس به مقدسات مردم توهین کردند و آنها امروز در لندن و آمریکا به عنوان سرباز موساد و سیا انجام وظیفه میکنند. چرا بعضی افراد در این مکان مقدس علیه نظام صحبت میکنند. فردی در مجلس سوم جملهای علیه مقدسات نظام گفت، 200 نماینده بلند شدند و او را از مجلس اخراج کردند. اما ما شاهدیم که امروز همه سکوت میکنند، آیا سکوت جایز است؟ کسی که در اینجا سخن میگوید و بعد این را به عنوان پیش گفتار خود و به عنوان چراغ سبز که از مجلس برود و در کشورهای آمریکایی و اروپایی پناهنده شود استفاده میکند، آیا غیر از این است؟ چرا 81 میلیون نفر جمعیت ایران را با یک نفر مقایسه میکنند و بعضیها در سخنان خود همواره آن را به عنوان پرچم آمریکا بلند میکنند، منافع ملی، امنیت ملی و وحدت ملی و تمامیت ارضی ما را به خطر میاندازند، جا داشت رییس محترمی که این مجلس را اداره میکرد او را از مجلس اخراج میکرد نه اینکه در توئیتر آقای ترامپ ببینیم که در مجلس شورای اسلامی سرباز دارد.»
ترامپ دروغ میگوید، داخلیها منتشر میکنند
رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس محتوای یکی دیگر از کسانی بود که به این موضوع واکنش نشان داد و توئیت ترامپ درباره اعطای 2هزار و 500 گرین کارت به مقامات ایرانی را تکذیب کرد. او با بیان اینکه 10 نفر دارای تابعیت مضاعف آمریکایی قبل از برجام این تابعیت مضاعف را دریافت کردند، گفت: «آمار اعطای 2هزار و 500 گرین کارت و حق شهروندی به مقامات ایرانی در جریان مذاکرات برجام کذب محض است و از طرح چنین مباحثی در شرایط کنونی متاسف هستیم. ترامپ بر اساس دروغسازیها سعی میکند سیاست ضد ایرانی را پیش ببرد و متاسفانه برخی دروغها داخل ایران منتشر میشود.»
نماینده مردم اسلامآباد غرب در مجلس شورای اسلامی، گفت: «تحقیق و تفحص از دو تابعیتیها تنها کاری بود که در مورد دوتابعیتیها در مجلس صورت گرفته و حدود 100 نفر را شامل میشود و از این میان حداکثر 10 نفر از آنها تابعیت مضاعف آمریکایی داشتند که رقم ناچیزی در بین مدیران کشور است.»
قصه چهره!
مجتبی ذوالنوری در سال ۱۳۴۲ در ملایر به دنیا آمد. لیسانس زبان انگلیسی از دانشگاه تهران دارد. در زمان جنگ ایران و عراق تیپ مستقل ۸۳ امام جعفرصادق علیه السلام متشکل از طلاب را تاسیس کرد و 23 سال فرمانده آن بود. بعد از آن رئیس ستاد نمایندگی ولیفقیه و جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه شد و سرانجام برای نامزدی انتخابات مجلس، از سپاه خارج شد.
سخنان خاص ذوالنور مربوط به این روزها نیست. بهمن 78 اینطور گفته بود: «از نظر من كاش (کرباسچی) آزاد نمیشد ولی چون با نظر ولایی آزاد شده باید اطاعت كنیم و دل خود را بر اساس رای رهبری تنظیم كنیم… دلایل مدارك و اسنادی در اختیاردارم كه ثابت میكند وزیر ارشاد (مهاجرانی) به روزنامهای كه علنا به مقدسات نظام توهین میكند، مخفیانه ارز میدهد.»
شیفته احمدینژاد، رازدار کروبی، دشمن لاریجانی!
دولت احمدینژاد روزگار شیرین ذوالنور بود. او گفته بود پاکی و صداقت دولت احمدینژاد از هر دولت دیگری بیشتر بوده است. جای دیگری گفته بود سرعت دولت براي رفع مشكلات مردم نسبت به گذشته چندين برابر شده و ميزان اشتباههای آن نيز كاهش داشته است.
ذوالنور قبل و بعد از حصر جلساتی با مهدی کروبی داشته است. میگوید در این جلسات صحبتهایی شده که قصد بازگو کردن آن را ندارد. میگوید هر دو لر هستند و در کودکی، کروبی الگوی او بوده است و جنس کروبی با خاتمی و موسوی فرق میکند.
در مجلس نهم هم وقتی رای مردم قم را برای ورود به مجلس به دست نیاورد، گفت لاریجانی با همراهی اصلاحطلبان و برخی دیگر از جریانهای سیاسی توانستند کرسی ریاست مجلس را بدست آورند و بنده مطلع هستم که آقای لاریجانی در جلسهای گفته بودند: «درست است که در مجلس نهم تعداد اصلاحطلبان کم است اما همینها هم از خودمان هستند!» لاریجانی با اصلاحطلبان احساس خودیت دارد. لذا چنین مواضعی خیلی دور از انتظار و عجیب نیست. ایشان در دوره قبل با اصلاحطلبان کاملا هماهنگ بود و این دوره نیز شاهد ادامه همین روند هستیم و مواضع ایشان در دوران فتنه هم که مشهود است.