بحران هاي غير مترقبه و حوادث هولناك تكانه هاي اجتماعي ايجاد مي كنند كه منجر به بيرون ريختن و آشكار شدن فضائل و يا مصائب دروني و پنهان افراد ، شهروندان ، مقامات و كارگزاران حكومتي مي شود .حادثه هولناك و ناگوار پلاسكو هم جراحتي بود كه ارزش هاي زيرپوستي جامعه ما را بيرون ريخت :
1-توجه شهروندان معمولي جامعه بيش از شعله هاي مهيب آتش متوجه حس متعالي و شجاعت آتش نشانان قهرمان بود .جامعه قبل از اعلان رسمي دستگاه حكومت آتش نشانان جان باخته را شهيد ناميد . اين ها ارزش هاي اخلاقي و انساني نهادينه شده درون جامعه ماست كه آشكار شد . فراموش نكنيم كه حوادث درد ناك بيش از شادي ها مي تواند باعث نزديكي ، همدردي و همبستگي ملي شود . اين حادثه نيز يقينا مردم را به هم نزديك تر كرد .
2- همزمان در درون جامعه شاهد صحنه هاي تاسفبار ازدحام عمومي و تهيه عكس و فيلم از سوي مردم بوديم كه مسلما روند امداد رساني را كند كرد و چه بسا جان انسان هايي را گرفت . ازدحام مردم مقابل خودروهاي آمبولانس و آتش نشاني يقينا كار درستي نبود به همين دليل در فضاي مجازي نيز مورد نكوهش بسيار قرار گرفت . اما اين اقدام ناپسند مردم ارتباطي به سقوط ارزش هاي انساني و اخلاقي آنان ندارد . اين ها نشانه عدم آموزش مردم در مواجه با خطر و بحران و حادثه و نوعا ناشي از ضعف رسانه هاي عمومي و آموزشي و دستگاههاي مديريت بحران ماست .
3- فرو ريختن پلاسكو اما بيش از همه مصائب پوشيده و بزك شده درون عرصه سياست ايران را آشكار كرد . رسانه هاي منتقد قاليباف در اولين ساعات وقوع حادثه آنرا نشانه ضعف مديريت شهري دانسته و خواهان استعفاي شهردار تهران شدند كه به گمان آنها در محل حادثه نيزحضور نداشته است . بلافاصه جريان حامي قاليباف تصاويري را منتشر كردند كه او نه تنها در محل حادثه حاضر شده بلكه به تيم متخصص و با تجربه آتش نشاني درس چگونگي كنترل آتش و امداد نجات مي دهد . بعد از آن جريان مقابل تصاويري از عارف و جهانگيري و عارف را منتشر كردند كه همراه تيم امنيتي و تشريفاتي خود به همان محلي آمدند كه از مردم خواسته شده بود ازدحام نكنند و مانع امداد رساني نشوند . حضور همه آنها در محل حادثه غير ضروري بود ..
4- ترديدي نيست كه عدم حضور بهنگام شهردار تهران در محل حادثه نمي تواند به تنهايي نشانه عدم مسئوليت و كارايي او باشد . ضمن اينكه حضور تبليغاتي و سرزده او و ديگر مسئولان هم هيچ دليلي براي لياقت و مسئوليت شناسي آنها بدست نمي دهد .آنها بايد به موقع در مراكز سياست گذاري و تصميم گيري حاضر شوند . اتاق هاي مديريت به حضور بهنگام آنها نيازمند تر است.
5-لابد حادث تصادف قطار در راه آهن سمنان را يادتان هست . صبح روز بعد در روزنامه صبح نو نشريه وابسته به همين آقاي قاليباف آن حادثه را نشانه بي تدبيري و بي لياقتي دولت دانستند . منتقدان قاليباف اكنون اين حادثه هولناك را فرازي از رسوايي« مديريت جهادي» او مي دانند . اين چرخه ادامه خواهد داشت . به نظر مي رسد يك همچين روزهايي ما بايد نسبت به اين عناوين و اسامي قشنگي كه روي خودمان گذاشته ايم مثل «مصلح» ، « مدبر» و « جهادي» در هنگامه سختي و بحران به مردم توضيح بدهيم .
6- اگر براي حادثه قطار سمنان بشود وزير راه را محاكمه و استيضاح كرد يقينا براي حادثه پلاسكو هم بايد شهردار تهران را به پرسش گرفت ، نقد كرد و اگر مقصر است كنار زد . حتي اگر چنين اقدامات متقابلي را رفتار سياسي و جناحي بناميم براي جامعه و سيستم سياسي ما بي ارزش و بي فايده نخواهد بود . حداقلش اين است كه هر كس قدرت دارد ملزم به پاسخگويي باشد . يا كسي كه توان ندارد مسئوليت نپذيرد .
7- گذشته از همه اين مباحث امشب براي خانواده آتش نشانان شب جانكاه و پرماتمي است . براي آنان دعا كنيم…
برگرفته از صفحه فیس بوک نویسنده