پیاده روی زائران ایرانی به سمت کربلا چند سالی ست که شور و شوق بیشتری دارد
صدها هزار نفر خود را از گوشه به گوشه کشور به مرز ایران و عراق می رسانند و از آنجا سفر عاشقی را با پای پیاده شروع می کنند
زن و مرد و پیر و جوان دوشادوش هم رهسپار می شوند تا به زیارت سالار عشق بروند
باور کنید نمی شود به این عشاق خرده گرفت یا آنها را مسخره کرد
آنان با پای دل و جان به دیدار معشوق می روند
معشوقی که پس از 14 قرن هنوز دارد دلبری می کند
معشوقی که بر بلندای تاریخ شیعه به آزادی و آزادگی سرافراز پادشاهی می کند
دلهای بی شمار بسیاری این مسیر طولانی و طاقت فرسا را با سختی ها و مشقات فراوان به جان می خرند تا به دیدار حضرت عشق نائل گردند
بی انصافی است بخواهیم این همه دلدادگی را نادیده بگیریم و مورد تمسخر قرار دهیم
به قول شاعر:
احساس سوختن به تماشا نمی شود / آتش بگیر تا که بدانی چه می کشم
عاشق خود را در آب و آتش می اندازد تا به پابوس معشوق برود
بی انصافی است نادیده گرفتن این همه دل های عاشق
بی انصافی است سفر عشق را با پول سنجیدن و چرتکه انداختن که می شود با همین پول چه ها کرد و فلان و بهمان
کسی که جان شیرینش را در دست می گیرد و طی طریق می کند در این راه پول و مادیات برایش بی ارزش است
از خواب و خورد و خوراک خود می زند تا به آنجایی رود که دلش در آنجاست
میرود به سمت کشتی نجات
چرا که میداند در دریای پرتلاطم زندگی تنها کشتی نجات حسین بن علی هست و بس
با خضوع و خشوع و با احترام به این عاشقان درود می فرستم و می گویم ، عاشق جان زیارتت قبول