گره کور انتخاب شهردار مشهد :
1- اعضای شورای شهر مشهد دوره پنجم تماما متعلق به جریان سیاسی اصلاح طلب مشهد هستند.
2- تمامی اعضای شورا به گونه ای از طرف گروههای اصلاح طلب مورد حمایت و توجه قرار می گیرند.
3- درست است که اینها فعلا نماینده همه مردم شهر مشهد می باشند ولی با توجه به تعلقات سیاسی و حزبی بالاخره گرایش به خاستگاه اصلی خود داشته و دارند.
4- پیش و بیش از تامین منافع مردم مشهد اعضای شورا باید منافع حزبی و تشکیلاتی خاستگاه اصلی خود را تامین کنند.
5- اعضای محترم شورا شهر با توجه به لیستی که از طرف آنها منتشر شده است گذشته از حواشی که داشته و دارد دو نکته را بیان می کند:
1-5 – اعضای محترم شورای شهر به دنبال تحقق سیاستهای کلان حزبی خود به دنبال شهرداری هستند که از جانب اعضای شورا حرف شنوی داشته باشد. مطیع و منقاد اعضای شورای شهر و در نتیجه تابع دستورات احزاب اصلاح طلب یا ائتلاف اصلاح طلبان باشد. نمی شود شهرداری را معرفی کرد و بعد او ساز خودش را بزند و گوش به حرف ما ندهد و اصلا نتوانیم او را ببینیم و با او چای بخوریم. نشود به او حرفمان را بزنیم. عطای چنین فردی را به لقایش می بخشند. این دیگ برای ما نخواهد جوشید نبودش بهتر از بود است. پس چه بهتر که نباشد.
خود این دیدگاه ما را به سمت گزینش افراد خاصی سوق خواهد داد. کسی که از خود صاحب رای و نظر باشد گرچه حزبی هم باشد به راحتی مجاب نمی شود بلکه برای او باید استدلال کرد.
2-5- از سوی دیگر با توجه به اهمیت شهرمشهد و کلان شهر بودن آن به عنوان دومین شهر ایران و نیز کلان شهر مذهبی جهان می پذیرد که شهردار مشهد یک چهره ملی و فرا محلی بوده باشد. با توجه به هزاران نیروی انسانی مکه در این مجموعه کارمی کند و دهها سازمان و موسسه و شرکت که هر کدام برای خود تشکیلات و بودجه و غاعتبار خاصی داشته و دارند و… واقعا شهرداری خودش گسترده تر از هر وزراتخانه است. شهردارهای شهرهای مشهد و تهران در رنج و رده ای است که مدعی اداره کشور را داشته و دارند. تولیت آستان قدس که بخشی از زیرمجموعه کلان شهر مشهد است تا رده نامزدی ریاست جمهوری پیش رفته است. لذا شهردار مشهد را در حد و اندازه بالاتر از وزیر و بلکه وزیر و لااقل معاون وزیر می بینند. این حد و اندازه می پذیرد که فردی در رده بالا مورد توجه قرار بگیرد. لذا در بین نامزدها چهره های شاخصی مطرح شده است.
6- به نظر می رسد ائتلاف اصلاح طلبها و نیز به تبع آن شورای محترم شهر مشهد دچار یک کشمکش جدی شده است:
الف- شهردار قوی و مقتدر
ب- شهردار حرف شنو و مطیع
7- با توجه به این ناسازگاری درونی به نتیجه رسیدن کمی سخت و دشوار است. کم خواهند بود افرادی که مقتدر باشند و نیز از حزب و ائتلاف حرف شنوی داشته باشند. و کم هستند افرادی که تابع و حرف شنو باشند ولی قوی هم باشند.
8- اعضای شورای شهر مشهد چاره ای ندارد جز قربانی یکی از دو سوی ناسازگاری به پای دیگری:
یا باید فرد حرف شنو را انتخاب کند بدور از قتدرت و توان اجرایی و برنامه ریزی.
یا فرد قوی را بر گزیند بدور از حرف شنوی و اطاعت پذیری حزبی.
9- به نظر می رسد جمع بین این دو اگر نگوییم امکان ذاتی ندارد؛ امکان وقوعی یقینا ندارد. اگر خود اهل طرح و برنامه است و شایسته این پست پس خود برای خودش هویت و شخصینی دارد و اگر قرار است این و آن نسخه بپیچند و طرح و برنامه بدهند و دیگران هدایت و کنترلش کنند پس دیگر او خود نخواهد بود.
10- روشن است چشم پوشیدن بر منافع حزبی و گروهی و رویکرد خوش به منافع ملی و شهروندی می پذیرد که گاه منافع حزبی و سیاسی خود را قربانی کنیم. البته اگر منافع ملی در اولویت ما است نه منافع حزبی.
11- تجربه چهل ساله انقلاب اسلامی و جریانهای سیاسی نشان داده است که در مواردی به جهت ناتوانی در اهم و مهم کردن همین مساله و قربانی کردن منافع ملی به پای منافع حزبی خسارت جبران ناپذیری بر مردم وارد کرده اند.
12- تنها راه چاره این است که دست به دعا برداریم و برای دوستان خود در شورای شهر مشهد دعا کنیم تا بتوانند تصمیمی بگیرند که به سود مردم مشهد باشد و یقینا اگر مردم مشهد از آن سودمند شدند جریانهای سیاسی به طریق اولی بهره خود را خواهند برد.
حسن جمشیدی خراسانی