نگام ، سرویس گفتگو _ پس از گذشته ۴ دهه از عمر نظام جمهوری اسلامی و برای اولین بار پس از انقلاب سال ۵۷ شهرهای بزرگ و کوچک ایران شاهد اعتراضات گسترده مردم در مقابله با گرانی و فقر و بیکاری گردیده است، تجمعاتی که با دخالت نیروهای نظامی به صحنه جنگ و گریز و کشتار معترضین و آشوب های خیابانی تبدیل گردید، به همین بهانه گفتگو کردیم با آقای بیژن شاملو ،به عقیده ایشان واقعیت این است که مسوولان ما در عمل و در زندگی به هیچ عنوان با مردم زندگی نکرده اند و از زندگی آنان مطلع نیستند! لذا حرف مردم را نمی فهمند، احساس نمی کنند.ادامه ی این گفتگو را با هم میخوانیم:
نگام : به عنوان اولین سوال تحلیل خود را از چرایی شکل گیری این اعتراضات گسترده بیان بفرمایید؟
روند شکل گیری نظام جمهوری اسلامی، در ابتدای انقلاب دمکراتیک بود و با وجود و حضور گروه ها مختلف و فضای باز ایجاد شده امکان ابراز الگوهای مورد نظر جریان ها وجود داشت. اقبال اکثریت جامعه به جریان اسلامی، خودش را در قانون اساسی نشان داد. ولی کم کم با بحران های متعدد داخلی و خارجی و کم تحملی مسوولان، نظارت بر اعمال قانون اساسی و اجرای بند بند آن به بعد موکول گردید و این وقفه آسیب های جدی ای به جمهور نظام وارد آورد. در اصلاح قانون اساسی سال ۶۸، متاسفانه آنچنان که باید به حقوق ملت و نظارت بر اجرای درست قانون اساسی و حوزه وظایف برخی نهادها اهتمام و توجه نشد و امکان تفسیرها و برداشت های ناصواب از قانون فراهم گردید.
تمامی این مسایل بعلاوه پنهان کاری ها و عدم شفافیت ها و سومدیریت ها و عدم گردش نخبگان و … ده ها عامل ریز و درشت دیگر راه را بر انسداد اجتماعی و سیاسی و اقتصادی کشور باز کرد و بالطبع حاصل آن تنگناهای متعدد مردم و بی اعتمادها و ناامیدی از آینده را بیش از پیش کلید زد!
عدم امکان بیان قانونی اعتراضات اصناف و نخبگان راه را بر خیزش های کور باز نمود.
نگام : عداه ی عقیده دارند منشا این تحرکات از مشهد و با هدف تخریب دولت انجام گرفت اما کنترل آن از دست دلواپسان و آقای علم الهدی خارج گردید،چرایی این اتفاق و تخریب دولت از طرف اصولگرایان تند رو دارای چه پیامدهایی در آینده خواهد بود؟
اینکه از کجا آغاز شد درمان نیست! اصولگرایان افراطی نشان داده اند که منافع شخصی و گروهی شان را به منافع ملی ترجیح می دهند و نماد بارز آنها آقای احمدی نژاد را می بینیم که برای حمایت از گروه خود خط قرمزی هم می کشد!
این خبط سیاسی تندروهای اصولگرا مطمئن باشید تکرار نمی شود! چراکه بخوبی دریافته اند حتی یک جرقه، با این همه مشقت و مصیبت داخلی و خارجی مردم که مشخص است به این زودی ها قابل حل نیست، کار نظام را نزار کند و کار به سکته بکشد! آنها درس خودشان را اینبار گرفتند.!
نگام : چه عواملی دست به دست هم داده تا شاهد هنجارشکنی از طرف عامه مردم ایران باشیم و آنان خودشان و نظام را در مقابل هم ببینند؟
اول اینکه معترضین عامه مردم نبودند بلکه در برخی شهرها و بخش مستضعف جامعه بودند. این بخش از جامعه در کل دنیا وقتی اعتراض می کند خشونت بخشی از اعتراضش هست!چنانکه در اعتراضات آمریکا (جریان وال استریت) یا در فرانسه و … همین گونه رفتار کردند. اما عموم مردم معمولا” اینگونه عمل نمی کنند. بحث معیشت و امید دیگر جناح نمی شناسد همه را(البته به درستی) مقصر می داند و لذا کنترل آن توسط نخبگان و ذی نفوذان به این آسانی نیست و به راحتی توسط بیگانگان مغرض و تندورهای داخلی مغرض برای انحراف خواست و مطالبات می تواند مورد سواستفاده قرار گیرد.
اما واقعیت این است که مسوولان ما در عمل و در زندگی به هیچ عنوان با مردم زندگی نکرده اند و از زندگی آنان مطلع نیستند! لذا حرف مردم را نمی فهمند، احساس نمی کنند و نظام جمهوری اسلامی با این روش اقتصادی به سمت سرمایه داری رانتی در حال تحول است با عده ای در راس و دارای قدرت و ثروت و بسیاری در ذیل بدون قدرت و ثروت! اینگونه است که این فاصله پر نشدنی باعث جدایی و ناامیدی هرچه بیشتر دو طبقه می گردد..
نگام :با توجه به سخنان اخیر رهبری ایران آیا واقعا این تحرکات منشا خارجی دارد و از طرف دشمنان ایران پایه ریزی گردیده؟
من اینگونه تصور نمی کنم. همه مشکلات که تقصیر دیگران نیست. وقتی معضل پاسخگویی،عدم شفافیت، سومدیریت، رانت و فساد و … در کشور بیداد می کند، باید راه درمان را در تشخیص درست جستجو کرد.
دشمن همیشه و برای همه کشورها و ملت ها بوده و خواهد بود. چون منابع و ثروت محدود است و خواستاران بسیار.
نگام : نقش آقای احمدی نژاد و اطرافیانشان را با توجه به بیانیه ها و صحبت های قبل از شروع تجمعات و در چند ماه گذشته در شعله ورتر شدن خشم مردم بر علیه نظام و حاکمیت دخیل میدانید؟
این فرد که با سوئ تدبیر خود کشور را تا پرتگاه حادثه برد و هنوز از لبه آن فاصله چندانی نداریم، شیرینی قدرت امانش را بریده است. احمدی نژاد با آگاهی از عدم توانایی قوه قضاییه در به محاکمه کشیده شدنش! باعث و بانی بسیاری از این معضلات را دیگران معرفی می کند..
این فرد فقط برای امتیازگیری از نظام، با آگاهی از وضعیت داخلی مانند کودکی که کنار بشکه باروت کبریت در دستش را نشان می دهد، به دنبال جرقه زدن و به آتش کشیدن است و می داند که اگر و تنها اگر یکی از این جرقه ها بگیرد چه خواهد شد..
نگام :راه حل برون رفت از این بحران چیست و دولت چه وظایفی در این برهه از زمان به عهده دارد؟
اولین راه صداقت مسوولان و شجاعت بیان واقعی معضلات و مشکلات و راه حل های پیش رو با مردم است. جلب اعتماد عمومی می تواند راه کار مفیدی برای تداوم مسیر اصلاحات بوون خشونت باشد.
دیگر اینکه باید به فکر اصلاح برخی ساختارهای ناموزون با زمان و امکانات و اهداف بود.
دیگر اینکه را ابراز انتقاد و اعتراضات مسالمت آمیز قانونی را باز نمود و از نادان شمردن و فریب مردم جدا” خودداری نمود.
باید نهادها و تشکل های مردمی را به بازی گرفت و در تصمیمات حاکمیتی و هدفگذاری ها و قانون گذاری ها رای و نظر آنان را محترم شمرد.
باید امکان بیان مسایل بصورت شفاف و علنی در رسانه ها را مهیا کرد.
باید با مفسدان کلان اقتصادی برخورد جدی نمود و حق ملت را بازستاند.
و …
نگام : آیا اغتشاشگر خواندن مردم معترض و اراذل و اوباش خواندن آنان در میان مردم عامه هنوز جایگاه و شنونده ای دارد؟
مردم باهوش هستند مسوولان نیز به همچنین، اگر به دنبال حل شکلات هستند کمتر حرف بزنند و بیشتر عمل کنند عملی که به چشم بیاید نه انفعال، کسی از حرف نزدنشان خرده نمی گیرد.
نگام :آینده این تحولات به نظر شما چه خواهد بود؟
تحولی نبود صرفا” فریاد دردی بود که باید شنیده می شد و امیدوارم البته شنیده شده باشد!! در دولت فکر می کنم این فریاد کمی فشار را بر مردم کمتر کند و البته با توجه تجربه ام فکر کنم سعی کنند مسایل را کش بدهند تا بر دوش دولت بعدی بگذارند چون شجاعت اصلاحات جدی را ندارند. مجلس فکر نمی کنم جز برای شعار و تبلیغات انتخابات بعد خیلی گوش شنوایی پیدا کند شما در همین مساله بودجه امسال درستی این نظر را خواهید دید. بقیه ارکان هم امیدوارم شنیده شده باشد و مهمتر از آن باعث تغییر رویه های مثبتی به نفع مردم گردد.