نگام ، حسن مقیمی _ به نظر میرسد، بادهای سیاسی در آمریکا در جهت جنگ میوزند. در حالی که اظهارات خصمانه مقامات ارشد آمریکایی علیه ایران شدت میگیرد، به نظر نمیرسد، هیچ یک از قدرت های بزرگ از جمله چین و روسیه آماده باشند، در یک درگیری احتمالی طرف ایران را بگیرند. شاید هیچ یک از این پیشبینیها درباره درگیری نظامی آمریکا با ایران به واقعیت نزدیک نشود، ولی ایرانیها باید تهدید را جدی فرض کنند. مهمتر از همه اینکه ایران توانی انتقامجویی مستقیم از آمریکا را ندارد. ابزارهای ایران از جمله موشکها و قایقهای تندرو که درباره آن زیاد سخن گفته میشود، تهدیدی مستقیم برای آمریکا نیست. علاوه بر این، ایران گزینه استفاده از سلاحهای هستهای را هم ندارد. ایران همچنین گزینه تولید سلاح هستهای را در دستور کار ندارد. هرچند تلاش برای دستیابی به یک سلاح هستهای ابتدایی، انگیزه حمله پیشدستانه آمریکا به ایران را افزایش میدهد، به هر حال میتوانست مانعی در راه حمله احتمالی به ایران باشد.آنچه وضعیت ایران را متفاوتتر و خطر درگیری نظامی با ایران را بیشتر میکند، این است که هم در منطقه و هم در داخل آمریکا لابیهایی وجود دارد که دولت آمریکا را به درگیری با ایران تشویق میکنند.در داخل آمریکا، تندروهای مخالف ایران و حامیان سرسخت اسرائیل و نخست وزیر آن، سال هاست طرفدار حمله نظامی آمریکا به ایران هستند. بسیاری از آنها انتظار داشتند که دولت آمریکا بعد از حمله به عراق، به سراغ ایران برود و عده دیگری حتی از این دلخور شدند که آمریکا چرا اول به ایران حمله نکرد.برای این افراد، نه فقط تغییر در رفتار ایران، بلکه حتی تغییر نظام سیاسی در ایران هم کافی نیست. آنها آرزو دارند که توانایی ایران برای تبدیل شدن به یک قدرت نظامی و اقتصادی در منطقه از بین برود. عراق و سوریه دیگر مانعی بر سر راه برنامههای آنها نیستند، دندانهای قدرت مصر نیز کشیده شده و ایران تنها قدرتی در منطقه است که از نظر آنها باید به زانو درآورده شود؛
پیرامون همین موضوع همکلام شدیم با دکتر محمد سهیمی ، فعال سیاسی و استاد دانشگاه از آمریکا که در ادامه میخوانید :
نگام :در ابتدا بیان بفرمائید با توجه به تهدیدهای آمریکا و عربستان و متحد شدن این دو و همچنین تهدیدهای اخیر ، آیا امکان درگیری نظامی با ایران در آینده وجود دارد؟
در حال حاضر احتمال برخورد مستقیم نظامی بین ایران از یک سؤ، و آمریکا و متحدان آن در منطقه، از سوی دیگر ضعیف است. هدف ائتلاف ضدّ ایران در مرحله اول بیرون راندن سپاه و نیروهای تحت حمایت آن از سوریه میباشد، تا هم امکان وجود یک راه زمینی مستقیم از ایران به لبنان قطع شود، و هم حزبالله لبنان ضعیف شود. عربستان مایل به درگیری نظامی مستقیم با ایران نیست، چون با وجود تجهیزات نظامی بسیار برتر خود نسبت ایران قادر به جنگ با ایران نیست. جنگ سه ساله آن در یمن بهترین شاهد برای این ادعا است. از سوی دیگر پنتاگون هم مایل به درگیری نظامی با ایران نیست، چون بخوبی میداند که در آن صورت تمامی نیروهای آن در منطقه توسط نیروهای محلی مورد حمایت جمهوری اسلامی مورد حمله قرار خواهند گرفت، و برخورد نظامی در خلیج فارس منجر به سقوط اقتصاد جهانی خواهد شد. ولی در جو بسیار متشنج منطقه، و با وجود تیم امنیت ملی آقای ترامپ که بیشتر اعضای آن، بخصوص جان بولتون و مایک پامپئو که دشمنان قسم خورده ایران هستند، از یک سؤ، و تحریکات، تند رویهای “دولت پنهان” در ایران، و “شاخ و شانه کشیدن” آن برای اسرائیل و عربستان، از سوی دیگر، یک اشتباه کوچک میتواند جرقهای برای یک جنگ بزرگ باشد. “دولت پنهان” حتی در شرایط بحرانی کنونی نیز دست از حملات خود به دولت آقای روحانی، که میتواند با دیپلماسی خوب تحریکات آمریکا و متحدان را تبدیل به فرصت خوب کند، دست برنمیدارد. به گمان من این چیزی بجز خیانت به کشور نیست.
نگام :با انتخاب آقای بولتون و همچنین سخن اخیر آقای جهانگیری که بیان کرد او حقوق بگیر منافقین است تحلیل شما از برخورد آینده ایالات متحده با این مسئله چیست؟
بولتون ده سال است که لابی گر حقوق بگیر فرقه مجاهدین است. این موضوع نه یک ادعا و یا شعار سیاسی، بلکه یک حقیقت مستند است. دشمنی کورکورانه و ایدئولوژیک بولتون با ایران، که یک مسیحی صهیونیست طرفدار سرسخت اسرائیل است، در حدی است که فراموش کرده، و یا بدان اهمیتی نمیدهد، که فرقه مجاهدین تا آخرین ساعات حیات رژیم صدام حسین متحد آن بود، و حتی پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به آمریکا این فرقه در کمپ اشرف جشن گرفت، و مسعود رجوی در اینباره سخنرانی “پیروزمندانه” نمود. بنا بر این در حمایت بولتون از فرقه مجاهدین شکی نیست. ولی سازمانهای جاسوسی آمریکا بخوبی میدانند که فرقه مجاهدین در ایران پایگاه اجتماعی ندارد، و در عین حال دارای آن نیروی ۳۰ سال پیش در دوران جنگ عراق با ایران هم نیست. اعضا و طرفداران این فرقه همگی ۵۰ سال به بالا دارند. از تبلیغات رسانههای فارسی زبان دولت آمریکا از زمان آغاز ریاست جمهوری آقای ترامپ اینطور برداشت میشود که این دولت رضا پهلوی را حمایت میکند. البته بولتون ممکن است همچنان از فرقه مجاهدین حمایت کند، ولی بولتن بعنوان یک تحلیلگر با بولتون بعنوان یک مقام رسمی امنیتی آمریکا متفاوت است، و صداهای دیگری نیز در نظام امنیت-سیاسی آمریکا وجود دارند. این صداها بیشتر تندرو و ضدّ ایران هستند، ولی لزوما طرفدار فرقه مجاهدین نیستند.
نگام :آیا تهدید به خروج آمریکا از برجام تنها به یک تهدید منتهی میشود یا هدف ، عملی کردن خروج از برجام است؟
ترامپ شخصاً مایل است که آمریکا را از برجام خارج کند، چون هدف او این است که تمامی دستاوردهای مهم آقای اوباما را نابود کند. اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان امنیتی آمریکا معتقد هستند که برجام به سود امنیت ملی و مصالح آمریکا میباشد، ولی برای ترامپ این اهمیتی ندارد. در عین حال، ترامپ مدیون صهیونیستهای آمریکایی است که از انتخاب او با هزینه نمودن میلیونها دلار حمایت کردند، و این صهیونیستها مایلند تحریمهای اقتصادی شدید بر علیه کشور دوباره برقرار شود. پنتاگون و اتحادیه اروپا هردو مخالف خروج آمریکا از برجام هستند، و اروپا در حال تلاش است که از خروج آمریکا از برجام با همصدا شدن با نگرانیهای آمریکا درباره برنامه موشکی ایران و همچنین حضور ایران در سوریه جلوگیری کند. اگر قرار باشد که همین حالا حدس بزنم، حدس من این است که آمریکا از برجام خارج خواهد شد، ولی باید منتظر شد و دید. احتمال کوچکی هست که اروپا ترامپ را متقاعد کند که در برجام بماند.
نگام :شاهد بودیم در این روزها دلار آمریکا به بالای پنج هزار تومان رسید .آیا تحریم ها را عامل این مشکل میدانید یا اینکه عدم مدیریت و اقتصادانان باسواد در دولت را عامل این مسئله میپندارید؟
به گمان من سه عامل در این تحولات نقش دارند. اول، توان اقتصادی عظیم نهادهای زیر نظر رهبری، که آنها را قادر میکند که با بازار ارز “بازی” کنند. این نهادها همگی مخالف دولت آقای روحانی هستند، و چون در فرایند سیاسی و انتخابات شکست سختی خورده اند، تنها امید آنها سقوط دولت آقای روحانی از طریق کمک به سقوط اقتصادی کشور است. عامل دوم، تیم اقتصادی آقای روحانی است، که با یکی دو استثنا هیچکدام مدیر خوب و کاردانی نیستند، بخصوص مدیریت بانک مرکزی که باید قادر باشد قیمت ارز خارجی را کنترل کند، ولی قادر به چنین کاری نیست. عامل سوم، البته، نگرانی از آینده برجام، تحریمهای جدید اقتصادی، و مسدود شدن، و یا دستکم محدود شدن شدید تجارت با اروپا است.
نگام :در پایان نظر خود را پیرامون نحوه برخورد ترامپ با ایران و همچنین نتیجه آن، بیان بفرمایید؛
در طول کارزار انتخاباتی خود آقای ترامپ مواضع امیدوار کنندهای نسبت به خاورمیانه و حتی ایران داشت: ایشان بارها گفتند که هجوم به عراق اشتباه بود؛ جنگ در سوریه جنگ آمریکا نیست؛ ایران و روسیه با همه انتقادهای غرب نسبت به آنها در حال جنگ با داعش هستند؛ اسرائیل صلح با فلسطینیان را نمیخواهد، و عربستان یک رژیم حامی تروریسم است. ولی این مواضع متعلق به نظام سیاسی-اقتصادی-امنیتی آمریکا نبود و نیست. این نظام معتقد بر تسلط بر کشورهایی مانند ایران، و بخصوص کنترل خاورمیانه است. هر کسی که در آمریکا رئیس جمهور شود، کم و بیش باید به رسیدن به اینگونه اهداف کمک کند. آقای اوباما هم بعنوان کاندیدای ضدّ جنگ به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شد، ولی ایشان جنگ در افغانستان، و جنگ با پهبادها در پاکستان و یمن را گسترش داد، به لیبی حمله کرد، و در سوریه مداخله نمود. در مورد آقای ترامپ هم همینطور است، با این تفاوت که برای آقای ترامپ رسیدن به اهداف شخصی، از جمله نابودی دستاوردهای آقای اوباما مهم هستند، و ایشان برای انتخاب مجدد خود در سال 2020 نیاز شدید به کمک مالی همان صهیونیستهای میلیاردر آمریکایی دارند. ایشان با عربستان و اسرائیل نیز روابط نزدیک دارند. همه اینها دست به دست هم داده اند، و از ایشان یک دشمن درجه اول برای ایران ساخته اند. به گمان من اگر دولت آقای روحانی، و مهمتر از آن “دولت پنهان،” سیاست عاقلانهای را در پیش نگیرند، کشور در شرایط بسیار بدی قرار خواهد گرفت. سازمانهای جاسوسی آمریکا بخوبی از شرایط داخلی ایران آگاه هستند: اقتصاد ضعیف؛ کمبود آب؛ مشکلات محیط زیستی، و خزانه تقریبا خالی، و تلاش میکنند که با تشدید فشار، و اگر آمریکا از برجام خارج شود با تشدید تحریمهای اقتصادی، کشور را به سمت فروپاشی ببرند. من نگران فروپاشی نظام ولایت فقیه نیستم؛ هرچه زودتر این نظام بطور مسالمت آمیز حذف شود بیشتر به سود کشور خواهد بود. نگرانی من کشور، امنیت ملی آن، و یکپارچگی آن میباشد. اول باید ایرانی وجود داشته باشد تا بعد بتوانیم راجع به دموکراسی، احترام به حقوق بشر و حقوق شهروندی، رفع تبعیض، و مسائل دیگر صحبت و بحث کنیم.