نگام ، حسن مقیمی _ حوادث کهریزک در سال 88 و رو شدن مجدد دست قاتلان و عاملان آن ، هرچند دردی از دل داغداران آن ظلم و همچنین ملت ایران کم نکرد اما ما را دلخوش ساخت که درسی برای غاصبان خونریز گردیده است تا دیگر دست به چنین جنایاتی نزنند . اما باز هم حوادث کهریزک اینبار در زندان های چندین شهر با سناریوی خودکشی به وقوع پیوست که باعث گردید ذات خبیث این جانیان را بیش از پیش بشناسیم.
پیرامون این موضوع همکلام شدیم با آقای کیان برزگر ، دبیر کل حزب وحدت ملی ، که در زیر می خوانید :
نگام: متاسفانه بعد از جنایات کهریزک در سال 88 که آن اتفاقات تلخ افتاد باز هم شاهد از بین بردن تعدادی از معترضین در زندانها بودیم که اینبار با سناریوی خودکشی این اتفاق افتاد .به نظر شما علت تکرار این اتفاقات و عدم پاسخگویی مسولین چیست ؟
مسلما نظام همان نظام و سیاستها هم بر همان منوال هست. سیاستهای دستگاه حاکمیت و دستگاه قضایی یک سیاست ایستا و استاتیکی دارد که در بدو تولد جمهوری اسلامی تا کنون هیچ تغییری نکرده است. در دهه اول انقلاب 57 ما شاهد قتل عام تعداد زیادی از بازداشتیها و زندانیان سیاسی بدون محاکمه بودیم و در سال 67 با اعدام هزاران زندانی سیاسی که نه وجه قانونی داشت و نه از نظر بعضی علما مانند منتظری وجه شرعی داشت، که این لکه ننگ بر پیشانی جمهوری اسلامی همچنان باقی است . کشته شدن بازداشتی های سال 88 در کهریزک و تکرار آن در حال حاضر بمنزله این است که دستگاه حاکمیت اراده ایی برای تغییر در رفتارش ندارد. اصولا قاعده نظامهای دیکتاتوری و همچنین توتالیتر اینگونه است. اینها بر اساس یک ایدئولوژیک استوار هستند که همیشه در اعتقاد و رفتارشان تعصب دارند و هیچوقت تغییر پذیر نیسیتند. ما در هیچ جای جهان نمونه یک ایولوزی غیر متعصب نمی توانیم پیدا کنیم. پر واضح است بعد از جریان کهریزک دستگاه قضایی و پلیس امنیت هیچ ترمیمی در خود ایجاد نکرده و محاکمه سوری آقای مرتضوی نه در جهت تسکین درد مردم، بلکه در جهت تسویه حساب جریان فاضل برادرصادق لاریجانی صورت گرفته بود.مسلما اینگونه حرکتها باعث ریزش و جدایی نیروهای با وجدان از این نظام خواهد شد.
نگام : این قتلها که حتی بیست سال پیش هم ما شاهد آن بودیم از قبیل قتلهای زنجیرهای قبل از اینکه دست سعید امامی و دارودسته اش رو شود آقای خامنه ای عاملان را بیگانگان و سرویس های اسراییل میدانست و کماکان این رویه ادامه دارد.به نظر شما تا کی این سناریو سازی ها و اتصال آن به خارج از کشور ادامه دارد؟
اصطلاحا، حنای اینها دیگر رنگی ندارد. سعید امامی معاونت وزارت اطلاعات بوده و کشف شده که برای انجام کارهایش حکم شرعی را هم میگرفت.
جورج اورال حدود هفتاد سال پیش یک کتابی بنام مزرعه حیوانات نوشته و خصوصیات دیکتاتورها را بصورت داستان شرح داد. همه دیکتاتورها برای توجیه عملکردشان نیازمند به یک دشمن فرضی هستند.اقای خامنه ای هم بعنوان یک دیکتاتور مستثنی از قاعده نیست ایشان با توجه به اینکه میداند اصلا محبوبیتی در بین مردم ندارد و دیدیم که در اعتراضات اخیر شعارهای مردم ، رهبر را نشانه گرفت. لذا خامنه ای مجبور است که اینها را به یک دشمن بیرونی ربط دهد تا القا کند من هنوز بین مردم داخل محبوب هستم و انچه که در راهپیمایی مرگ برخامنه ای گفته شد عوامل خارجی هستند.
نگام : آیا از دید شما کشتار معترضان و اراذل و اوباش خطاب کردن آنها چه تبعات منفی در کوتاه مدت و بلند مدت برای نظام جمهوری اسلامی در بین مردم خود و جامعه جهانی دارد؟
بی شک این کارها فاصله مردم را با نظام بیشتر میکند و باعث سقوط سریعتر نظام خواهد شد.درست کسانی را اینها اراذل و اوباش میخوانند که در یک نظام اسلامی که روحانیون متولی امور بودند تربیت یافتند . اگر این ملت اراذل و اوباش باشند پس نقش روحانیون بعنوان متولیان اخلاق در جامعه چه بوده که نتیجه اش اوباش شده؟
مگر همین روحانیون با میلیاردها تومان بودجه فرهنگی و تبلیغات اسلامی متولیان تربیت اسلامی نیستید؟
یا اینکه انقدر سر در بیت المال فرو بردند و به چپاول اموال مردم مشغولند که نقش به اصطلاح اخلاقی و تربیت اسلامی را فراموش کرده اند.؟!
معمولا هرنظام انقلابی تنها تضمین پایداریش همراهی و پشتیبانی مردم با نظام انقلابی است. وقتی مردم از این انقلاب فاصله بگیرند و از سوی مسولین امور بعنوان اراذل و اوباش خوانده شوند و به شدت سرکوب شوند یعنی این نظام به سرعت در حال سقوط است..
نگام : چرا نهاد های حقوق بشری فعال در جهان بعد از جنایات سالهای 78،88،و قضایای اخیر آن طور که باید به وظایف خود عمل نمی کنند و عاملان جنایت را تحت فشار نمی گذارند و غیر از چند بیانیه فعالیت دیگری بدان شکل انجام نمی دهند.؟
نهادهای حقوق بشر بین المللی تنها میتوانند عملکرد جمهوری اسلامی را محکوم کنند ولی هیچ قدرت اجرایی ندارند. جمهوری اسلامی هم که انقدر بیانیه محکومیت دریافت کرد که بی ابرو شده و دیگر آب از سرش گذشته است . بنابرین بیانیه های حقوق بشر تاثیر چندانی برای تغییر رفتار نظام ندارد. ولی از طرفی همین محکومیتهای حقوق بشری میتواند احساسات مردم جوامع دنیا را تحریک کند و بر فشار نسبت به دولتمردانش بیافزاید .
نگام : به نظر شما آیا کشته شدگان اخیر بازهم همچون کشته شدگان سال 88 خونشان پایمال میشود و فریاد دادخواهی خانواده این عزیزان به جایی خواهد رسید؟
حکومت بی تدبیر است و تنها شیوه پایداریش را ترس و زور میداند غافل از این که هیچوقت و در هیچ نظامی زور جواب نداده است ، خصوصا حکومتی که برخواسته از یک انقلاب باشد.
کشته شدگان سال 88 خونشان پایمال نشده و همچنان خاطره و یاد انها در قلب ملت ایران باقی است که این خاطره در اعتراضات اخیر تبلور یافته و میتوان گفت امروز وقتی مردم با عصبانیت به میدان امدند و به اصل نظام حمله کردند و مرگ بر خامنه ای سر دادند متاثر از همان کشته شدگان 88 است و کشته شدگان اعتراضات اخیر هم در جنبش دیگر، مردم را مصمم تر می کند و با همبستگی بیشتر و فراگیر تر به میدان خواهند امد.همیشه در هر انقلابی کشته شدگان و شهیدان راه ازادی الگو هستند که باعث تداوم مسیر میشوند.