نگام ، حسن مقیمی _ در هفتههای اخیر تنشهایی میان پلیس ایران و شماری از دراویش گنابادی ایجاد شده بود که نهایتا به کشته شدن ۳ مأمور پلیس و ۲ عضو بسیج و بازداشت حدود ۳۰۰ درویش منجر شد. تنشهای اخیر زمانی آغاز شده بود که دراویش نعمت اللهی گنابادی در اعتراض به ایجاد محدودیت علیه رهبر یا قطب خود، نورعلی تابنده ملقب به مجذوبعلی شاه، در منطقه پاسداران در شمال تهران تجمع کردند.
پیرامون همین موضوع همکلام شدیم با آقای کیان برزگر ، دبیر کل حزب وحدت ملی از کانادا که در ادامه می خوانید:
نگام : با توجه به وقایع چند شب گذشته در گلستان هفتم پاسداران تهران و درگیری دراویش گنابادی با لباس شخصی ها و نیروی انتظامی و کشته شدن سه نفر از ماموران نظامی لطفا تحلیل خود را از چرایی به وجود آمدن این مهم بیان بفرمایید؟
بطور کلی موضوع دراویش و برخورد با آنها مسئله تازه ای نیست . در گذشته هم شاهد برخوردهای این چنینی با دراویش از سوی حاکمیت جمهوری اسلامی بودیم. اصل بر این است که حاکمیت توتالیتر نظام ولایت فقیه، هیچ مسلک و عقیده ای غیر از خود را برنمی تابد. دراویش از نظر کمی هم قابل توجه هستند یعنی جمع زیادی که مسلمان هستند و شیعه هم هستند ولی دارای یک رهبر مجزا از ولایت فقیه هستند که بجای تبعیت از ولایت فقیه، از رهبر خویش یعنی دکتر نورعلی تابنده تمکین میکنند. این موضوع برای حاکمیت جمهوری اسلامی قابل پذیرش نیست و از آن احساس خطر میکند. یک نظام توتالیتر معمولا از کسانی که رقیب ایدئولوژیک باشند بیشتر در هراس است. اگر دقت کنیم نظام ولایت فقیه ترس و وحشتی که از خود روحانیت و حوزه علمیه احساس میکند بیشتر از وحشت از سیاسیون غیر روحانی است. اگر یک روحانی کوچکترین زاویه ای با ولایت فقیه داشته باشد بیشترین و سریعترین واکنش و برخورد را از سوی حاکمیت در پی خواهد داشت. بنابرین حساسیت نظام به قشر اعتقادی و فلسفی بسیار زیاد است و از نظر جامعه شناسی هم این طیف تاثیر گذارتر از دیگر اقشار هستند. بنابرین خطری که حاکمیت جمهوری اسلامی می تواند از سوی دراویش احساس کند، تضعیف اصل ولایت فقیه است که این مهم بصورت نرم، اصل حاکمیت جمهوری اسلامی را به خطر می اندازد که واکنش نظام را هم در پی دارد.
نگام : آیا امکان دارد اتفاق گلستان هفتم پاسداران بدست نفوذی های نظام در بین دراویش انجام شده باشد؟
در مورد وقایع اخیر در خیابان پاسداران، با توجه به آنچه که در بالا عرض کردم حاکمیت برای از بین بردن یا تضعیف این طیف از اقشار جامعه نیاز به سناریو سازی دارد. بنظر من این اتفاق اخیر هم یک سناریو طراحی شده بود. دراویش دارای یک رهبر بسیار هوشمندی بنام دکتر تابنده هستند که بنظرم ایشان با توجه به پیشینه سیاسی شان به نوع و روش سیاست نظام شناخت کامل دارد و تا کنون علی رقم فشارهای زیاد از سوی نظام ، با درایت برخورد کرده و هیچ بهانه ای دست نظام ولایت فقیه نداد. اما حاکمیت برای پیشبرد سیاست سرکوبش نیاز به سناریو سازی دارد. در قبل از وقایع اخیر می بینیم سیگنالهای تحریک آمیز از سوی حکومت کاملا واضح و مشخص بود. یعنی بدون عذر و بهانه ای خبر دستگیری و حکم جلب دکتر تابنده اعلام شده و بعضی از دراویش را دستگیر کردند تا دراویش را تحریک کنند و واکنش تندی از خودشان نشان دهند اما این سیاست حکومت همچنان با سیاست مدارایی و مسالمت آمیز دراویش شکست خورده بود. و در مورد کشته شدن چند نیروی انتظامی هم آنچه که شواهد موجود است کار دراویش نبوده و بیشتر ساخته اتاق فکر همان نظام در راستای سناریو سازی بوده است.
نگام : تحلیل شما از اراذل و اوباش نامیدن و نسبت دادن آنها به آمریکا و اسرائیل از جانب رسانه های تندروی داخلی همچون فارس و کیهان چه میباشد؟
رسانه های تندرو وابسته به حکومت نظیر کیهان و فارس ، مسلما وضعیت شان کاملا مشخص است هر شهروند محترمی که مطالبه حق و حقوق کند اراذل و اوباش خوانده می شود. نظام معمولا از قدرت رسانه ایش نظیر صدا و سیما استفاده میکند تا مردم را از خبرهای ساختگی اش تغذیه کند . هر چند تا حدودی هم موفق می شود عده ای از افرادی که دسترسی کمتری به رسانه های غیر حکومتی دارند را اغفال کند. ولی امروزه با وجود شبکه های فضای مجازی بیشتر افراد جامعه به این علم رسیدند که خبرهای واقعی و حقیقی چیست.
نگام : با توجه به شرایط موجود آینده دراویش و نوع و نگاه نظام نسبت به دراویش را بیان بفرمایید؛
به باور من هیچ وقت نمی شود هیچ مسلک ، باور و عقیده ای را با زور و فشار از بین برد. یعنی هر چقدر فشار بر یک عقیده بیشتر باشد آن عقیده قوی تر بروز میکند. اگر نگاه کنیم به تاریخ ادیان و باورها، می بینیم زیر فشار قرار دادن و ظلم و ستم به یک باور نه تنها جواب نداد بلکه عکس عمل کرد. بطور مثال وقتی مسیحیت بروز کرد، در ابتدا تحت فشار شدید یهودیها قرار گرفت بطوری که حضرت عیسی را به صلیب کشیدند. اما مسیحیت گسترده ترین دین جهان شد و یا زیاد دور نرویم، بهایت را در ایران مثال بزنیم که کمتر از دو قرن است که شکل گرفته است . از تیرباران محمدعلی باب تا تبعید بها الله درفلسطین و قتل عام بهایی ها در دوره قاجار تا ظلم جمهوری اسلامی بر بهاییان همه اینها نه تنها بهاییان را مغلوب نکرد، بلکه باعث تقویت بهائیان شده و اکنون گسترده ترین دین جهان پس از مسیحیت شد. بنابرین معتقدم آنچه که امروزه نظام جمهوری اسلامی در مقابل دراویش انجام میدهد باعث تقویت دراویش خواهد شد. و نظام چاره ای جز مدارا و سازگاری با آنها ندارد.
نگام : در پایان اگر ناگفته ای است بیان بفرمائید؛
عرض خاصی ندارم، ولی یک نکته را می خواهم اضافه کنم که شاید همه ما در شوک باشیم که چگونه در قرن اخیر ماحصل انقلاب سال 57 یک نظام استبدادی شده که تحمل حتی هم عرض مذهبی خود را هم ندارد! بدون شک طبقه روحانیت در دل روستاها و شهرها در منابر مساجد در عروسی و روز عزا و بطور کلی در فرهنگ مردم نقش بسزایی داشته و مورد اعتماد توده مردم بوده است . مردم بر حسب اعتمادی که به روحانیت داشتند حکومت را به روحانیون سپردند. ولی اکنون تجربه یک حکومت دینی 39 سال را در طی این قرنها پشت سر گذاشتند و نتیجه آن را هم دیدند هر چند که این نسل از مردم ،تجربه تلخی داشتند ولی برای تاریخ سازی جامعه ایرانی بسیار مفید است که سودش نصیب آینده گان خواهد شد. قطعا دوباره این دوران تکرار نخواهند شد.