نگام، سرویس گفتگو – با استاد محمدرضا حاج رستم بگلو شاعر پیشرو و معاصر و فعال سیاسی در مورد شعر سیاسی از زمان مشروطه تا حال گفتگوی انجام داده ایم؛ وی معتقد است چه در حال حاضر و چه در درازنای تاریخ نمیتوانم چیزی را به عنوان شعر سیاسی قلمداد کنم . در ادامه بخش اول این گفتگو را ملاحضه نمایید:
روند شکل گیری شعر اعتراضی و سیاسی از ابتدای مشروطیت تا کنون را لطفا توضیح بفرمایید :
آسیب های شعر بعد از مشروطه و روند شکل گیری شعر و شعرای سیاسی :ماد در بحبوهه مشروطه هم یک عطف تاریخی داریم و هم یک عطف جامع شناختی داریم و هم یک عطف فرهنگی و همه اینها موثر و متاثر از یکدیگر هستند.
روزگاری در حدود صدسال پیش جریان آزادی خواهی در ادامه جریان آزادی خواهانه جهانی به سبب رشد بشر در ادامه انقلاب صنعتی به ایران ما سرایت کرد باید ببینیم شعر و ادبیات چه موقعیتی داشت و چه موقعیتی پیدا کرد.موقعیت شعر واسوخت ما بعد از جریانهای شعر سبک هندی آن حالتهای اعتراضی را در خود داشتند و همینکه شعر واسوخت به وجود آمد و برخلاف همیشه ادبیات کهن ما که معشوق گرا و سرشار از احساس های عاشقانه بود با ورود شعر واسوخت موقعیت فحوا تغییر میکند و در خود نطفه ای از نگرش و اعتراض دارد.
و دوران شعر معترض مشروطه به وجود می آید.
وما این دوران را در زمان نیمای بزرگ تجربه کرده بودیم اما شعر به طور خاص و همجنین ادبیات و نمایشنامه نویسی توسط کسانی مثل عارف قزوینی و میرزاده عشقی و امثالهم درواقع اینها و کل ادبیات نوشتاری بواسطه اینکه انقلاب های صنعتی هنوز باعث به وجود آمدن عصر انفورماتیک نشده بود و آغاز راه است اینجاشعر می آید و موقعیت رسانه را پیدا میکند و بخاطر این است که آن نهله از شعر سیاسی به وجود می آید. والا خود من به شخصه چه در حال حاضر و چه در درازنای تاریخ نمیتوانم چیزی را به عنوان شعر سیاسی قلمداد کنم.
بخاطر اینکه هنر نه بخاطر نگاه بیتفاوتانه هنر بلکه پردازش هنر به مسایل سیاسی و اجتماعی باید در لایه های ساختاری و بافتاری اثر دیده شود و اتفاق بیفتد.
کما اینکه به عقیده بنده اثر نباید قضاوتی را داشته باشد و نباید تکلیف را مشخص کند بلکه هنر باید در مورد چیستی ها و باید ها باشد.
هنر نوشتاری خود را به عنوان نهله سیاسی و اعتراضی معرفی میکند و آثار و نوشته های بسیار خوبی پدید می آید.