نگام ، اجتماعی _ انگار همین دیروز بود ، برای سفری تفریحی به جزیره کیش رفته بودم ، تک و تنها در کنار ساحل قدم میزدم که صدای گیتار نوازنده ای که موهایش را در باد رها کرده بود و مشغول نواختن گیتار بود توجه مرا جلب کرد…شب 4 دی ماه سال 1382 …نزدیک رفتم سلام کردم با لهجه گرم جنوبی پاسخ داد و این شروع آشنایی من با دختری از دیار کرمان بود ، تا صبح روز بعد که 5 دی ماه بود آتشی روشن کردیم ، ساحل نواخت و من گوش جان سپردم تا خود صبح و شعر خواندم… آن روزها تلفن همراه در کشور زیاد نبود اما زنگ گوشی ساحل و شنیدن خبر فاجعه بم و در زیر آوار ماندن خانواده ساحل تا امروز یکی از تلخ ترین خاطرات عمر است
ساحل سراسیمه رفت تا با اولین پرواز خودش را به کرمان برساند و من هنوز بعد از 15 سال در جستجوی ساحل گیتار زن کل کشور را گشته ام اما انگار ساحل هم در ویرانه های بم گم شده است
میثم بازیاری
زمین لرزه ای با شدت ۶.۶ ریشتر تن شهر بم در استان کرمان را لرزانده است و مردمانش از درد و غم به خود می پیچند…
پنجم دی 1382 زمین لرزه ای به بزرگی 6/3 درجه در مقیاس امواج درونی زمین (ریشتر) ، شهرستان بم و حوالی آن در 200 کیلومتری جنوب شرقی شهر کرمان را لرزاند. بر اساس آمار رسمی تعداد جان باختگان این زلزله 26 هزار و 271 نفر اعلام شد.
همه چیز تا ساعت ۰۵:۲۶ مثل همیشه بود اما در چشم بر هم زدنی دیگر هیچ چیز از شهر بم وجود نداشت. دیوارها فرو ریختند و ساکنان خانه ها را در کام مرگ فرو بردند. صدای جیغ و شیون کل شهر را پر کرد و بم متفاوت تر از همیشه از خواب بیدار شد. تا چشم کار می کرد ویرانی بود و غم و درد. ایران در بهت و ناباوری به سر می برد و زخم عمیقی بر جانش افتاده بود. درد این زخم آن قدر جانسوز بود که آه از نهاد همه مردم برخاست، انسان ها در آن سوی مرزها با خبر شدند و حتا آنها هم به کمک شتافتند. دستان پر مهر از هر طرف به سوی این شهر دراز شد و همه مهربانانه مردمان بم را در آغوش کشیدند.
حالا سال ها از آن روز می گذرد اما درد این حادثه هیچ گاه از ذهن هیچکس پاک نخواهد شد. می خواهیم تصاویر به جا مانده از آن روزها را مرور کنیم و نگاهی به حال و روز این شهر در آن زمان داشته باشیم. کارناوال را همراهی کنید و با ما به سال های گذشته بیایید…
۱- نابودی همه چیز تنها در چند ثانیه!
۲- زمانی نامش خانه بود و حالا …
۳- چه کسی درد مرا می فهمد؟
طبق آمار رسمی، ۲۶٬۲۷۱ تن در این زلزله کشته شدند و ۳۰ هزار مجروح و بیش از صدهزار نفر بیخانمان بر جای ماندند. شنیده ها حکایت از این دارد که تعداد واقعی قربانیان به مراتب بیش از این میزان است.
۴- این یکی طاقتش کمی بیشتر بوده
۵- امدادگران یکی یکی از راه می رسند، حتا از آن سوی مرزها…
۶- همه دار و ندارم تنهاییست…
۷- هنوز هم امید در وجودشان جریان دارد…
ویرانه ها را کنار می زنند و چشم امیدشان به خداست تا شاید معجزه ای رخ دهد و یک نفر زنده از زیر خروار آوار بیرون آید.
۸- خاکی که ساکنانش را به آغوش می کشد
در روزهای اول تب از دست دادن عزیزان به حدی داغ بود که هیچ چیز جز خاک از پسش بر نمی آمد. کسی منتظر مراسم تدفین نشد. لودر ها گودال هایی ایجاد کردند و اجساد به طور دسته جمعی به خاک سپرده شدند تا جان ها کمتر در داغ از دست رفتگان بسوزند.
۹- زمین لرزید و رویاهایم را با خود برد
۱۰- بدون شرح!
۱۱- چادرها برپا می شوند
۱۲- زندگی رنگ دیگری به خود می گیرد
۱۳- شاهکار تاریخی ایران هم تاب نمی آورد
ارگ بم که نامش مایه افتخار هر ایرانی است و میراث جهانی کشورمان به شمار می رود، زیر بار این زمین لرزه کمر خم می کند و به ویرانی راضی می شود.
۱۴- کاش این فقط یک کابوس بود
۱۵- تمام آنچه از خانه ام بر جای مانده است