تاريخ دارد تكرار ميشود. خاتمى و گروه هاى اصلى حامى اش؛ يعنى كارگزاران، مجمع روحانيون مبارز شامل؛ كروبي و محتشمي و انصارى و غيره، دانشجويان پيرو خط امام (عبدى و أصغرزداه و ميردامادي و…) و مجاهدين انقلاب اسلامى (نبوي و سلامتى و اينا) هنگام ثبت نام و در آغاز كمپين انتخاباتى، صحبت از مفاهيم مترقى مانند دموكراسي، جامعه مدنى، آزادى بيان و احزاب و ايران براى تمام ايرانيان نميكردند. گزينه اول شان هم ميرحسين بود كه از خاتمى ارتدوكس تر بود و حتى سال ٨٨ هم حاضر نبود بگويد اصلاحطلب است.
چند هفته قبل از انتخابات، به آراى تحولخواهان (ملي مذهبي ها و جنبش دانشجويي و دفتر تحكيم و مليگرايان و روشنفكران دينى و كانون نويسندگان و غيره) احساس نياز پيدا كردند. اين گروه نير با شعار و مطالبات خود پا به ميدان گذاشتند. ستاد خاتمى نيز چاره اى جز قبول و تكرار اين شعارها نداشت.
او پيروز شد و اين شعارها و آرمانها، سرلوحه كار دولتش قرار گرفت. غافل از اينكه نه نظام حاضر به پذيرش اين شعارها و قبول تحول بود و نه دولت و حاميان خاتمى اهل ايستادگى بر سر وعده هاى شان بودند.
سال ٨٨ نيز وضع تقريبا به همين منوال بود. رفتند دنبال موسوي كه فاصله و چالشى به اندازه خاتمى با نظام بروز نداده بود. بسيارى از اصولگرايان مانند ناطق و غيره نيز از وى اعلام حمايت كردند. او هيچكدام از اصلاحطلبان مشهور و مشاركتى ها را به ستادش راه نداد. تحولخواهان مذكور همگى رفتند به سمت كروبي. دو هفته مانده به انتخابات وقتى ديدند نياز به رأى معترضين و به اصطلاح تحريمي دارند، ستاد رسمى او عملا تعطيل شد و دور افتاد دست مشاركتى ها و امثال تاجزاده و غيره.
با اين تفاوت كه اين بار حاصل تلاش شون كرسي رياست جمهوري نبود، بنابراين بايد دفاع از شعارهاى ناخواسته اى كه سر داده بودند را در خيابان دنبال ميكردند. باز نه نظام حاضر به كوتاه آمدن در مقابل اعتراضات بود و نه معترضين اهل ايستادگى. مير و شيخ دستگير شدند اما ايران قيامت نشد.
تاريخ داره تكرار ميشه؛ روحانى دولتمرد بد و ضعيفى نبوده، اما پس از هجوم رئيسي و قاليباف، احساس كرد كه تنها دفاع از عملكرد دولتش براى جلب آراى خاموش كافي نيست. يارانش گفتند كه هشتگ “تغييرات ملموس” به تنهايي كارساز نيست، بايد به هجوم روي آورد. او هم به ناچار دست گذاشت بر روي حيثيت نظام؛ برنامه موشكي و إعدام و زندان و خفقان ٣٨ ساله و حصر.
نتيجه اينكه با توپ و تشر امروزهاى رهبر، سرداران باقرى و جزائري و دكتر احمد توكلي، يا روحانى ناچار به پس گرفتن سخنانش خواهد شد كه در اينصورت تأثير بسيار منفي بر وجهه او خواهد گذاشت. يا پس از پيروزي مجدد، بهانه اي خواهند داشت براى سنگ انداري پيش پاى او و دولتش تا كلا فلجش كنند.
چهار سال پيش گفتم و در يك ماه اخير هم بارها گفته ام كه با مردم صادق باشيم و براي جلب راي، شعارهاي گنده تر از دهان خود و نظام سر ندهيم. اگر روحانى را همان كه هست معرفي كنيد، مطمئن باشيد پيروز ميشود.
وى توان مقابله با اقدامات رهبر و نهادهاى وابسته به او مانند سپاه، قوه قضاييه، صداوسيما، بنياد مستضعفان و آستان قدس، تاثيرگذارى كلان بر سياست خارجي و اصلاح اقتصادى كه حداقل ٦٠ درصد آن در اختيار پاسداران است، رفع حصر، آزادى كنسرت و خَيلى چيزها را ندارد. اين شعارها شايد اكنون مردم را نشئه و تشويق به راي دادن كند، اما عواقب آن چيزي جز ياس و سرخوردگى و خمارى نيست.