محمد شبیری
??دومين منظر؛
دلایلی كه از موضع تمامیت خواهان برای حمله به اصلاحات وجود دارد!؟
?الف:
بسیار سنگین نمودن هزینهٔ تغییر و تحولات.
میخواهند به همه القاء کنند اگر خواستید تغییرات و تحول در کشور ایجاد کنید با راه اصلاحات به جایی نمیرسید باید هزینه سنگین بدهید و از دریای خون بگذرید؛ این نکته را اخیراً یکی از همین آقایان در سخنرانی خود بطور علنی گفت؛ ما خون دادیم و فلان قدر شهید دادیم ، شما هم اگر تغییرات میخواهید کشته بدید!
این نگاه همان پرهزینه کردن تغییرات (در مقابل بدون خونریزی و خشونت بودن اصلاحات) است . اینها اصلاحات را نفی میکنند تا مردم برای تغییرات کوچک ناچار به تنش و آشوب اجتماعی روی آوردند، آنگاه فرضشان بر این است که یا کسی چنین هزینهای نخواهد داد و یا در صورت ارتکاب، نظام امکان و قابلیت برخورد و سرکوب داشته، با ابزارهای خشونت، آنان را کنترل خواهند کرد!
?ب:
تبلیغ شعار :دیکتاتور خوب، بهتر از اصلاحات بد!
شانتاژهای تبلیغاتی علیه اصلاحات برای رویگردانی مردم از اصلاح و پناهنده شدن به دامن استبداد هدف این نوع تبلیغات و اقدامات است.
القاء دیکتاتور خوب در اذهان مردم نه تنها به دیکتاتوری این نوابغ سیاست ! ختم نشده، بلکه به رضاشاه گرایی دامن زده و تبلیغات رایگان برای سلطنت طلبان نموده و عملاً عملهٔ آنان شدهاند! اصرار أنان بر استبداد خوب و همراه با ترمیم اقتصاد و عمران و آبادی بدون آزادی سیاسی و اجتماعی ، فرضیهٔ ایشان است . اما زهی خیال باطل این فرضیه زمانی امکان تحقق دارد که روابط با جهان و مراودات با کشورهای پیشرفته در حالت نرمال و خوب باشد، نه شما که با سگ و گربهها هم جنگ دارید. اگرچه تلاش اینها برای تبلیغ دیکتاتوری خوب، رضا شاه روحت شاد از توی آن در آمد!
?ج:
این نکته مهمیست که همه جور مانع براي اصلاحات در كشور ايجاد ميشود تا منظر اصلاحطلبی فراموش و عاقبت اکثر مردم از روی ناچاری به دامن تمامیت خواهان بهغلطند؛
این آرزو در دنیای امروز غیر قابل تحقق است اما تمامیت خواهان تلاش خود را تا حد ممکن انجام میدهند تا نام و عنوان اصلاحات همراه با ناکار آمدی و عدم پیشرفت باشد ، تا در پسا اصلاحات با پروژههای رانتی و فساد آلود خود به اجرای برخی برنامههای اقتصادی مانند تجارت قاچاق و اسکله قاچاق و واردات بدون حساب کتاب و گاهی هم اجرای چند پروژه برای عوامفریبی، تا اصل آزادیهای سیاسی و اجتماعی را مغفول بگذارند! اما پسا اصلاحات چیزی نخواهد بود که به مذاق ایشان خوشآیند باشد. براندازان نیز در صدد پسا اصلاحات هستند تا نظام را غیر قابل اصلاح نشان دهند؛ آنجاست که تمامیت خواهان در زمین براندازان بازی خواهند کرد.
? د:
تبلیغ ناکارآمدی اصلاحات.
تمامیتخواهان به برنامه عقیم کردن روند اصلاحات بسیار اهمیت میدهند، در این راه تمام هم وغم خود را معطوف به تخریب برنامههای اصلاحات میکنند و بعد از تخریب آن از عدم توفیق اصلاحات دم میزنند! کاری که در خصوص برجام به شکل عجیبی علیه آن انجام و انواع دستاندازها را در جلو آن قرار دادند، که البته با نظر و خواست عموم مردم مذاکرات برجام نهایی شد، اما بعد از خروج ترامپ از آن گویی آب به آسیاب تمامیت خواهان جاری شده باشد، شروع به بیحاصل قلمداد کردن مذاکرات نمودند!
در حقیقت ایشان عدم موفقیت وچوب لای چرخ اصلاحات گذاشتن را در هر موضوع و مسألهای بعنوان اصل برای خود قرار دادهاند؛ چرا که اصلاحات فضای شفافیت را روشنتر میکند و فعالیت نامشروع و قدرت وثروت نامشروع را در مسیر اصلاح ساختاری قرار میدهد.
در جریان موضوع FATF نیز چنان مواضع تندی گرفتند که گویا قرار است جان خود را معامله کنند، چرا؟! چون در اینجا نیز موضوع شفافیت فعالیت مالی بود.
باند قدرت و ثروتی که اغلب فعالیتهای اقتصادیاش نامشروع و غیر قانونیست طبعاً با چنین شفافیتی مخالفت قطعی خواهد کرد ! البته به بهانهٔ اینکه ما به حزب الله و یمن کمک مالی میکنیم! گویا مردم متوجه نیستند که کمک به آنها ربطی به موضوع ندارد، بلکه اختلاس و قاچاق و معاملات نامشروع است که در نظارت خواهد بود و این امکان شفافیت فعالیتهای مالیست که آنان را آزار میدهد. طبیعیست که طرفداران این شفافیت اصلاحات و اصلاحطلبان هستند، پس تا میتوانند از حضور و اجرای نظرات اصلاحات پیشگیری خواهند کرد و در این راه هجمههای تبلیغاتی و سپس امنیتی را گسترش میدهند تا اصلاحاتی در کار نباشد.
?هـ:
پوپولیسم شرور تحکیم کنندهٔ استبداد.
اینان در صدد خلق ورژن جديد احمدینژاد هستند، به منظور مقابله با بدنهٔ مردمی و جوان پسند اصلاحات.
تمام این برنامهها علیه اصلاحات برای این است که مجددا به ورژن جدید احمدی نژاد برسند. البته اکنون در شرایطی هستند که کمی خلق چنین ورژنی برایشان سخت شده است؛ مانند آمریکاییها که برای مبارزه با شوروی سابق در افغانستان، به خلق طالبان مبادرت کردند ولی همان منظر و تفکر طالبانی بلای جان خودشان شد که در جمع کردن آن به گل نشستهاند! تمامیت خواهان نیز در سیاست ایران به چنین کاری اقدام کردند؛ با خلق احمدینژاد برای از میان برداشتن اصلاحات برنامه ریزی کرده بودند، که اکنون مشکلشان شد دوتا ، هم اصلاحات سرجایش است و هم احمدینژاد معضلی بزرگ برای خودشان شده است؛ هیچ کاریاش نمیتوانند بکنند!
گفته شد که نفاق و توطئه بخودشان بر میگردد ولی چون قدرت نامشروع گوش را کر ، و چشم را کور مینماید، سخن درست را نمیفهمند و رفتار سیاسی مناسب از آنها(تمامیت خواهان) صادر نشده و نخواهد شد. وقتی چشم وگوش بسته شد، قلبهایشان نیز مرض میگیرد!