مجتبی سجادی
پس از روی کار آمدن علی فلاحیان ورود به حوزه خصوصی افراد ، شنود تلفن ها و استخدام پرستو برای به دام انداختن سوژه ها و … در دستور کار وزارت اطلاعات قرار گرفت
قرار بود پس از انقلاب ، سیستم اطلاعاتی کشور اسلامی باشد به همین لحاظ شرط اجتهاد برای وزیر اطلاعات در قانون لحاظ شد تا مبادا از پرسنل آن عمل خلاف شرعی صادر شود
و مبادا اعمال خلاف شرع و ضد انسانی حاکم بر ساواک هم چون شکنجه و کشتار مخالفان از سوی کارکنان آن اعمال شود ، به همین لحاظ سازمان اطلاعات و امنیت کشور موسوم به ساواک تعطیل و اطلاعات سپاه و کمیته ها و نخست وزیری جایگزین آن شدند
با توجه به ضرورت هماهنگی میان دستگاه های اطلاعاتی در سال ۱۳۶۳ قانون تشکیل وزارت اطلاعات ، با ادغام دستگاه های شاغل در این امر توسط مجلس تصویب و به اجرا در آمد
اما وقتی قبای وزارت اطلاعات که قرار بود بر تن فقهایی چون آیات موسوی اردبیلی ، مهدوی کنی ، صانعی و … پوشانده شود ، به دلیل عدم تمایل آنان جهت ورود به این عرصه ، در حد افرادی چون محمدی ری شهری و فلاحیان تنزل پیدا کرد ، متاسفانه پایبندی به اصول شرعی و دینی نیز از دستور کار این سیستم رفته رفته رخت بربست
کار بدان جا رسید که برای خفه کردن صدای مخالفان و دگر اندیشان ، شیوه هایی چون قتل های زنجیره ای باب شد
هر چند با ایستادگی رییس دوره اصلاحات پس از کشف ماجرای قتل های زنجیره ای ، رهبری هم به اصلاح سیستم تن داد و علی رغم میل باطنی با توجه به جو حاکم بر کشور با این خواسته افکار عمومی همراهی نمود
اما با راه اندازی سازمان اطلاعات سپاه و دستگاه های اطلاعاتی موازی ، همان سیستم ساواک بلکه بدتر از آن در دستگاه های اطلاعاتی رایج شد
پس از اتمام دولت اصلاحات ، چون دیگر شخصی چون خاتمی در راس دولت نبود تا با تخلف های سیستم امنیتی مبارزه کند ، دستگاه های اطلاعاتی در رقابت با هم ، با استفاده از همان روش های غیر اسلامی و غیر اخلاقی و ضد انسانی گوی سبقت را از هم ربودند
امروزه شنود مکالمات ، ورود به حوزه خصوصی افراد ، استفاده از پرستو به عنوان طعمه برای به دام انداختن مخالفان به ویژه در خارج کشور و … به اموری عادی تبدیل شده و حتی رهبری جامعه که خود را ولی فقیه نیز می نامد ، به این گونه شیوه های رایج شده در دستگاه های اطلاعاتی معترض نیست
پس هدف از تعطیلی ساواک و شرط اجتهاد برای وزیر اطلاعات چه بود ؟! ، حال که اوضاع دستگاه های اطلاعاتی ایران از لحاظ عدم انطباق با اصول اسلامی و اخلاقی و انسانی و حقوق بشری بسیار اسف بارتر از دروه ساواک و حتی دستگاه های اطلاعاتی موجود دنیا چون سیا و موساد شده است ؟!
آیا قرار نیست بر روش های این چنینی چون شنود مکالمات ، ورود به حوزه خصوصی افراد ، در دام انداختن مخالفان با استفاده از زنان روسپی تحت عنوان پرستو و …. مهر پایانی زده شود ؟!
آیا مراجع تقلید و روحانیون حوزه های علمیه تصمیم بر سکوت در برابر این پلیدی ها و پلشتی ها و فرو رفتن هر چه بیشتر سیستم امنیتی در لجنزار متعفن این چنینی گرفته اند ؟!
و آیا قرار نیست هیچ انسان آزاده ای در برابر شکنجه ها و کشتار مخالفان در داخل و خارج بازداشتگاه ها و وارونه جلوه دادن این حقایق و واقعیات تلخ و روش های غیر انسانی تحت عنوان خودکشی و یا جزغاله شدن جنازه ها در اتومبیل ، فریاد اعتراض سر دهد ؟!
تصور می شود آش آن قدر شور شده که بایستی هم چون ماجرای قتل های زنجیره ای ، ترمز جلادخانه های اطلاعاتی و امنیتی کشور را کشید حتی اگر به قیمت تعطیلی و توقف فعالیت های آن ها در کوتاه مدت بیانجامد