محرومیت بشر از چشیدن طعم عدالت علوی
عدالت، به معنای واقعی و کامل آن، آرمان دیرینه و کهن بشری است و انسان از همان زمان که به مقتضای مهندسی خلقت خود، به زندگی اجتماعی روی آورد و با تزاحم و گاه تضاد منافع و خواست ها و آراء افراد اجتماع مواجه گردید، بهترین گزینه پیش رو و مطمئن ترین راه برای سامان بخشیدن به زندگی اجتماعی را تحقق عدالت یافت.
اجرای عدالت و دستیابی به این آرزوی بزرگ، از یک سو نیازمند تدوین قوانین و مقررات صحیح و علمی و عادلانه و از سوی دیگر منوط به حاکمیت و حضور افرادی عادل و کارگزارانی امین و مورد وثوق است.
با ظهور اسلام و ارائه احکام و دستورات نورانی آن، دریچه ای به روی بشریت گشوده شد تا طعم شیرین عدالت را این بار از منبع فیاض احکام و مقررات مترقی اسلام و از سرچشمه زلال وحی و در سایه هدایت و زعامت بهترین و برترین خلق، یعنی پیامبر(ص) بچشد. اما شرایط دوران حیات ایشان و دشواری های پیامبر(ص) در تبلیغ اسلام، مانع از آن شد که آرمان عدالت اجتماعی، آن هم از نوع اسلامی اش، به طور کامل و همه جانبه محقق گردد.
اگرچه حکومت اسلامی پیامبر(ص) در مدینه، در همین راستا بود، اما کوتاهی دوران آن و باز هم سنگ اندازی و دشمنی بدخواهانی که عدالت اسلامی را مانع افزون طلبی و منفعت خواهی خود می دیدند، نگذاشت عدالت واقعی به بشریت ارائه گردد.
در غدیر خم و با اعلان رسمی امامت و جانشینی و ولایت امام علی(ع) و فرزندان معصومش، روح امید تازه ای در جان بشریت دمیده شد تا آرزوی قلبی خود در چشیدن حلاوت عدالت را در زمامداری و هدایت امامان معصوم و نیک نهاد دنبال کند، امامانی که عصمت و علم ممتاز آنها و اشرافشان به احکام و دستورات عدالت محور اسلام، می توانست تحقق عدالت اجتماعی را نویدبخش باشد.
اما باز هم افسوس که نگذاشتند چنین شود. حتی دوران کوتاه حکومت علوی که الگوی حکومت عادلانه گردید نیز چنان گرفتار توطئه، فتنه و سنگ اندازی شد که باز هم آرزوی عدالت فراگیر بر دل بشریت ماند و باعث شد بشر در افسوس و حسرت، گرفتار ظلم و تجاوز و تعدی و استکبار و استعمار، چشم به راه دورانی باشد که امام مهدی(عج) در حکومت جهانی مهدوی، تصویر روشن، گویا و زیبای عدالت اسلامی را بنمایاند.
بی بهره شدن بشریت از امامت امامان حق
اسلام عزیز، علاوه بر مبانی مستدل و مبتنی بر فطرت خود در حوزه های معرفتی مانند توحید، نبوت و معاد، دارای سلسله ای کامل از دستورات و تعالیم و احکام دقیق و سعادت آفرین در عرصه های اخلاق، سلوک فردی، منش اجتماعی، احکام دینی، مبانی حکومتی و… است که از امتیازات اسلام محسوب می گردد.
سال های آغازین ظهور اسلام که همان دوران حیات پربرکت پیامبر راستین بود، عمدتا مصروف تبلیغ اسلام، گسترش جامعه اسلامی از حیث تعداد مسلمانان و باورمندان و نیز گسترش حوزه نفوذ جغرافیایی اسلام و نیز تدوین و اعلام دستورات دینی گردید و اصولا فرصتی برای اجرایی شدن بخش قابل توجهی از دستورات دینی دست نداد و لذا مجالی می بایست تا این تعالیم با مدیریت و هدایت افرادی آگاه و عامل، اجرایی شده و در عمل پیاده شود و غدیر با معرفی علی(ع) که تمام ویژگی های یک اسلام شناس کامل و عامل به دین را داشت و نیز با آغاز دوران سلسله پر نور امامت و ولایت امامان معصوم، فتح بابی شد تا مسلمانان با بهره گیری از قرآن و نیز سیره و سنت پیامبرشان و به مدد علم و سلوک ائمه اطهار(ع)، اسلام را در زندگی خود حی و حاضر دیده و شاهد اجراء شدن تعالیم و احکام نورانی اسلام باشند.
و قطعا اگر چنین می شد، نه تنها باب اختلاف نظرها و تفاوت آراء در دین بسته می شد و چهره واقعی اسلام نمایان می گشت و طراوت، شادابی و حیات طیبه اسلامی، مسلمانان را دربرمی گرفت، بلکه در مقایسه با نظام سیاسی، اجتماعی، فردی و اخلاقی اسلام، مجالی برای عرض اندام سایر مکاتب و ایدئولوژی ها نمی ماند و سیمای فروزان اسلام ناب و کارآمد که جوابگوی تمام نیازهای بشری است همگان را مجذوب می ساختو
ولی صدافسوس که چنین نشد و نگذاشتند امامت امامان حق، با اعجاز حقیقی خود، اسلام راستین را پیاده نماید و این همان آرزویی است که مسلمانان آن را در ظهور مهدی آل(عج) می جویند و پیگیری آرمان «پالایش دین» و «عاقبت صالحان» در قیام آن بزرگوار، اسلام کامل و حقیقی و عملیاتی شدن تمام و کمال احکام انسان سازش را آرزو می کنند.»