✍?هادی قابل
رسالت انبیا و اولیای الهی(ع)، آگاه ساختن مردم، بیان ظلم و ستم مستبدان و جباران، جلوگیری از تجاوز به حقوق مردم، و غارت ثروتهای عمومی،
از سوی حکومتهای جور بوده است.
امیر مومنان علی علیه السّلام میفرماید:” وظیفه اصلی همه دانایان و آگاهان جامعه است که در برابر پر خوری و غارت ستمگران و گرسنگی و فقر ستمدیدگان، سکوت نکنند، و فریاد امر به معروف و نهی از منکرشان را بلند کنند.”
علی(ع): ”اگر نبود حضور آن جمعیت و تمام شدن حجّت با وجود یار و یاور، و اگر نبود که خداوند از دانایان پیمان گرفته است که بر پر خوری و سیرى ستمگر و گرسنگى ستمدیده رضایت ندهند، هر آینه مهار شتر خلافت را بر پشتش مىانداختم.”
امام حسین علیه السّلام هم در منزل بیضه وقتی سپاه حر رسید، و امام و اهل بیتش را محاصره کرد، در خطبهای از قول جدشان رسول خدا(ص) خطاب به جمع چنین فرمود: «اى مردم! پیامبر خدا (ص) فرمودند: «هر کس سلطان و حاکم ستمگرى را ببیند که حرام خدا را حلال شمرده، پیمان الهى را شکسته و با سنّت رسول خدا مخالفت ورزیده، در میان بندگان خدا به ستم رفتار مىکند؛ و انسان با زبان و کردارش با وى به مخالفت بر نخیزد، سزاوار است خداوند او را در جایگاه همان حاکم ستمگر (دوزخ) قرار دهد. هان اى مردم! این گروه (بنى امیّه) به اطاعت شیطان پایبند شده و از پیروى خداوند سرپیچى کردهاند؛ فساد را آشکار ساخته و حدود الهى را تعطیل کردهاند؛ آنان بیتالمال را به انحصار خویش درآورده، حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام شمردهاند؛ و من (که فرزند رسول خدایم) براى تغییر این اوضاع از همه کس سزاوارترم.” [ تاریخ طبرى، ج ۴، ص ۳۰۴؛ کامل ابن اثیر، ج ۴، ص ۴۸؛ فتوح البلدان، ابن اعثم کوفی، ج ۵، ص ۱۴۴-۱۴۵.]
امام در بیان هدف و رسالت اصلیاش در آن شرایط اجتماعی و سیاسی چنین میفرماید: ”من برای رسیدن به مقام و مال دنیا، فساد انگیزی و ستم در جامعه اسلامی قیام نکردهام، من فقط برای اینکه جامعه اسلامی را اصلاح کنم قیام کردهام. اراده دارم تا امر به معروف و نهی از منکر کنم و به روش جدّم و پدرم علی ابن ابی طالب (علیهما السّلام) رفتار نمایم، پس هرکس حق را از من پذیرا باشد، خداوند سزاوارتر بر حق است، و او بهترین حکمکنندگان است.”
بنا براین وظیفه و تکلیف امام در چنان شرایطی امر به معروف و نهی از منکر، بیان حقایق، اعتراض به فسادها، تجاوز به حقوق مردم، کنار گذاشتن دستورات الهی و ظلم و ستم است.
اما این کارها را حکومت جور بنی امیه اقدام بر علیه امنیت حکومتشان میدانستند و اتهام “شق عصای مسلمین” را بر حسین بن علی وارد کردند! یعنی حسین کسی است که میخواهد اتحاد امت اسلامی را به انشقاق و اختلاف تبدیل کند و آرامش و امنیت اجتماعی را از بین ببرد!
همچنین بیان فساد، ستم و از بین بردن حقوق مردم و احکام خداوند، مصداقی از تبلیغ علیه نظام اموی و تشویش اذهان عموم مسلمانان بود! بنابراین حسین بن علی(ع) از نظر حکومت اموی کسی بود که با سخنرانیهایش، با دیدارها و ملاقاتش با افراد موثر جامعه، با نامهنگاریهایش، متهم به: اقدام علیه امنیت جامعه، به هم زدن وحدت جامعه و ایجاد اختلاف، تبلیغ علیه حکومت، تشویش اذهان عموم مسلمانان، تشکیل گروه و اجتماعات،و تبانی برای از بین بردن حکومت، بوده است!
و چه اتهامات آشنایی؟! اتهاماتی که همواره و در طول تاریخ، از سوی حکومتهای استبدادی برعلیه حق طلبان و آزادیخواهان مطرح بوده است! سخن حق گفتن تلخ است” الحَقُّ مرُّ” و هزینه دارد!
و حسین(ع) پای حق ایستاد و هزینه اش را پرداخت!
و ما!
به گفته دکتر شریعتی: یا باید کاری حسینی کنیم، و یا کاری زینبی، و گرنه یزیدی ایم!