✍️مجتبی نجفی
از انتقادات ژک رانسیر به رسانه های جمعی تبدیل کردن قربانی به عدد است. قربانیان بی هویت و بی روایت که توان گفتگو با مخاطب ندارند.در آبان، در شادگان،در هر جای و زمان ایران، حکومت حق کشتن معترض را ندارد. حالا یک نفر باشد یا هزار نفر چون مساله ما نه عدد که جان است و قتل یک انسان قتل یک جهان است.
“مصطفی نعیماوی” شهروند خوزستانی هم به لیست پرشمار قربانیان جمهوری اسلامی پیوست؛ نظامی که هیچگاه حق شهروند مستقل و معترض را به رسمیت نشناخته. مدتهاست کارشناسان هشدار داده اند ایران در حال خشک شدن است ، دغدغه اش شده است موی دختران و سانسور در فیلمها و سریالها ،آزار و اذیت مخالفان و اهالی قلم.
جمهوری اسلامی پاسخ بحران را با گلوله می دهد، همان راهکاری که به ذهن غولهای بی مخ می رسد . این بار نه مساله آزادی بیان است نه “رای من کو” بحث تشنگی مردم در آستانه ماهی است که متولیان مذهب رسمی آنرا به گروگان گرفته اند. به صورت نمادین اعتراض مردم خوزستان در آستانه محرم رخ داده و شعار اصلی همان فریاد تکان دهنده است:” تشنه ایم “. نمادین از این جهت حکومتی که عاشورا را چه در مقام سنت و چه در مقام الهام دهنده ضد ستم گروگان مناسبات قدرت گرفته، تشنگان را سرکوب می کند.
انتظار از حکومتی سرا پا فساد جز این است که زمینهایش خشک و بایر شود و منابع ملی اش اتلاف؟ این هشدار سالیان طولانی است داده شده که حکمرانی مطلوب نیاز به استفاده از دانش و تخصص دارد و استفاده از این جز در سایه اجماعی ملی برای توسعه امکان ناپذیر است و اجماع ملی هم با سرکوب و تهدید و حصر و حبس ممکن نیست.
در بحبوحه این وضعیت بغرنج، خوزستان تنها نیست، یعنی اینکه “مای” ایرانی باید در کنار رنج کشیده بایستد. در کنار مردمی که مطالبه رفع تشنگی دارند. “همه ایران سرای من است” یعنی هر رنج ایرانی فارغ از نقطه جفرافیایی، تعلق قومی، مذهبی و عقیدتی اش رنج من است. یعنی اینکه بیشتر از هر عنصر دیگر، “مای” ایرانی را درک رنج دیگری پیوند می دهد. یعنی اینکه از خوزستان تا سیستان و بلوچستان ، تا لرستان و کردستان و ایلام تا نقطه نقطه این خاک رنج هر ایرانی مساله ما باشد.
این معنای واقعی تعلق به یک هویت جمعی است. ایران مشاع هم در خاک، هم در شادی، هم در رنج، هم در به رسمیت شناختن “دیگری”.